مقاله تحقیق و پایان نامه رایگان

دانلود رایگان فایل

۴۲۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله بررسی علل و شیوع طلاق در شهرستان خمین در سال 1387 با word دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله بررسی علل و شیوع طلاق در شهرستان خمین در سال 1387 با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله بررسی علل و شیوع طلاق در شهرستان خمین در سال 1387 با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله بررسی علل و شیوع طلاق در شهرستان خمین در سال 1387 با word :

بررسی علل و شیوع طلاق در شهرستان خمین در سال 1387

فصل اول
بیان مسئله
اهداف پژوهش
سوالات پژوهش

تعریف واژه ها
جدول متغیرها
فصل دوم
چهارچوب پنداشتی
مروری بر مطالعات گذشته
فصل سوم
روش انجام پژوهش
منابع

بیان مساله
«تعریف طلاق»
از نظر اسلام و پیامبران از طلاق به عنوان امری منفور یاد می شود. در اسلام به همان اندازه که پیمان زناشویی و تشکیل خانواده مورد تاکید قرار گرفته و با وسایل گوناگون مسلمانان را تشویق نموده است، به همان اندازه انحلال آن را امری ناپسند و مبفونس دانسته جز در موارد ضروری آن را به نیکو نمی داند. در دین اسلام با توجه به عواقب شومی که از طلاق ناشی می شود و در عین حال در برخی موارد طلاق یک ضرورت اجتماعی است.

منتهی برای اینکه بی جهت و به اصطلاح در غیر محل خود واقع نشود. موانع و مشکلاتی در راه تحقق آن گذاشته تا زوجین را از اقدام عجولانه بی مطالعه در مورد استفاده از طلاق باز دارد بنابراین نتیجه می گیریم هر چند اسلام طلاق را پذیرفته اما چون موانع زیادی را نیز در نظر گرفته بخصوص اینکه مسلمین را از انجام آن صریحا بر حذر داشته، لذا عملا امکان طلاق را کم کرده

و به عنوان آخرین چاره از آن استمداد می جوید لوسون نویسنده مشهور آمریکا ضمن بیان آمار طلاق در این کشور چندین می گوید. طلاق با سرعت عظیمی رو به ازدیاد و انتشار گذاشته و چیزی که مایع تعجب و موجب وحشت است این است که 80% آنان به تقاضای زنان واقع می شود. همچنین خانم مونیکا دیکنس نویسنده اجتماعی و مشهور انگلیس تکثیر تعداد طلاق را در جهان ناشی از این می داند که زنان تربیت و حرکات مردان را تقلید می کنند او می گوید. به طور واقع دوام و استحکام هر ازدواجی در درجه اول بستگی به عقل و درایت خانم ها دارد. و از هر 100 ازدواجی که به جدایی منجر می شود در 99تای آنان زن ها در درجه اول مقصرند.

در حالی که برای رهایی از این بحران راه چاره بسیار است. با توجه به آنچه بیان شد باید طلاق با تعمق و تفحص عمیق مورد ارزیابی قرار گیرد و حتی الامکان از بروز آن جلوگیری شود. ولی در بعضی از موقعیت ها اثرات و عوارض آن در صورت عدم جدایی و عدم بروز طلاق خیلی عمیق تر و غیرقابل جبران خواهد بود یعنی فرزندان آن خانواده از سلامت روان و تعادل شخصیت و اعتماد به نفس کافی و احساس مسئولیت بی بهره می شوند. لذا بعضی از روان درمانگرها جدایی و طلاق را راه حل مشکلات می دانند تا از خلاقکایی و بزهکاری فرزندان آنها جلوگیری می گردد.

به هر حال طلاق در یک جامعه اثرات مخرب و جانسوزی دارد که در بسیاری از موارد غیرقابل جبران است. پس پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی شیوع و علل طلاق در شهرستان خمین بپردازد شاید با این بررسی بتوان از شیوع آن جلوگیری کرد. به امید روزی که شاهد طلاق و از بین رفتن کانون گرم خانوادگی نباشیم.

اهداف پژوهش
هدف کلی:
تعیین شیوع و علل طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
اهداف جزئی
1) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر کارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
2) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر غیرکارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
3) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر با درآمد بالا در شهرستان خمین در سال 1387
4) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر با درآمد پایین در شهرستان خمین در سال 1387
5) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در قشر کارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
6) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در شهرستان خمین در سال 1387

7) تعیین طلاق در دوران پس از عقد در قشر با درآمد بالا در سال 1387
8) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در قشر با درآمد پایین در سال 1387
9) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در شهرستان خمین در سال 1387
10) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در شهرستان خمی در سال 1387
11) تعیین مشخصات دموگرافیک نمونه در شهرستان خمین در سال 1387

12) تعیین علل فرهنگی اجتماعی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
13) تعیین علل اخلاقی- مذهبی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
14) تعیین علل اقتصادی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
15) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل فرهنگی اجتماعی در شهرستان خمین در سال 1387

16) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل اخلاقی مذهبی در شهرستان خمین در سال 1387
17) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل اقتصادی در شهرستان خمین در سال 1387
هدف کاربردی
تعیین راهکارهایی برای کاهش یا پیشگیری از طلاق

سوالات پژوهش
1) علل فرهنگی اجتماعی طلاق چیست؟
2) علل اخلاقی مذهبی طلاق چیست؟

3) علل اقتصادی طلاق چیست؟
4) ارتباط بین علل فرهنگی اجتماعی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
5) ارتباط بین علل مذهبی اخلاقی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
6) ارتباط بین علل اقتصادی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
7) آیا طولانی بودن دوران نامزدی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟

8) آیا عدم آشنایی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
9) آیا تفاوت های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
10) آیا ازدواج قبل از بلوغ اجتماعی و فکری می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
11) آیا آشنایی های مجازی و اینترنتی و دوستی های خیابانی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟

12) آیا نحوه آشنایی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
13) آیا سن افراد می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
14) آیا شغل افراد می تواند در ایجاد طلاق نقش داشته باشد؟
15) آیا سطح تحصیلات می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
16) آیا محیط زندگی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟

تعریف واژه ها
طلاق:
طلاق در پارسی به معنای بیزاری و جدایی کامل است. در اصطلاح حقوقی عبارتست از ایفای تشریفاتی که به موجب واگذاری حق طلاق در شرایط طبیعی و غیرظالمانه به مرد، نه کاشف از بی توجهی به زنان و نه طرفداری از مردان، بلکه با توجه به مصالح خانواده و در راستای دیگر ضوابط فقهی است. هر چند در موارد خاصی نیز زن حق دارد از دادگاه طلاق بخواهد، اضافه بر این زن می تواند با تعیین شرایط ضمن عقد در پیمان زناشویی هر وقت بخواهد از مرد طلاق بگیرد.

محققی به نام یوآن اظهار می کند که وقتی ازدواج از هم می پاشد در اثر چندین نوع طلاق ایجاد می شود.
1- طلاق عاطفی: زمانی رخ می دهد که ازدواج دستخوش تباهی می شود اما ممکن است بعد از حکم طلاق ادامه یابد.

2- طلاق قانونی
3- طلاق اقتصادی که در رابطه با پول و توافق های مالی مانند مهریه است.
4- طلاق هم والدی که در ارتباط با نگه داری و سرپرستی از فرزند، خانواده های تک والدی یا حق ملاقات با فرزندان است.

5- طلاق اجتماعی که در زمینه تغییر روابط یا جمع دوستان همسر رخ می دهد.
6- طلاق روانی: که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی کرده و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر«من» و «نه ما» است. منظور محقق از واده طلاق نه طلاق عاطفی و روانی و نه طلاق اقتصادی

بلکه فقط طلاقی است که در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت شده است. ممکن است زن و شوهر مدتی قبل از آنکه کارشان به دادگاه بکشد هیچ رابطه ای که نشان دهنده زوج بودن آن دو باشد نباشد اما منظور محقق همانگونه که توضیح دادم فقط طلاق قانونی است.

شهرستان خمین
شهرستان خمین بین 50 درجه و 3 دقیقه طول جغرافیایی و 23 درجه و 38 دقیقه عرض جغرافیایی در جنوب استان مرکزی واقع شده است. شهرستان خمین از طرف شمال به اراک و شازند، از مشرق به محلات، از جنوب به گلپایگان و از مغرب به الیگودرز ختم می شود. این شهرستان در محل اتصال سه استان مرکزی و لرستان و اصفهان قرار دارد.

شهرستان خمین دارای یک مرکز شهر، یک مرکز بخش، دارای هفت دهستان به نام های آشناخور، چهارچشمه، حمزه لو، خرم دشت، رستاق، صالحان، گله زن می باشد و همچنین دارای 201 آبادی دارای سکنه می باشد. براساس آخرین سرشماری که در آبان ماه 1375 انجام گرفت جمعیت شهرستان 118424 نفر بود که از این تعداد 57/47 درصد نقطه شهری و 43/52 درصد در نقاط روستایی سکونت داشتند. از تعداد 118424 نفر جمعیت شهرستا 58489 نفر مرد و 59935 نفر زن بودند. که در نتیجه نسبت جنسی برابر 98 بدست آمد.

اما منظور محقق از شهرستان خمین کلیه کسانی که در این شهر ازدواج کرده چه بومی و چه غیربومی و طلاق گرفته اند.
جدول متغیرها
نام متغیر نقش متغیر نوع متغیر مقیاس واحد روش اندازه گیری
محل طلاق مستقل کیفی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
شیوع طلاق مستقل کیفی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
سن مردان زمینه ای کمی پیوسته سال پرسشنامه

سن زنان زمینه ای کمی پیوسته سال پرسشنامه
شغل مردان زمینه ای کیفی اسمی کارمند،کارگر کشاورز، آزاد پرسشنامه
شغل زنان زمینه ای کیفی اسمی کارمند،کارگر کشاورز، آزاد پرسشنامه
تعداد فرزندان زمینه ای کمی گسسته نفر پرسشنامه
تحصیلات مردان زمینه ای کیفی رتبه ای بالا، متوسط، پائین پرسشنامه
تحصیلات زنان زمینه ای کیفی رتبه ای بالا، متوسط، پایین پرسشنامه

اعتیاد وابسته کیفی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
محل زندگی زمینه ای کیفی اسمی شهری،روستایی مشاهده
وابسته فامیلی زمینه ای کمی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
سال ازدواج زمینه ای کمی گسسته سال پرسشنامه

تک همسری زمینه ای کمی گسسته نفر پرسشنامه
بلوغ اجتماعی زمینه ای کیفی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
نحوه آشنایی وابسته کیفی رتبه ای خانواده، دانشگاه، کار، محاوره، خیابانی پرسشنامه
دوران نامزدی طولانی وابسته کیفی اسمی دارد پرسشنامه
آشنایی مجازی زمینه ای کیفی اسمی ندارد پرسشنامه

عدم مفاهیم وابسته کیفی اسمی دارد، ندارد پرسشنامه
وضعیت اقتصادی زمینه ای کیفی رتبه ای بالا، متوسط، پائین پرسشنامه

1- چهار چوب پنداشتی
مفهوم ازدواج و طلاق
جوامع بشری از دیرباز پیوند میان زن و شوهر را ازدواج نامیده است اگر در خلال دوره های تاریخی، انواع گوناگونی ازدواج پدید آمده، اما به هر حال پیوسته تشابهات و عناصر نسبتا ثابتی در آنها وجود داشته است. تاکنون تعاریف متفاوتی از ازدواج صورت گرفته که باالطبع در فرهنگ ها، سنن و آداب و رسوم ملل گوناگون دارد. بررسی و موشکافی این تعاریف به ما امکان می دهد تا با توجه به عناصر اصلی آنها تعریف روشن و شفافی از ازدواج ارائه دهیم به همین دلیل در اینجا به انعکاس برخی از تعاریف یاد شده می پردازیم. ازدواج فرآیندی است

از کشش متقابل بین دو فرد- یک مرد و یک زن- که برخی از شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند به طور کلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است “ازدواج برخوردی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت، یا میان قوائد اجتماعی و کشش جنسی”

تعریف ازدواج در فرهنگ معین چنین آمده” ازدواج رابطه ای حقوقی است برای همیشه یا مدت معین بوسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده به آنها حق می دهد که از یکدیگر تمتع جنس برند.

ازدواج در اسلام، یکی از ساز و کارهای منطقی کار برای و تعادلی است. که برای هدایت صحیح و سالم التذا ذات جنسی افراد جامعه سفارش شده است. و بدان معنی است که لذایذ جنسی بایستی به کانون گرم و با نشاط خانواده محدود شود و محیط جامعه برای کار و فعالیت باقی بماند. توصیه های اسلام مبنی بر اینکه زنان و مردان در خارج از کادر زناشویی و لزوما حتما باید پاک و بی آلایش باشند. همه و همه برای این است

که کانون بنیادین و اساس خانواده از خطر فروپاشی مصون و محفوظ بماند و اجتماع از شادابی پاکی و سلامت لازم برخوردار گردد به عبارت دیگر ازدواج نوعی مصونیت از گناه و آلودگی و زوج است قرآن کریم صراحتا در این مورد می فرماید: همسرانتان پوشش عفاف شما و شما پوشش عفاف آنها هستید. پیامبر اکرم هم در این خصوص می فرماید: ازدواج سنت من است پس هر که از این سنت روی برگرداند از من نیست. این اصل کلی است که هر انسانی برای حرکت در مسیر رشد و بلوغ حیات سالم نیازمند حل یک سری از مسائل مشکلات خاصی است

که در کمین می باشد و ازدواج از موضوعاتی است که باعث پیشرفت انسان در مسیر رشد و کمال می گردد. ازدواج به عنوان راه حل اجتماعی کارآمد و کاربردی، وسیله ای برای سامان دادن و ثبات زندگی فردی و اجتماعی و اهرمی برای رهایی از پرتگاه تباهی است. نادیده گرفتن ازدواج و سستی بنیاد آن در جوامع غربی و کشورهای توسعه یافته گواهی روشن در نمایش بی بند و باری و حرکت بی وقفه و برق آسا به سوی فساد و هرزگی و انحرافات جنسی و اخلاقی است که بحران های خطرناکی برای تمدن غرب بوجود آورده است.

اما در این مسیر ممکن است مشکلاتی بوجود آید که در ادامه زندگی مشترک را ناممکن سازد و نهایتا به طلاق ختم می شود.
به عبارت دیگر خانواده نخستین سنگ بنای اجتماع، طبیعی ترین نهاد اجتماعی و همزاد انسان تلقی می شود. در متون دینی آمده که افزایش انسان به صورت زوجی از مرد و زن به شکل خانواده بوده است. جامعه بشری بدون خانواده بر پا نمانده و تشکیل خانواده با وجود تنوع مذهب ها و عرف ها و آداب اجتماعی یک پدیده طبیعی و فردی است. لکن در هیچ دوره ای مانند: عصر ما، خطر انحلال کانون خانواده را تهدید نکرده است.

طلاق از مهم ترین پدیده های حیات انسانی تلقی می کنند. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و ابعاد جامعه انسانی است نخست یک پدیده روانی است زیرا به تعادل روانی نه تنها دو انسان بلکه فرزندان، بستگان. دوستان و نزدیکان آنها اثر می نهد. در ثانی پدیده ای است اقتصادی. زیرا به از هم پاشیدگی خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می انجامد و از بین رفتن تعادل روانی انسان های موجبات بروز، اثراتی سهمگین در زندگی اقتصادی آنان را نیز فراهم می سازد. گذشته از این طلاق پدیده ای موثر بر تمامی جوانب جمعیت در یک جامعه است. زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می کند چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می پاشد و از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر می کند.

چون موجب می شود فرزندان محروم از نعمت های خانواده تحویل جامعه گردند که به احتمال زیاد، فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندان یک جامعه اند.

چهارم آنکه طلاق یک پدیده فرهنگی است طلاق از دیدگاهی دیگر
یک پدیده ارتباطی است بدینسان در جامعه ای که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعی است رابطه زناشویی نیز استثنایی نیست. پس توجه به طلاق از دیدگاه فرد بعنوان انسان و فرزندانش مهم است بلکه از دیدگاه جامعه فرهنگ و اقتصاد قابل اعتناست. به هر حال طلاق یک فاجعه نیست یک پدیده اجتماعی است. پدیده طلاق به عنوان یک راه حل منطقی برای پایان دادن به پیوند نامناسب و با هدف جلوگیری از آسیب های جدی تر راه حل بسیار مناسبی است و همچنین مانع از طلاق های خاموش که فقط ظاهر زندگی را دارند و از درون هیچ نوع تعلق خاطر و انسجامی در آن زندگی وجود ندارد می شود.

طلاق از دیدگاه قانونی
قانون گذار با بررسی واقعی جامعه در طول دوران به این نتیجه رسیده است که گاها زن و مردی که زندگی مشترک تشکیل داده اند با هم سازگاری نداشته و در نقطه ای بن بست رسیده و از هم جدا می شوند. لذا برای سازمان دادن این امر مهم اقدام به وضع قانون نموده است. چه وضع قانون به خودی خود بیانگر گذر جامعه از مرحله بدوی به مرحله مدنی است

زیرا تاریخ ثبت نموده است که در برخی قبایل زن قبل از ازدواج ملک و برده پدر و برادر و پس از ازدواج ملک و برده شوهر بود و پس از مرگ او همچون شب عروسی و زفاف و با لباس های فاخر و آرایش شده در همراه جسد مرده شوهر زنده به آتش کشیده می شد. حتی در بعضی از جوامع ابتدایی با مرگ شوهر زن را نیز همراه او در گور دفن کرده اند اصولا نباید فراموش کنیم که تحمل ده ها سال زندگی همچون یک برده و ملک خود زنده به گوری بسیار دردناک تر از مرگ است.

به همین دلیل در جوامعی که از نظر مدنی و اجتماعی به مرحله ای از رشد رسیده است به تدریج برای اداره امور جامعه در سطح فرا خانواده اقدام بوضع قانون نموده اند. از جمله قوانین زناشویی و تدبیر منزل. در همین قوانین به درجاتی از سختی تسهیل به زن و مرد حق داده شده است که در شرایطی می توانند درخواست جدایی نموده و از هم جدا شوند. بدون آنکه به شئون حقوقی و اجتماعی آنها لطمه ای وارد شود. اصولا این قوانین به زن و مرد حق تعیین سرنوشت داده و آنها را در تداوم یا جدایی از زندگی مشترک آزاد گذاشته البته حق و حقوق و چگونگی اجرای آن را در قوانین مشخص نموده اند.

پس باید باور کنیم که زندگی مشترک و زناشویی یک انتخاب آگاهانه است نه تحمیل سرنوشت، همانگونه که زن و مرد در ابتدای تشکیل آن حق انتخاب دارند. در صورتی که بن بست رسیده و احساس کنند نمی توانند آرزوها و خواسته های خود را در این زندگی باز یابند می توانند شرعا و قانونا درخواست طلاق نموده و مسئله جدایی را مطرح کنند و این حقی است که برای آنها در نظر گرفته شده است.

تاریخچه طلاق
تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج برمی گردد به همان علت که بشر بنا به درخواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده در کنار همسر خود به آرامش برسد به همانگونه نیز ممکن است به دلایلی از ادامه زندگی خودداری کند و طلاق را بپذیرد.

آنگونه که قدیمی ترین قانون مدون و ساخته دست بشر یعنی قانون حمورابی استنباط می شود. خانواده اساس اجتماعی بوده و مرد قادر بوده در مواردی که زن تا مهلت معینی صاحب فرزند نمی شده وی را طلاق دهد.

یونان باستان
در اعصار گذشته زن آلت دست شیطان به حساب می آمد. بنابراین تنها به اندازه یک کالا ارزش داشت و خرید و فروش و معامله می شد. هر چیز برای ممنوع بود به جز خانه داری و تربیت فرزندان.
در آتن نیز طلاق بر مرد دشوار نبود و مرد می توانست بدون ارائه دلیل زن خویش را از خانه براند.

عصر جاهلیت
در عصر جاهلیت طلاق بدست زن بود و اینگونه که اگر زن درهای خانه را که بطرف راست بود به طرف چپ قرار می داد، مرد با دیدن چنین وضعیتی متوجه می شد که همسرش او را طلاق داده و دیگر نزد او نمی آمد، هنگامی که زن با مردی ازدواج می کرد و شب را نزد او می گذراند، حق انتخاب با او اگر می خواست نزد شوهر می ماند و اگر نمی خواست می رفت.

بابل:
طبق قوانین بابل طلاق وجود نداشت و مرد هرگز نمی توانست زن خود را طلاق دهد حتی اگر نازا باشد.

هند
زن در هند حتی پست تر از مار افعی، یا بیماری یا مرگ بوده در صورتی که شوهرش فوت می کرد وی نیز باید زنده زنده در آتش سوزانده می شد تا جایی که در سرزمین یکی از پادشاهان هندی، 17 زن وی پس از مرگش در آتش سوزانده شدند.

اینجاست که صائب تبریزی می گوید:
چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست
سوختن بر شمع مرده کار هر پروانه نیست

ایران باستان
طلاق در ایران باستان جایز بود و بدست مرد انجام می گرفت و زنان در جامعه بسیار مورد ستم قرار می گرفتند و حتی شوهر می توانست همسرش را برای همیشه حبس کند یا به قتل برساند.
مصر قدیم

در مصر قدیم نیز شوهر نمی توانست زن خود را طلاق دهد مگر در مورد نازایی و طلاق زن به هر دلیل شوهر را مکلف می نمود تا قسمت بزرگی از املاک خانواده به وی واگذارد. و در نتیجه طلاق به ندرت اتفاق می افتاد. طلاق در آیین یهود به طور مطلق و انحصاری در اختیار مرد بوده و زن بدون داشتن حق اعتراض مطلقه می گردید.

در این آیین در صورتی که مرد کجروی در زن خود بیابد برای او نامه انفصال بنویسد و بدستش بدهد و او را از خانه خود او را بیرون بفرستد و رهایش سازد تا طلاق صورت می گیرد.

طلاق در مسیحیت
در آیین مسیحیت ازدواج به عنوان عقد غیرقابل انحلال شناخته شده و طلاق امکان پذیر نیست.
در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را ممنوع دانست هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید. به مرور زمان کشور های اروپایی و مسیحی حق طلاق را برای زن و شوهر به رسمیت شناختند.

طلاق از منظر دین اسلام
شکی نیست که طلاق از نظر اسلام عملی ناپسند و مبغوض است به طوریکه آن را زشت ترین مباح و آبغض الحلال خوانده است.
در عین حال شارع مقدس حکم به تحریم طلاق نکرده رمز این مطلب چیست؟ آیا ممکن است چیزی به قدر یک حرام مبغوض و ناپسند باشد ولی در عین حال مباح باشد؟ رمز این مساله این است که اسلام نمی خواهد مبنای ازدواج را بر اجبار و الزام بگذارد مرد باید حامی و علاقمند به زن باشد و زن باید در شکل یک محبوب در خانه بماند یعنی اساس کانون خانوادگی محبت است و عشق و علاقه اجبار بردار نیست.

اسلام تدابیری اندیشیده که دلسردی و بی مهری بین زوجین پیش نیاید. اما اگر موجبات نارضایتی و جدایی فراهم شد، اسلام این کار را بسیار زشت می داند ولی مانع آن هم نمی شود زیرا دیگر چاره ای نیست.

قرآن کریم در آیاتی از سوره طلاق، بقره، نساء و احزاب پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن گفته است.
پیامبر اسلام فرمودند: منفورترین چیزهای حلال در پیش خدا طلاق است.
همچنین فرمودند: زن بگیرید و طلاق ندهید زیرا خداوند مردانی را که مکرر زن بگیرند و زنانی که مکرر شوهر کنند را دوست ندارد.
امام صادق(ع) می فرماید: از چیزهای خدای عزوجل حلال فرموده هیچ چیز نزد او منفورتر از طلاق نیست خداوند مردی را که زیاد زن طلاق می دهد و هر زمان زنی را تجربه می کند دشمن می دارد. همچنین بدترین خانه نزد خدا، خانه ای است که بواسطه طلاق از هم پاشیده می شود و هنگامی که طلاق رخ می هد عرش خداوندی به لرزه در می آید. اما در جایی که تحمل زندگی مشترک بر طرفین ناممکن می گردد

طلاق امری لازم و ضروری می شود به امید آنکه هر یک از طرفین در پیوند بعدی سعادت خویش را بازیابند.
اپیدومیدلوژی و آمار طلاق
به طور کلی کشور ایران پنجمین کشور پر طلاق دنیاست. بررسی ها نشان داده که آمار طلاق در طول چند سال اخیر در ایران روشنگر حقایق تلخ و دردآوری است. تحقیق در جدایی همسران در جهان و مقایسه آن با افزایش طلاق در ایران روشن می کند که میزان طلاق در ایران گرچه نسبت به جدایی های آمریکا، روسیه و شوروی رقم کمتری را داراست. ولی نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی بیشتر است.

آمار طلاق در تهران به طور وحشتناکی بالا رفته است بطوریکه آمارها نشان می دهد. در سال های اخیر 12 درصد افزایش داشته است. هم اکنون در تهران در برابر هر پنج ازدواج یک طلاق واقع می شود. روزانه 61 طلاق در استان تهران ثبت می شود. و بار ظرفیت پذیرش روز به روز بیشتر می شود. یعنی طلاق در زن ها 35-19 سالگی است و بررسی آمارها نشان می دهد 73 درصد طلاق ها در این سنین رخ می دهد.

به خصوص سن 21 سالگی برای زن های شوهردار از همه سالها خطرناک تر است. در مردان طلاق بین بین 20 تا 40 سالگی بیشتر اتفاق می افتد که 73 درصد مردان در این سنین اقدام به طلاق کرده اند و در مردان نیز سنین خطرناک بین 21 تا 40 سالگی محسوب می شود. که 73 درصد مردان در این سنین اقدام به طلاق کرده اند. سازمان بهزیستی در تازه ترین آمار خود نسبت طلاق به جمعیت را 13% اعلام کرده است. در همین حال رئیس سازمان ثبت اموال ایران گفته است از هر 9 مورد ازدواج یک مورد منجر به طلاق می شود.

آخرین آمار و ارقام نشان می دهد که تهران، کردستان، کرمانشاه، استان مرکزی و استان بوشهر پرطلاق ترین استان های کشور هستند و کمترین میزان طلاق در استان های ایلاتر یزد، چهارمحال بختیاری، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی ثبت است. اگر چه در نقاط روستایی میزان طلاق به صفر می رسد. اما در پنج سال اخیر آمار طلاق روستایی بسیار بیشتر از گذشته است.

از طرف دیگر در فاصله سالهای 1370 تا 1380 میزان طلاق در کل کشور 39 درصد بیشتر شده است و استان تهران با 2/98 درصد و همدان با 58/98 بیشترین افزایش و استان کردستان و سمنان کمترین افزایش طلاق در طول این سال ها داشته اند. در 5 سال اخیر 52 درصد طلاق در 5 سال اول ازدواج افتاده است و 6/14 درصد طلاق هم در دوران عقد بوده،

آمار جالب دیگر نشان می دهد که برخلاف سال های گذشته در سالهای اخیر 48 درصد متقاضیان طلاق خانم ها بوده اند و در 23 درصد آقایان و در 29 درصد هر دو طرف متقاضی طلاق بوده اند. همه این آمار و ارقام نشان می دهد که طلاق در کشور ما مثل همه دنیا رو به افزایش است ناگوار است، اما انگار ما هم ناچاریم به کسانی که طلاق می گیرند کمک کنیم تا زندگی شان را با کمترین آسیب ممکن ادامه بدهند.

طلاق در اروپا
نرخ طلاق در اروپا بسیار بالاست برطبق گزارش موسسه مالی و آمار و آموزش های اقتصادی کشور فرانسه، این کشور از هر دو ازدواج یکی به طلاق می انجامد در سال 1967 حدود 30 هزار فرانسوی به ازدواج خود پایان دادند که این رقم 15220 فرانسوی در سال 2005 رسید.
اتریش یکی از پرطلاق ترین کشورهای اروپایی است. 50 درصد همه ازدواج ها در این کشور به طلاق ختم می شود این آمار در وین پایتخت اتریش به 66 درصد می رسد. شاید به این علت است که اتریشی ها در روزهای 28 و 27 اکتبر 2007 اولین نمایشگاه طلاق را برگزار کردند.

طلاق در ژاپن
در حالی که هنوز میزان طلاق در ژاپن نسبت به آمریکا و اروپا پایین است. اما ازدواج های ناموفق در این کشور در سال های اخیر رو به افزایش است. در سال 2006، 2 مورد از هر 100 مورد طلاق گرفته اند که این میزان در سال 1996، 7/1 درصد بوده است.

آمار طلاق در آمریکا در سال 2005، 6/3 نفر در هر 100 ازدواج بوده در حالی که این میزان در روسیه 5/5 و در بریتانیا 8/2 در سال 2003 بوده است. در حالی که در آمریکا در سال 1956، 259 طلاق از هر 1000 ازدواج بوده است.

علل طلاق
متاسفانه چیزی در حدود 50 درصد ازدواج ها با شکست مواجه می شوند. بسیاری از آنها حتی یک سال هم دوام نمی آورد فهمیدن علل شکست ازدواج ها نمی تواند در بهبود زندگی زناشویی موثر باشد. برخی از عوامل دخیل در شکست ازدواج شامل: ضعف در برقراری ارتباط، مشکلات مالی و شرایط محیطی است. همه این مسائل در ازدواج های سالم و با دوام هم وجود دارد اما اگر به طریق مناسب با آنها برخورد نشود منجر به طلاق می شود.

اگر زن و مرد مهارت های ارتباطی لازم برای حل و فصل اختلافاتشان را نداشته باشد، حتی کوچکترین مشکلشان غیرقابل حل خواهد شد. گفتگو باعث رشد و پیشرفت رابطه ها می شود و به طرفین فرصت می دهد تا رویاها، نگرانی ها، امیدها و آرزوهایشان را با یکدیگر سهیم شوند و بدون آن زن و مرد قادر نخواهند بود آنطور که باید و شاید به یکدیگر نزدیک شده و با هم صمیمی شوند. به طور کلی فقدان مهارت های صحیح ارتباط باعث شکست ازدواج خواهد شد.

در مورد مشکلات مالی باید گفت که ممکن است خود مشکلات مالی باعث شکست یک ازدواج نشود، اما فشار و بحران های ناشی از آن در این زمینه بسیار موثر است. برخورد و کنار آمدن با مشکلات مالی کار بسیار دشواری است که فشار بسیار زیادی را به هر دو طرف رابطه وارد می کند. اگر یکی از طرفین ازدواج خود را در مسائل مادی غرق کنند، قادر نخواهند بود به جنبه های دیگر ازدواج نیز توجه داشته باشند. این رفتار باعث خواهد شد که طرف دیگر احساس کند مورد بی تفاوتی و بی توجهی همسر خود قرار گرفته که بسیار ویرانگر است. محیط و شرایط پیرامون ازدواج نیز گاهی ممکن است

باعث شکست ازدواج شود. ازدواج های مصلحتی، ازدواج های سالمی نیستند. وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، حالت معامله به خود می گیرد. یکی از نمونه های این نوع ازدواج، ازدواج هایی است که طرفین به خاطر فشاری که از طرف خانواده یا دوستان و اطرافیان متحمل می شوند تن به آن می دهند. یا برخی دیگر که به خاطر صاحب فرزند شدن ازدواج می کنند. هیچیک از این دلایل سالم و صحیح برای ازدواج نمی باشد.

یکی دیگر از عوامل محیطی ازدواج کردن در سنین پائین است. البته سن ازدواج به خود فرد و آمادگی های او بستگی دارد اما اکثریت اعتقاد دارند که ازدواج در نوجوانی یا ابتدای بیست سالگی صحیح نیست، ازدواج کردن قبل از آنکه فرد فرصت لذت بردن از زندگی را داشته باشد می تواند باعث بی میلی در ازدواج شده و به شکست منجر شود.

یکی دیگر از ستون های محکم زناشویی داشتن یک ارتباط جنسی سالم است. اگر این رابطه را از دیگر روابط زندگی مشترک حذف کنیم زندگی دیگر یک زندگی خواهر و برادری است و اصلا دیگر نیازی به ازدواج با یک فرد غریبه نیست. به هر حال باید قبول کرد که عوامل جنسی یکی از مهم ترین ارکان یک زندگی مشترک است و کوچک ترین خللی در این ارتباط زندگی مشترک را ویران می کند وحتی باعث طلاق می شود. آمارها نشان می دهند که ارتباط جنسی مناسب 60 تا 70 درصد باعث طلاق زندگی زناشویی می شود متأسفانه دیده می شود که خیلی از طلاق ها به خاطر نداشتن ارتباط جنسی مناسب است.

یکی دیگر از عوامل طلاق را می توان استقلال اقتصادی و مالی زنان دانست. با نگاهی به زنان گذشته می توان دریافت که آنها نیز با مشکلات زیادی روبه رو بودند ولی طلاق در زندگی آنها معنای خاصی نداشت در زندگی آنها طلاق صورت نمی گرفت! چرا طلاق صورت نمی گرفت؟ آیا آنها مشکلی نداشتند ؟ !

باید گفت که زنان گذشته به دلیل عدم استقلال مالی مجبور به اداره زندگی بودند زیرا خود به تنهایی قادر به تأمین واداره زندگی نبودند. البته باید گفت که استقلال مالی خوب است ولی از آن مهمتر داشتن جنبه و ظرفیت اقتصاد مالی است واگر زنان امروز این ظرفیت را داشته باشند و به آرمان های زندگی مشترک پایبند باشند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد و آمار طلاق روز به روز کاهش می یابد واسلام نیز حقوق مالی زنان را
محترم شمرده شده است.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله طراحی سیستم های تعبیه شده با word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله طراحی سیستم های تعبیه شده با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله طراحی سیستم های تعبیه شده با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله طراحی سیستم های تعبیه شده با word :

طراحی سیستم های تعبیه شده
خلاصه
بیشتر سیستم های تعبیه شده محدودیت های طراحی متفاوتی نسبت به کاربردهای محاسباتی روزمره دارند. در میان طیف گوناگون این سیستم ها هیچ توصیف اختصاصی کاربرد ندارد. با وجود این،برخی ترکیبات فشار هزینه،احتیاجات بلادرنگ،ملزومات اعتبار،عدم کار فرهنگی؛ طراحی اجرای موفق روشها و ابزار طراحی محاسباتی سنتی را مشکل ساخته است. در بیشتر حالات سیستم های تعبیه شده برای دوره زندگی و عوامل تجاری بهینه سازی می شود تا حاصل کار محاسباتی بیشینه شود. امروزبسط طراحی کامپیوترهای تعبیه شده به طراحی جامع سیستم تعبیه شده حمایت ابزاری کمتری ارد. با وجود این،با آگاهی از نقاط ضعف و قوت رویکردهای جاری می توانیم توقعات را بدرستی بر گزینیم، مناطق خطر را مشخص نماییم و راه هایی که بتوانیم نیازهای صنعتی را برآورده کنیم،ارائه دهیم.

1- مقدمه
های کوچکتر (4،8و16بیتی) CPU تعبیه شده، با CPU درهر سال تقریبا 3 میلیارد
فروخته می شود. باوجود این بیشتر تحقیقات و توسعه ابزار به نظر می رسد که بر احتیاجات روزمره و محاسبات تعبیه شده فضایی/ نظامی تمرکز ارد. این مقال بدنبال این است که بحث هایی را به پیش بکشد تا بازه وسیعی از سیستم های تعبیه شده را دربرگیرد.

تنوع زیاد کاربردهای تعبیه شده ، تعمیم سازی را مشکل می سازد. با این وجود ،علاقه ای به کل ذامنه سیستم های تعبیه شده و طرح های سخت افزاری/ نرم افزاری هست.
این مقاله بدنبال اینست که مناطق اصلی را که سیستم های تعبیه شده را از طرح های کامپیوتری روزمره سنتی متمایز می سازد معین می کند.
مشاهدات این مقاله از تجارب نظامی و تجاری ،روش شناسی توسعه و حمایت دوره زندگی می آید.

تمام توصیفات تلویحا برای اشاره به حالات نمونه ،نماینده یا حدیثیفهمانده شده است. در حالیکه درک می شود که سیستم های تعبیه شده احتیاجات منحصربفرد خودشان را دارند. امید می رود که تعمیم سازی و مثال های ارائه شده در این مقاله پایه ای برای و روش شناسی طرح بشمار آید. CAD بحث و تکامل ابزار های

2- مثال سیستم های تعبیه شده
شکل 1 یک نوع سازمان ممکن برای یک سیستم تعبیه شده را نشان می دهد.
،گوناگونی از میانجی ها وجود دارد تا سیستم را قادرCPUبه علاوه سلسله حافظه و
به سنجش ، اداره و تعامل با محیط خارجی کند. برخی از تفاوت ها با محاسبات روزمره را می توان اینگونه ذکر کرد:
میانجی بشری می تواند به سادگی یک نور فلاش یا به پیچیدگی یک روبات همه کاره باشد.
پورت تشخیصی برای تشخیص سیستم کنترل شده نه تشخیص کامپیوتر استفاده می شود.
زمینه برنامه نویسی همه منظوره ، خواص کاربرد ویا حتی سخت افزار غیر دیجیتال برای افزایش عملکرد و یا ایمنی استفاده می شود.
نرم افزار عمل ثابتی دارد و کاربرد خاصی می طلبد.

 

بعلاوه تاکید برتعامل با دنیای خارجی ، سیستم های تعبیه شده تابعیت خاصی به کاربرد هایشان ارائه می دهند.بجای اجرا صفحات گسترده و پردازشگرکلمه وتحلیل مهندسی سیستم های تعبیه شده عموما قانون های کنترلی را اجرا می کنندو همچنین الگوریتم های پردازش سیگنال . اینها اغلب باید شناسایی شوند و در مقابل کمبودهای محاسباتی و سیستم های الکترومکانیکی دوروبر واکنش دهند و قطعات کاربر میانجی را اداره کنند .

برای اینکه بحث عینی تر شو چهار سیستم را بعنوان مثال بحث می کنیم. هر مثال سیستمی واقعی در تولی جاری را به نمایش می گذارد. اما کمی برای نمایش مقطع عرضی کاربردها و حفاظت فواید ایره افقی تعمیم داده شده است.
این چهار مثال ، سیستم پردازش سیگنال،سیستم کنترل ماموریت بحرانی ، سیستم کنترل توزیع شده و سیستم کوچک مصرف کننده الکترونیکی هستند.سیستم های پردازش سیگنال و ماموریت بحرانی نماینده سیستم های تعبیه شده نظامی/ فضایی هستند. در حقیقت در طول زمان کاربردهای عمومی تجاری پیا می کنند.
با استفاده از این چهار مثال برای نشان ادن نقاط ،بخش های زیر مناطق و تفاوت نگرانی برای طراحی سیستم های تعبیه شده را نشان می دهند: طرح کامپیوتر ،طرح سیستم- سطح، حفاظت چرخه زندگی ، حمایت مدل تجاری و تطابق فرهنگی طرح.

روش شناسی طرح محاسباتی روزمره و حمایت ابزار تا حد زیادی با طرح اولیه خود سیستم دیجیتال درگیر است. برای اطمینان طراحان با تجربه از دیگر جنبه ها با خبرند، اما با تاکید اخیربر طرح کمی بیرون از چرخه بهینه سازی گذاشته می شوند. با وجود این ، چنین رویکردی برای ایجاد سیستم های شده که بطور کارآمدی در بازار رقابت کنند ناکافی است. این به این دلیل است که در بسیاری حالات مطلب این نیست که آیا طرح چنین سیستم پیچیده ای عملی است یا نه، بلکه این است که چنین طرحی آیا می شود بهینه شود؟
از آنجائیکه ابزارهای طراحی دیجیتال ، طراحی کامپیوتری را کارآمد کرده است ، با مطالب مرکزی سروکار ندارند- سیستم های تعبیه شده درباره سیستم است نه کامپیوتر . در محاسبات روزمره ،طراحی اغلب بر ساخت سریعترین سی پی یو تمرکز دارد، از اینرو با بیشینه سرغت محاسباتی آنرا حمایت می کند.ر سیستم های تعبیه شده ترکیب میانجی های خارجی(حسگرها،محرک ها) و کنترل و یا ترتیب دهی الگوریتمها اهمیت اولیه دارد. سی پی یو راهی برای اداره این اعمال است.برای نشان دادن این نکته آزمایش زیر کمک می کند:
از یک اتاق پر از آدم بپرسید که از چه نوع سی پی یو در کامپیوتر های شخصی یا محل کارشان استفاده می کنند.دوباره از همان افراد بپرسید که چه سی پی یو را برای موتور کنترلی ماشین شان استفاده می کنند؟

در سیستم های تعبیه شده گرانتر ابزارهای استفاده شده برای کامپیوترهای بی ارزش هستند. با وجود این، بیشتر سیستم های تعبیه شده چه بزرگ و چه کوچک باید نیزهای اضافی که ماوراء حوزه ای است که با طرح اتوماسیون سروکار دارد را برآورده کند.این نیازهای اضافی به مقوله های پیش نیازهای طرح ویژه کامپیوتری، پیش نیازهای سطح سیستم ،مطالب حمایت چرخه زندگی ،سازگاری مدل تجاری و مطالب فرهنگی طرح تقسیم می شود.

3- پیش نیازهای طراحی کامپیوتر
کامپیوترهای تعبیه شده عموما محدودیت محکمی هم بر عمل پذیری و هم اداره سازی دارند.بطور خاص، باید اینها عملیات واکنشی بلادرنگ نسبت به وقایع خارجی را گارانتی کنند، با محدودیت های وزن و اندازه مطابقت داشته باشند،و از نظر ایمنی تضمین شده باشند.

3-1- عملیات واکنش دار/ بلادرنگ
عملیات سیستم بلادرنگ بدین معناست که صحت محاسبات به زمان تحویل آن بستگی دارد.در بیشتر حالات طرح سیستم باید بدترین حالت عملکرد را در نظر بگیرد.در معماری های پیچیده پیش بینی بدترین حالت مشکل است و منجر به تخمین بدبینانه می شود. سیستمهای نمونه پردازش سیگنال و کنترل ماموریت پیش نیازهای مهمی برای عملیات بلادرنگ دارند تا ورودی/ خروجی و پیش نیازهای استحکام کنترل برآورده شود.

محاسبات واکنش دار بدین معناست که نرم افزار در پاسخ به وقایع خارجی اجرا می شود.این وقایع ممکن است متفاوت باشند؛ در این حالت عملکرد گارانتی می شود. از طرف دیگر، بیشتر وقایع غیرمداوم هستند که بیشینه وقایع وروی باید جهت همسازی با بدترین شرایط تخمین زده شوند. بیشتر سیستم های تعبیه شده اجزای واکنشی دارند.

چالش طراحی :
تجزیه و تحلیل های بدترین حالت طرح بدون بدبینی زیادی در صورت سخت افزار خصوصیات عملکرد آماری.

3-2- اندازه کوچک، وزن کم

بیشتر کامپیوترهای تعبیه شده بطور فیزیکی درون محصولات مصنوعی بزرگتری قرار دارند. از اینرو فرم آن بوسیله زیبایی شناسی تعیین می شود که قبلاًَ در نسخه های پیش الکترونیک موجود بودند یا با قطعات مکانیکی متناسب هستند. در سیستم های قابل حمل وزن از نظر اقتصادی و نیروی انسانی عامل مهمی است . در میان نمونه ها سیستم بحران مأموریت سایز و وزن دقیق تری نسبت به بقیه دارن و این بخاطر استفاده در وسایل حمل ونقل پروازی است اگر مثال محدودیتی از این نوع نشان می دهد.

چالش طراحی :
مقیاس غیر مسطح وغیر مثلثی.
بسته بندی و یکپارچگی مدارهای دیجیتال وآنالوگ برای کاهش اندازه.

3-3- ایمنی و قابلیت اطمینان
برخی سیستم ها خطرات محرزی مرتبط با شکست دارند. در کاربرهای مأموریت بحرانی مثل کنترل پرواز هوایی صدمات حاد شخصی یا خسارات تجهیزاتی نقص یک کامپیوتر تعبیه شده است. بطور سنتی چنین سیستم هایی از کامپیوترهای چند افزونه یا پروتکل های اجماعی جهت اطمینان از عملیات مداوم پس از نقص تجهیزات استفاده می کنند.
با وجود این ، بیشتر سیستم های تعبیه شده که منجر به خسارات شخصی یا مالی می شوند ، نمی توانندهزینه اضافی افزونگی سخت افزار یا ظرفیت پرازش لازم برای فنون نقص یابی سنتی را تحمل کنند. این آسیب پذیری اغلب در سطوح سیستمی که بعداً بحث خواهد شد رفع می شود.
چالش طراحی :
قابلیت اطمینان کم هزینه با کمیته افزونگی

3-4- محیط تند
بیشتر سیستم های تعبیه شده در محیط کنترل شده عمل نمی کنند. گرمای زیاد اغلب مشکل ساز است، مخصوصاً در کاربردهایی که درگیر احتراق هستند. مشکلات اضافی برای سیستمهای تعبیه شده با احتیاج برای حفاظت از لرزش، شک، نور، نوسانات ذخیره برق ،آب،خوردگی ،آتش و ضایعات فیزیکی ایجاد می شود.برای مثال در نمونه کنترل بحران مأموریت کامپیوتر باید برای مدت زمان اندک و تضمین شده حتی تحت شرایط آتش سوزی عمل می کند.

چالش طراحی :
نمونه گرمایی دقیق
نرخ گذاری قطعات متفاوت هرطرح، بسته به محیط عملیاتی

3-5- حساسیت هزینه
حتی اگر کامپیوترهای تعبیه شده پیش نیازهای دقیقی داشته باشند، هزینه نیز مطلبی است. اگر چه طراحان سیستمهای بزرگ وکوچک به یکسان از هزینه ها صحبت می کنند ، حساسیت شان نسبت به تغییرات هزینه متغیر است. یک دلیل می تواند این باشد که اثر هزینه های کامپیوتر به سوددهی بیشتر عملکرد نسبت تغییرات هزینه در مقایسه با هزینه سیستم کلی است تا هزینه تنها الکترونیکی دیجیتال. برای مثال در سیستم پردازش سیگنال حساسیت هزینه بطور تقریبی 1000 دلار تخمین زده می شود. با وجود این تصمیمات سیستم کوچک با افزایش هزینه ها حتی چند سنت توجه مدیران را به چند برابر کنندگی کمیت تولید ترکیب شده با بالاترین درصد مجموع هزینه سیستمی که نمایانگر است جلب می کند.

چالش طراحی :
متغیر حاشیه طرح برای اجازه دادن بهینه سازی بیشتر

4- پیش نیازهای سطوح سیستم
برای رقابت در بازار سیستم های تعبیه شده ، این سیستم ها باید طراحان آن تمام سیستم را هنگام تصمیم گیری در نظر داشته باشند.
4-1- سودمندی محصول نهایی
سودمندی محصول نهایی هدفی است که هنگام طراحی یک سیستم تعبیه شده بکار می رود، نه ظرفیت خود کامپیوترهای تعبیه شده . محصولات تعبیه شده عموماً بر مبنای ظرفیت ها، ویژکیها وهزینه سیستم فروخته می شوند تا اینکه چه سی پی یو یی در آنها استفاده شده است یا هزینه/عملکرد آن سی پی یو چه بوده است.
یکی از راههای نگاه کردن به سیستمهای تعبیه شده این است که مکانیسم و ورودی/خروجی مرتبط با آنان با کاربرد آن تعریف می شود. از اینرو ، در نهایت سخت افزار کامپیوتر نیز بعنوان زیر بنایی برای اجزاء نرم افزار ومیانجی گری آن با تاکید بر کل عملیات پذیری تحویل شده بوسیله سیستم در دسترس است.
چالش طراحی :
نرم افزار- سنتز ورودی/خروجی-سخت افزار مشتق ونرم افزار

4-2- ایمنی و قابلیت اطمینان سیستم
قبلاً در این باره در یک بخش مجزا بحث شد . اما مهم در اینجا ایمنی و قابلیت اطمینان کل سیستم تعبیه شده است. نمونه سیستم توزیع شده بحران میریت است، اما به افزونگی کامپیوتر منجر نمی شود ، در عوض پشتیبان ایمنی مکانیکی زمانیکه سیستم کامپیوتر کنترل از دست می دهد جهت خاموش کردن ایمن کامپیوتر فعال می شوند. مطلب مهمتر واصلی تر دیگر ر سطوح سیستم ایمنی سخت افزار و قابلیت اطمینان است. اهمیت این مسئله بقدری است که سالها طراحان سیستم را درگیر کرده است.

چالش طراحی :
نرم افزار قابل اطمینان
سیستم های ر دسترس ارزان با قطعات غیر قابل اطمینان
طرح های الکترونیکی ر مقابل غیر الکترونیکی

4-3- کنترل سیستم های فیزیکی

دلیل معمول برای جاسازی کامپیوتر تعامل با محیط است که اغلب با دیده بانی و کنترل ماشین آلات خارجی صورت می گیرد. برای این کار ورودیها و خروجیها ی باید از و به سطوح سیگنال دیجیتال منتقل شوند. بعلاوه، بارهای مهم جاری باید برای عملیات موتور راه گزینی شوند . تمام این پیش نیازها باید منجر به مدار کامپیوتری بزرگی با قطعات غیر دیجیتالی شوند.
در برخی سیستم ها از حسگرها وفعال کننده های هوشمند برای انتقال سخت افزار میانجی از کامپیوتر تعبیه شده مرکزی استفاده می شود. این عمل فایده زیادی دارد و سیمکشی و تعداد اتصالات را با استفاده از شبکه تعبیه شده کاهش می دهد. با وجو این ، این عمل باعث مشکلاتی در محاسبه نیز می شود.
چالش طراحی :
سیستم توزیع شده میان سخت افزار دیجیتال و آنالوگ ، قدرتی ، مکانیکی و شبکه بعلاوه نرم افزار.

4-4- مدیریت قدرت
یکی از مطالب مرسوم احتیاج به مدیریت قدرت است تا هم تولید گرما کاهش یابد و هم قدرت باطری حفظ شود. از آنجائیکه هجوم به سیستم های لپ تاپ محاسباتی انواع دیگر از سی پی یو های کم قدرت را تولید کرده برای اجرا باطریهای ارزان قیمت تا 30 روز و در برخی موارد تا 5 سال قدرت کم مهم است.
چالش طراحی :
طرح فراکم قدرت برای عملیات دراز مدت باطری

5- حمایت چرخه زندگی
شکل 2 یک نما از چرخه تولید زنگی را نشان میدهد. ابتدا نیاز و یا فرصت کسترش فن آوری جدید مشخص می شود . سپس مفهوم محصولی توسعه می یابد. که این امر با محصول در زمان و طرح فرآیند تولید و ساخت و گسترش دنبال می شود. اما در بیشتر سیستم های تعبیه شده ، طراح باید گسترش های گذشته را ببیند وحمایت ، نگهداری ، ترفیع و مطالب ازکارافتادگی سیستم را در نظر بگیرد تا بدقت طرحی سودمند تولید کند. برخی از مطالبی که به این چرخه زندگی سوددهی اثر می کذارد در زیر به بحث گذاشته شده است.

5-1- اکتساب قطعات
به سبب اینکه سیستم تعبیه شده بیشتر کاربرد-مشتق است تا تکنولوژی-مشتق در انتخاب قطعه عقب افتادگی بیشتری دیده می شود. از اینرو هزینه های اکتساب قطعه را هنگام بهینه سازی سیستم باید در نظر بگیریم. برای مثال ، هزینه یک قطعه عموماً با کمیت کاهش می یابد، از اینرو تصمیمات طرح برای طرح های چندگانه باید برای تقسیم قطعات مشترک تا از آن سودد ببرد تعدیل شود.
چالش طراحی :
قطعه چرخه زندگی، مدل های هزینه قطعه و بهینه سازی

5-2- تصدیق سیستم
کامپیوترهای تعبیه شده می توانند هم به ایمنی هم بر عملکرد سیستم اثر بگذارند. از اینرو ، روش های صلاحیت بسیار دقیق در برخی سیستم ها بعد از هر تغییر طرح لازم است تا بدین ترتیب احتمال خطر خرابی یا شکست سیستم پیش بینی نشده را تخمین بزنند و یا کاهش بدهند. این هزینه های اضافی هر گونه پس اندازی که ممکن بود توسط ارتقاء طرح در کامپیوتر تعبیه شده یا نرم افزارش درک شده باشد را نفی می کند. این نکته بطور اخص به استفاده فن آوری جدید با تلفیق مجدد قطعات سخت افزاری اشاره می کند . قطعات مجدداً طراحی شده را نمی توان بدون آوردن هزینه ها تصدیق سازی مجد بکار برد . یک استراتژی برای کاهش این هزینه ها تاخیر تمام تغییرات طرح تا هنگام ارتقاء اصلی سیستم است . از آنجائیکه سیستم های تعبیه شده توزیع شده کاربر گسترده ای پیدا کرده ان ، یک استراتژی محتمل پارتیشن بندی سیستم به طریقی است که شمار سیستم های جانبی را که لازم است هنگام تغییر مجدداً تصدیق دهی شوند را کاهش دهد. اینجا مشکلی در پارتیشن بندی وجود دارد که با تغییرات طرح پتانسیل ، استراتژی های تکنولوژیکی و ملزومات تنظیمی تاثیر می پذیرد.

چالش طراحی :
ترکیب/پارتیشن بندی تا هزینه تا تصدیق دوباره را به حداقل برساند.

5-3- لجستیک و تعمیر
هر زمانی که یک کامپیوترتعبیه شده طراحی و تغییر می یابد ، بر بقاء ورودی محصول تاثیر می گذارد. نقص کامپیوتر منجر می شود که کل سیستم تا زمانیکه کامپیوتر تعمیر نشده بلا استفاه باشد. در بیشتر حالات سیستم های تعبیه شده در طی دقیقه تا ساعتی قابل تعمیر هستند، که قطعات اضافی را بطور ضمنی بیان می کند و کارکنان نگهداری باید نزدیک به سیستم واقع شده باشند. زمان تعمیر سریعتر نیز ممکن است آن تشخیص وسیع را بطور ضمنی بیان کند و قابلیت جمع آوری داده ها باید به سیستم ساخته شود که ممکن است با پایین نگهداشتن هزینه های تولید مغایرت داشته باشد. بخاطر عمر دراز سیستم های تعبیه شده ، تکثیر تغییر های طرح می توانند هزینه های لجستیک معنی دار باعث شود. برای مثال اگر قطعات یک طرح تغییرداده شده باشد می تواند تغییرات را به موجودی قطعات اضافی ، تجهیزات نگهداری، و آموزش نگهاری بداند. بعلاوه هر تغییر طرح برای سازگاری با ترکیبهای سیستم گوناگون و جا داده شده توسط پایگاه داده مدیریت ترکیب آزمایش نموده خواهد شد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله در مورد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی با word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله در مورد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله در مورد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی با word :

آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی

آشنایی با موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران
موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران به موجب قانون، تنها مرجع رسمی کشور است که عهده دار وظیفه تعیین، تدوین و نشر استانداردهای ملی(رسمی) می‏باشد.
تدوین استاندارد در رشته‏های مختلف توسط کمیسیون‏های فنی مرکب از کارشناسان موسسه ، صاحبنظران مراکز و موسسات علمی، پژوهشی، تولیدی و اقتصادی آگاه و مرتبط با موضوع صورت می‏گیرد. سعی بر این است که استانداردهای ملی، درجهت مطلوبیت‏ها و مصالح ملی و با توجه به شرایط تولیدی، فنی و فن آوری حاصل از مشارکت آگاهانه و منصفانه صاحبان حق و نفع شامل:

تولید کنندگان، مصرف کنندگان، بازرگانان، مراکز علمی و تخصصی و نهادها و سازمان‏های دولتی باشد. پیش نویس استانداردهای ملی جهت نظرخواهی برای مراجع ذینفع و اعضای کمیسیون‏های فنی مربوط ارسال می‏شود. و پس از دریافت نظرات و پیشنهادها در کمیته ملی مرتبط با آن رشته

طرح و درصورت تصویب به عنوان استاندارد ملی(رسمی) چاپ و منتشر می‏شود.
پیش‏نویس استانداردهایی که توسط موسسات و سازمان‏های علاقمند و ذیصلاح و با رعایت ضوابط تعیین شده تهیه می‏شود نیز پس از طرح و بررسی در کمیته ملی مربوط و درصورت تصویب، به عنوان استاندارد ملی چاپ و منتشر می‏گردد. بدین ترتیب استاندارهایی ملی تلقی می‏شود که بر اساس مفاد مندرج در استاندارد ملی شماره «5» تدوین و در کمیته ملی مربوط که توسط موسسه تشکیل می‏گردد به تصویب رسیده باشد.
موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران از اعضاء اصلی سازمان بین‏المللی استاندارد می‏باشد که در تدوین استانداردهای ملی ضمن توجه به شرایط کلی و نیازمندی‏های خاص کشور، از آخرین پیشرفت‏های علمی، فنی و صنعتی جهان و استانداردهای بین‏المللی استفاده می‏نماید.
موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران می‏تواند با رعایت موازین پیش‏بینی شده در قانون به منظور حمایت از مصرف کنندگان، حفظ سلامت و ایمنی فردی و عمومی، حصول اطمینان از کیفیت محصولات و ملاحظات زیست محیطی و اقتصادی، اجرای بعضی از استانداردها را با تصویب شورای عالی استاندارد اجباری نماید. موسسه می‏تواند به منظور حفظ بازارهای بین‏المللی برای محصولات کشور، اجرای استاندارد کالاهای صادراتی و درجه بندی آن را اجباری نماید.

همچنین به منظور اطمینان بخشیدن به استفاده کنندگان از خدمات سازمان‏ها و موسسات فعال در ضمینه مشاوره، آموزش، بازرسی، ممیزی و گواهی کنندگان سیستم‏های مدیریت کیفیت و مدیریت زیست محیطی، آزمایشگاه‏ها و کالیبره کنندگان وسایل سنجش، موسسه استاندارد اینگونه سازمان‏ها و موسسات را بر اساس ضوابط نظام تائید صلاحیت ایران مورد ارزیابی قرار داده و در

صورت احراز شرایط لازم، گواهی نامه تائید صلاحیت به آنها اعطا نموده و بر عملکرد آنها نظارت می‏نماید. ترویج سیستم بین‏المللی یکاها، کالیبراسیون وسایل سنجش، تعیین عیار فلزات گرانبها و انجام تحقیقات کاربردی برای ارتقای سطح استانداردهای ملی از دیگر وظائف این موسسه می‏باشد.

کمیسیون استاندارد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی

رئیس
کرباسی – احمد دکترا در میکروبیولوژی غذایی هیئت علمی دانشگاه شیراز

اعضاء
خدیوی – اعظم لیسانس صنایع غذایی شرکت کشت و صنعت کاریون
خردی – شکوه لیسانس صنایع غذایی اداره کل صنایع استان فارس
رفعتی – ذبیح‏اله دکتر دامپزشک اداره نظارت استان فارس
سرایی – جواد لیسانس صنایع غذایی شرکت کشت و صنعت تیوندشت
سیمی – احمد لیسانس صنایع غذایی شرکت یک و یک
صدری – علی اکبر لیسانس تغذیه اداره کل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان فارس

دبیر
جزایری – مریم فوق لیسانس صنایع غذایی و علوم تغذیه اداره کل استاندارد و تحقیقات صنعتی استان فارس

فهرست مطالب

مقدمه
غذاهای کنسروی با اسیدیته پایین
غذاهای کنسروی اسیدی
غذاهای با اسیدیته بالا
آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی
هدف

دامنه کاربرد
اصطلاحات و تعاریف
فرآیند حرارتی

بسمه تعالی
پیشگفتار
استاندارد آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی به وسیله کمیسیون‏های مربوط تهیه و تدوین و در دویست و پنجاه و دومین جلسه کمیته ملی صنایع غذایی مورخ 78/5/11 مورد تصویب قرار گرفته , و اینک به استناد بند یک ماده 3 قانون اصلاح قوانین و مقررات مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران به عنوان استاندارد ملی ایران منتشر می‏شود .
برای حفظ همگامی و هماهنگی با تحولات و پیشرفتهای ملی و جهانی در زمینه صنایع و علوم , خدمات استانداردهای ملی ایران در مواقع لزوم تجدیدنظر خواهد شد و هرگونه پیشنهادی که برای اصلاح یا تکمیل این استاندارد ارائه شود , هنگام تجدیدنظر در کمیسیون فنی مربوط مورد توجه قرار خواهد گرفت .
بنابراین بررسی مراجعه به استانداردهای ملی ایران باید همواره از آخرین تجدیدنظر آنها استفاده کرد . در تهیه و تجدیدنظر این استاندارد سعی شده است که با توجه به شرایط موجود و نیازمندیهای جامعه , در حد امکان بین این استاندارد و استاندارد ملی کشورهای صنعتی و پیشرفته هماهنگی ایجاد شود .
منابع و مأخذی که برای تهیه این استاندارد به کار رفته به شرح زیر است :
1- 1- Heid, J. L. and Jonslyn, M. A. 1975 food processing operation. Avi pub. Co. Westport, Connecticut, P. 309-311
2- 2- Lopez, A. 1981 A complete course in canning. Pub. The canning trade inc. Baltimore, Maryland. Vol 1. P. 121-128
3- 3- Food and agriculture organization world health organization. 1993 codex committee on food hygiene twenty sixth session foodagri Rome P. 6-21

مقدمه
گونه‏های مختلف میکروارگانیزم‏ها براساس pH مناسب جهت رشدشان درجه‏بندی می‏گردند . سایر عوامل فیزیکی و شیمیایی مواد غذایی نیز در رشد میکروارگانیزم‏ها مؤثر می‏باشد . یکی از عوامل مهم , تأثیر pH بر روی مقاومت باکتریهای به حرارت است . هرچه pH کمتر باشد یعنی غلظت اسید بیشتر باشد . مقاومت باکتریها و اسپور باکتریها به حرارت در دمای معین کمتر است . pH یکی از عوامل مؤثر در سرعت رشد و تکثیر میکروارگانیزم‏هاست و گونه‏های مختلف میکروارگانیز‏ها در pH های معینی دارای سرعت رشد و تکثیر بیشتری می‏باشند .
بنابراین pH در صنعت مواد غذایی و در فساد مواد غذایی دارای اهمیت زیادی است به همین علت مواد غذایی از نظر اسیدیته به سه دسته تقسیم می‏گردند .
1 ـ غذاهای کنسروی با اسیدیته پایین1 (4/5<pH)

میکروارگانیزم هایی که در این دسته مواد غذایی رشد می‏نمایند به قرار زیر می‏باشند .
الف ـ باکتریهای هوازی و غیر هوازی اختیاری اسپوردار , مقاوم به حرارت 2
این نوع باکتری‏های در کنسرو سبزیجات و مواد غذایی با اسیدیته پائین تولید اسید می‏نمایند . تولید گاز نداشته در نتیجه کنسروهایی که به وسیله این باکتریها فاسد می‏گردند بادکردگی ندارند از جمله این باکتریها باسیلوس استئار و ترموفیلوس 3 ‌‌‌میباشد.
ب ـ باکتریهای غیرهوازی گرمادوست4
این باکتریها مقاوم به حرارت , غیر هوازی اجباری , تولیدکننده اسید و گاز می‏باشند در نتیجه باعث بادکردگی قوطی کنسرو می‏گردند . نمونه‏های این گونه کلستریدیوم ترموساکارولیتیکم 5
ج ـ باکترهای هوازی گرمادوست تولید کننده گاز (H2S) 6
این باکتریها در کنسروهای مواد غذایی با اسیدیته پایین ایجاد گاز H2S نموده که در تماس با ظروف آهنی ایجاد سولفید می‏نمایند نمونه این گونه کلستریدیوم نیگریفیکانس 7می‏باشد .
د ـ باکتریهای بی هوازی اجباری8
این باکتری‏ها مزوفیل بوده , اسپوردار و ایجاد گاز می‏نمایند . نمونه این گروه کلستریدیوم بوتولینم 9 است . از بین بردن کلیه اسپورهای باکتری کلستریدیوم بوتولینم استانداردی جهت فرآیند حرارتی غذاهای با اسیدیته پایین می‏باشد.
ه ـ باکتری‏های اسپوردار مزوفیل هوازی10
این گروه از باکتریها کمترین مشکل را در غذاهای با اسیدیته پایین ایجاد می‏نمایند . زیرا :
ـ به علت خلاء درون قوطی قادر به رشد نمی‏باشند .
ـ تغییر عمده‏ای در مواد غذایی ایجاد نمی‏نمایند .
ـ اسپور آنها کمترین مقاومت را نسبت به حرارت داراست .
در استرلیزاسیون غذاهای با اسیدیته پایین اساس کار را بر روی از بین بردن اسپور میکرب غیرهوازی به نام کلستریدیوم بوتولینم که در غذاهای با اسیدیته پایین سم بسیار خطرناکی تولید می‏کند قرار داده‏اند . ولی چون کارکردن با این میکرب خطرات بسیاری در بر دارد لذا میکرب اسپوردار غیر هوازی دیگری که از بسیاری جهات به استثنای تولید سم به آن شبیه است استفاده می‏گردد . این میکرب نوعی از کلستریدیوم اسپوروژنز می‏باشد که PA3679 نامیده می‏شود . مقاومت این میکرب به گرما کمی بیشتر از کلستریدیوم بوتولنیم می‏باشد .
2 ـ غذاهای کنسروی اسیدی 11(PH 4-4/5)

در غذاهای اسیدی با PH 4 تا 4/5 باکتری که تولید سم نماید وجود ندارد و بسیاری از میکروارگانیزم‏ها قادر به رشد در این شرایط نمی‏باشند و یا در مدت کوتاهی طی فرآیند حرارتی از بین می‏روند . این نوع غذاها احتیاج به فرآیند حرارتی کمتری جهت نگهداری دارند و فرآیند حرارتی طوری تنظیم شده که باکتریها و کپک و مخمرها را از بین ببرد و میکروارگانیزم هایی که در این گروه می‏توانند رشد نمایند عبارتند از :
الف ـ باکتریهای هوازی اسپوردار12

تعداد کمی از باکتریهای اسپوردار در کنسروهای غذاهای اسیدی می‏توانند رشد نمایند مانند باسیلوس پلی میکسا13و باسیلوس کوآگولانز ,14باسیلوس ترمواسیدورانس 15که هوازی بوده زیاد مقاوم به حرارت نمی‏باشد . گرمادوست و عامل ایجاد فلت سور در غذاهای کنسرو اسیدی است .
ب ـ باکتریهای بی هوازی اسپوردار16
کلستریدیوم پاستوریانوم17و کلستریدیوم بوتیریکم 18که اسپوردار , غیرهوازی , تجزیه کننده ساکاروز و تولیدکننده گاز می‏باشند .
بطور کلی اسپور باکتریها در محیط اسیدی به حرارت خیلی حساس‏تر می‏گردند .
3 ـ غذاهای با اسیدیته بالا19 (4>pH)
در این غذاها باکتریهای اسپوردار قادر به رشد و ایجاد فساد نیستند . میکروارگانیزم هایی که در این دسته رشد می‏نمایند عبارتند از :
الف ـ باکتریهای غیر اسپوردار20
باکتریهای تولیدکننده اسید لاکتیک مانند لاکتوباسیلوس 21و لوکونوستوک 22 spکه بعضی از آنها ایجاد گاز می‏نمایند و در شرایط کمبود اکسیژن رشد خوبی دارند .
ب ـ مخمر23
مقاومت مخمرها به حرارت خیلی کم است و فساد کنسروها به وسیله مخمر نشانه آنست که فرآیند حرارتی کامل نبوده و یا مخمر در اثر شکاف روزنه بدنه قوطی به داخل آن وارد شده .
پ ـ کپک24
کپک‏ها در کنسروها دارای اهمیت زیادی نمی‏باشند باستثنأ بای سوکلامیس فولوا 25 که عامل مهمی در فساد کمپوت‏های میوه و آب میوه‏جات مخصوصأ آب انگور می‏باشد . باعث شکستن فرمول پکتین می‏گردد و نسبت به کپک‏های دیگر به حرارت مقاوم است . کپک‏های دیگر در این زمینه بای سوکلامیس نیوآ26بطور کلی قارچ‏ها در غلظت پایین اکسیژن می‏توانند رشد نمایند .
اصولا مشکل اساسی غذاهای کنسروی با اسیدیته بالا (pH کمتر از 4) صرفأ به علت وجود باکتری‏های غیر اسپورزا نظیر گونه‏هایی از لاکتوباسیلوس ولوکونوستوک و مخمر و کپک می‏باشد . مقدار D150 برای این گونه میکروارگانیزم‏های بین 1 ـ 0/5 دقیقه است که در مقایسه با استرلیزاسیون غذاهای با اسیدیته پایین که از دمای 121C یا 250F استفاده می‏شود به فرآیند حرارتی غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی که از دمای پایین‏تر ( معمولا زیر صد درجه سانتیگراد ) استفاده می‏شود اصطلاحأ پاستوریزاسیون گویند .
گونه‏هایی از کپک مثل بای سوکلامیس فولوا و بای سوکلامیس نیوآ به حرارت مقاوم بوده که اولی دمای 87/8 سانتیگراد را به مدت ده دقیقه و دومی دمای 82/2 سانتیگراد را به مدت 10 دقیقه تحمل می‏نمایند .

در واحدهای تولیدی اکثرا برای تنظیم زمان و دما جهت پاستوریزاسیون از روش تجربی استفاده می‏گردد .

آئین کار پاستوریزاسیون غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی

1 ـ هدف
هدف از تدوین این آئین کار ارائه روش قابل اجرا برای پاستوریزاسیون غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا می‏باشد که اینگونه غذاهای کنسرو شده در زمان ماندگاری و در شرایط متعارف تغییر شکل نداده و فاسد نگردد .
2 ـ دامنه کاربرد
این آئین کار در مورد کنسروهای با اسیدیته بالا و کنسروهای اسیدی (pH < 4/5) قابل اجرا می‏باشد .
3 ـ اصطلاحات و تعاریف
در این استاندارد اصطلاحات و یا واژه‏ها با تعاریف زیر به کار می‏رود :
3 ـ 1 ـ پاستوریزاسیون
پاستوریزاسیون در صنایع غذایی عبارت است از بین بردن میکروبهایی که در محیط با 4/5 pH و کمتر فعالیت نموده و ایجاد فساد می‏نمایند . در اینجا منظور از بین بردن و غیر فعال کردن کلیه آنزیم‏ها و میکروبهایی می‏باشد که می‏توانند زمان ماندگاری غذاهای کنسرو شده با pH های کمتر از 4/5 را کاهش دهند . در این حال رعایت اصولی که در بند 3 ـ 1, 3 ـ 2, 3 ـ 3, استاندارد آئین کار غذاهای با اسیدیته پائین گفته شد الزامی است .
4 ـ فرآیند حرارتی
پاستوریزاسیون غذاهای کنسرو شده شامل یک فرآیند حرارتی است که از سه مرحله متوالی تشکیل شده است ( منحنی شماره 1)
مرحله اول : افزایش سریع دما تا دمای حد مورد نظر
مرحله دوم : نگهداری در دمای مورد نظر در زمان مناسب
مرحله سوم : کاهش دما تا دمای مطلوب
اساس زمان بندی این فرآیند حرارتی بر درجه حرارت مرکز قوطی می‏باشد,

میزان دما و زمان در هر یک از مراحل بستگی به شرایط زیر دارد :
ـ نوع محصول
ـ اندازه قوطی
ـ یکنواختی یا غیر یکنواختی
ـ کیفیت فرآورده مورد نظر
ـ نوع بسته بندی
نکته حائز اهمیت کوتاه شدن زمان در مرحله اول و سوم است که نتایج مناسبی در کیفیت نهایی خواهد داشت .
فرآیند حرارتی دو اثر دارد :
ـ کاهش جمعیت میکربی بسته به میزان پاستوریزاسیون
ـ تغییرات ارگانولپنیک و کیفیت تغذیه‏ای که نسبت به میزان حرارت دادن متغیر است انتخاب این میزان باید توسط افراد متخصص و آموزش دیده انجام شود .

روش‏های مختلفی برای پاستوریزاسیون غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا وجود دارند .
ساده‏ترین روش گرم کردن جهت پاستوریزه کردن غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا , استفاده از روش غوطه ورشدن در آب 27است که به دو صورت انجام می‏گیرد .
4 ـ 1 ـ روش مرحله‏ای 28
در روش مرحله‏ای معمولا مخازن آب 29جهت گرم کردن و پاستوریزه کردن و سرد کردن , تانک‏های استیل به صورت مکعب مستطیل بوده و یا از اتوکلاوهای عمودی استفاده می‏شود .
ابتدا ظروف محتوی غذا درون سبدهای مخصوص چیده شده و در داخل مخازن آب جهت پاستوریزه شدن قرار می‏گیرد . سردکردن ظروف محتوی غذا ممکن است در همان تانک که جهت گرم کردن استفاده شده است انجام گیرد یا اینکه از تانک‏های گرم کننده وارد تانک دیگری که به نام تانک سرد کننده است گردد . گرم کردن و سرد کردن دو مرحله جدا از هم می‏باشد که در هر کدام اصول مربوطه به خود باید رعایت شود . اساس این مراحل برای تمام فرآورده‏ها از جمله شوریجات و بعضی سس‏ها و بقیه غذاهای اسیدی و غذاهای با اسیدیته بالا یکسان است فقط از نظر زمانی با یکدیگر متفاوت است .
4 ـ 2 ـ روش مداوم
روش مداوم نسبت به روش مرحله‏ای پیش رفته‏تر بوده و مانند روش مرحله‏ای در مورد آب میوه جات و هم شوریجات استفاده می‏شود و معمولا در مواقعی که تولید بیشتری مورد نظر است از این روش استفاده می‏گردد .
الف ـ پاستوریزه کردن به روش غوطه ور کردن30
در این روش ظروف محتوی غذا به وسیله تسمه‏هایی بطور اتوماتیک به داخل تانک پاستوریزه آمده , سرعت تسمه‏ها را با زمانی که جهت پاستوریزاسیون لازم است تنظیم می‏نمایند .
بعد از پاستوریزاسیون به تانک یا تانک‏های دیگری جهت سردکردن وارد می‏شود . در هر تانک جداگانه حرارت لازم را ایجاد نموده و کنترل می‏نمایند .
در بعضی موارد دستگاه شامل دو تسمه می‏باشد ( با سرعت‏های متفاوت ) که دو اندازه مختلف ظرف غذا هم زمان وارد تانک پاستوریزاتور شده و از یک تانک هم زمان جهت پاستوریزه کردن دو اندازه مختلف قوطی استفاده می‏شود.
ب ـ روش مداوم از طریق پاشیدن آب 31
در مواردی که شیشه جهت بسته بندی فرآورده مورد نظر استفاده می‏شود , چون شیشه‏ها هنگامی که وارد آب گرم و سرد می‏شوند هم هنگام انتقال و هم از طریق شوک حرارتی 32ایجاد ضایعاتی می‏نمایند در مورد شیشه باید از روش مداوم با استفاده از دستگاه پاستوریزاتور با بخار آب یا روش مداوم دستگاه پاستوریزاتور از طریق پاشیدن آب استفاده کرد .
از این روش نیز جهت پاستوریزه کردن غذاهای اسیدی و یا غذاهای با اسیدیته بالا استفاده می‏گردد . در این روش شیشه یا ظروف محتوی غذا بوسیله تسمه‏هایی وارد دستگاه پاستوریزاتور که شامل 6 مرحله با دمای مختلف است می‏گردد .
1 ـ مرحله آمادگی اولیه 33جهت گرم کردن

2 ـ مرحله آمادگی ثانویه 34جهت گرم کردن
3 ـ مرحله پاستوریزاسیون 35
4 ـ مرحله پیش سردکردن 36
5 ـ مرحله سردکردن 37

6 ـ مرحله سردکردن نهایی 38
دمای آبی که بر روی ظروف محتوی غذا پاشیده می‏شود طوری تنظیم می‏گردد که دمای آب را در مرحله آمادگی اولیه جهت گرم کردن با دمای آب در مرحله پیش سردکردن یکی است و نیز آب مصرفی در این دو مرحله یکی است . زیرا برای گرم کردن این آب مقدار کمی حرارت لازم است و از حرارت حاصله از مرحله پیش سردکردن استفاده می‏گردد همچنین در مرحله پیش سردکردن مقدار کمی آب سرد لازم است . آب سرد نیز در دستگاه بصورت چرخشی 39مورد استفاده قرار می‏گیرد .
از مزایای این سیستم صرفه جویی در آب و انرژی می‏باشد . شیشه‏های محتوی مواد غذایی بعد از اتمام عمل پاستوریزاسیون نباید در معرض شوک حرارتی شدید قرار گیرند . در مورد شیشه‏های مواد غذایی در مرحله گرم کردن اختلاف نباید بیشتر از سانتیگراد 21/1 (فارنهایت 70) بوده و تحت هیچ شرایطی نباید بیشتر از سانتیگراد 37/8 (فارنهایت 100) باشد .
در مرحله سردکردن اختلاف دمای شیشه و محصول نباید بیشتر از سانیتگراد 10 (فارنهایت 50) بوده و تحت هیچ شرایطی نباید تغییرات دما بیشتر از سانتیگراد 21/1 (فارنهایت 70) باشد . برای ظروف غذایی شیشه‏ای بهتر است از دستگاه پاستوریزاتور با بخار40استفاده کرد .
ج ـ دستگاه پاستوریزاتور با بخار
این دستگاه بطور ساده تشکیل شده است از تونلی که ابتدا و انتهای آن باز است و جداکننده‏های پارچه‏ای قسمت‏ها را جدا می‏کند ولیکن این پارچه‏ها کافی جهت اینکه بخار را در پاستوریزاتور در برابر جریان هوا نگهدارد نمی‏باشد و میزان بخاری که به ظروف غذا در دستگاه پاستوریزاتور یا بخار می‏خورد ثابت نمی‏تواند باشد و با دما بخار و به سرعت بخار تغییر می‏نماید . اطراف دستگاه پاستوریزاتور باید محفوظ باشد . در هر قسمت دستگاه کنترل دما باید وجود داشته باشد و حرارت ( بخار ) هم از بالا و هم از پایین تسمه‏ها تأمین می‏گردد زیرا بدین طریق حرارت یکنواختی تولید می‏گردد . در انتخاب لوله‏های مشبک جهت تأمین بخار باید دقت شود که مقاوم و یکنواخت باشند و طوری فشار بخار در آنها تنظیم شود که فشار بخار در بالای تسمه‏ها و در زیر آنها یکسان باشد .

در این روش دما به مقدار زیاد در نوسان است .
در هر قسمت دستگاه مسئولین جهت کنترل باید حضور داشته باشند .
در روش پاستوریزه کردن به وسیله بخار و پاستوریزه کردن به وسیله پاشیدن آب به علت وجود چندین مرحله گرم و سردکردن امکان استفاده از دمای بالا و دمای پایین , با داشتن کمترین ضایعات در اثر شوک حرارتی وجود دارد .

اصولا مشکل اساسی غذاهای کنسروی با اسیدیته بالا (pH کمتر از 4) صرفأ به علت وجود باکتریهای غیر اسپوراز نظیر گونه‏هایی از لاکتوباسیلوس 41و لوکونوستوک 42و مخمر43و کپک 44می‏باشد .
مقدار D 150 برای اینگونه میکرواورگانیزم‏ها بین 1 ـ 0/5 دقیقه است در مقایسه با استرالیزاسیون غذاهای با اسیدیته پایین که از دمای سانتیگراد 121 (فارنهایت 250) استفاده می‏شود به فرآیند حرارتی غذاهای با اسیدیته بالا و غذاهای اسیدی که از دمای پایین‏تر ( معمولا زیر صد درجه سانتیگراد ) استفاده می‏شود اصطلاحأ پاستوریزاسیون گویند .
گونه‏هایی که از کپک مثل بای سوکلامیس فولوا45, بای سوکلامیس نیوا ,46به حرارت مقاوم بوده که اولی دمای سانتیگراد 78/8 را به مدت ده دقیقه و دومی دمای سانتیگراد 82/2 را به مدت 10 دقیقه تحمل می‏نمایند .
قابل ذکر است که باکتری اسپورزا نظیر باسیلوس 47و کلستریدیوم 48قادر به فعالیت در غذاهای با اسیدیته بالا و اسیدی نمی‏باشند .
در واحدهای تولیدی اکثرا برای تنظیم زمان و دما جهت پاستوریزاسیون از روش تجربی استفاده می‏گردد .

1- Low acid foods
2- Flat sour producing thermophlllc bacteria
3- Bacillus stearo-thermophilus
4- Thermophillc anaerobic bacteria

5- Clostrdlum thermosaccharolytlcum
6- Sulphide spollage (thermophilic bacteria)
7- Clostridium nighriflcans
8- Putrefactive anaarobic bacteria
9- Clostridium botullum

-10 Aerobic mesophillc spore-formers
11- Acid foods
12- Aerobic spore forming bacteria
13- B.polymyxa
14- Bucilius coagulans
15- Bacilius thermoacidurans
16- Anaerobic spore forming bacteria
17- pasteurianum Cl.
18- butyricum Cl.
19- High acid foods
20- spore forming bacteria Non –
21- Lactobacilius
22- Lauconostoc
23- Yeast
24- Mold
25- Byssochlamys fulva
26- Nives B.
27- Water bath pasteurization

28- Batch water bath pausteurization
29- Water batch
30 – Continious water bath pasteurization
31- Continious water spray pasteurzation
32- Thermal shock
33- First Pre-heat
34- Second Pre-heat
35- Pasteurizing Zone
36- pre cool zone
37- Cooling
38- Final Cooling zone
39- Recirculated
40- Steam heated pasteurizer
41- Lactobacilluo

42- Leuconostoc
43- Yeast
44- Mold
45- Byssochiamys Fulva
46- Byssochiamys nivea
47- Bacillus
48- Clostridium


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله الگوهای خاموش و پنهان در نهادهای پرورشی با word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله الگوهای خاموش و پنهان در نهادهای پرورشی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله الگوهای خاموش و پنهان در نهادهای پرورشی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله الگوهای خاموش و پنهان در نهادهای پرورشی با word :

در جوامع بسته و جوامع باز و آزاد نویسنده: کاوه احمدی علی آبادی*
چکیده‌ : در این مقاله درصددیم تا زوایایی جدید از آموزش و پرورشی را آشکار سازیم که به ابعاد خاموش و پنهان الگوهایی در جامعه عطف می کند که برحسب نوع تربیت و جامعه پذیری متفاوت جوامع مختلف در افراد درونی می شوند و سپس اشخاص آن را در تفکرات و کنش های شان بازآفرینی می کنند.
الگوهایی که بر طبق نوع تعاملات و تقابلات بین جهان بینی های فردی و گروهی افراد با جهان بینی جمعی جامعهء مرجع رخ می دهند و پس از درونی شدن در قالب کنش هایی جهت یافته، بروز داده می شوند. آنجا که خاستگاه اش نهادهای پرورشی و تربیتی (خانه، مدرسه، مراکز دینی و رسانه های جمعی) است و بروزش ابتدا در نهاد خانواده و سپس بازآفرینی اش در سایر نهادهای مدنی، همچون نهادهای اجتماعی، سیاسی و غیره. دو الگوی متفاوت نهادهای پرورشی که در نهایت به دو جامعه متمایز باز یا بسته منجر می شود. در این راه، در قالب نظریه ای بنیادی و با روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و با استناد به پژوهش هایی کلان نگر و متعدد، به فراتحلیلی که حاصل ارتباط و امتزاج پژوهش های مختلف بوده است، دست یافته و از آن طریق فرآیندی را تبیین می کنیم که به نتایج و ارایه راه حلی منتهی می شود، که برای پرورش و جامعه پذیری یک جامعه سالم و باز ضروری است و آن تعاملی خواهد بود که مشارکت و قرار گرفتن در جایگاه دیگری را، نه تنها چراغ راه خود، که تجربه و سیر عملی جامعه ساخته باشد و نوآوری ها و خلاقیت های افراد و به خصوص جوانان اش را در کل نظام اجتماعی و فرهنگی اش جذب و هضم کند.
واژگان کلیدی: الگوی خاموش- الگوی پنهان- جامعه باز- جامعه بسته – جهان بینی جمعی.‌
مقدمه‌

در برخی از دانشگاه های غربی به تازگی رشته ای جدید در علم روان شناسی با عنوان روان شناسی سیاسی ایجاد شده است. در این مبحث بین رشته ای، به الگوهایی در نهادهای پرورشی (خانواده، مدرسه و رسانه ها) توجه می شود که بر بستر آن، شخصیت هایی پرورش می یابند که چون در نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشغول به فعالیت می شوند، به سمت و سوی همان الگوهایی رفتاری تمایل پیدا می کنند که روان ناخودآگاه شان پیش از آن در خانه و مدرسه و در معرض رسانه های جمعی شکل گرفته است؛ جایی که جهان بینی جمعی به گونه ای است که ممکن است اجازه رشد جهان بینی های گروهی و فردی را داده یا مانع آن ها شود. از این روی، نحوهء پرورشِ شخصیت سیاسی می تواند سالم یا ناسالم باشد که بر طبق همان، در بازآفرینی نهادهای مدنی و سیاسی و غیره نیز با همان کیفیت جلوه گر می شوند (تهرانی، 1383: 7-46؛ تهرانی، 1379: 22-79). این الگوها می توانند در سطح خرد در قالب “کنش ها” ظاهر شوند و در قالبی کلان به شکل “الگوهایی خاموش و پنهان”، که جا دارد به شکلی مفصل تر به هر یک بپردازیم.

نوع و روش تحقیق
این مقاله بخشی از تحقیقی گسترده تر است که نگارنده در قالب نظریه ای بنیادی به آن پرداخته است. نظریه ای را که هم در تز و هم در کتب تألیفی و مقالات علمی و پژوهشی ارایه کرده است و حاصل سال ها کار در این حوزه چه در قالب پژوهشگر و چه به عنوان سرپرست تیم های پژوهشی در مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها و در سازمان مدیریت و برنامه ریزی در بخش برنامه ریزی بلندمدت بخش اجتماعی و فرهنگی و دفتر آمایش سرزمین فعالیت داشته است که با انواع روش های اسنادی و پژوهش های کلان نگر، پانل های متعدد و حتی بعضاً مطالعات موردی، فراتحلیلی را که نتیجه ارتباط، تعمیم و امتزاج نتایج آن هاست، در قالب نظریه ای بنیادی ارایه کرده است.

الگوهای‌ خاموش‌ و پنهان
در هر جامعه‌ای‌، الگوهایی‌ موجودند که‌ در قالب‌ باورها، هنجارها، ارزش ها، عادت ها، کنش ها و رفتارها بروز کرده‌، ولی‌ هرگز به‌ زبان‌ رانده‌ نشده‌ و در بسیاری‌ از موارد، افراد معتقد به‌ آن،‌ از وجودشان‌ نیز آگاهی‌ ندارند و فقط به‌ گونه‌ای‌ بدیهی‌ و ناخواسته‌ آن ها را در سبک های‌ زندگی‌ در منزل‌ و فعالیت های‌ کاری‌ پدید آورده‌ و به‌ کار می‌برند که‌ در بسیاری‌ از الگوهای حاکم بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تعیین‌ کننده‌ و حتی در انواع نظام های تحول جامعه دخیل‌اند و هیچ سیاست گذاری و برنامه‌ریزی ای بدون ‌توجه‌ به‌ آن ها قرین‌ موفقیت‌ نخواهد بود.

آن‌ الگوهایی‌ که‌ افراد از وجودشان‌ آگاهی‌ دارند، ولی‌ آن ها را به‌ زبان ‌نرانده‌ و در اظهارات‌ رسمی‌ و رفتارهایی‌ که‌ اهداف شان‌ ذکر شود، به‌ کار نمی‌برند، بلکه‌ آن ها را به‌ گونه‌ای ‌خاموش‌، ولی‌ معنادار جهت‌ دهنده‌ نگرش ها، قضاوت ها و رفتارهای‌ خود می‌سازند، الگوهای‌ خاموش‌ گفته ‌می‌شود. در حالی‌ که‌ آن‌ دسته‌ از الگوهایی‌ که‌ افراد از وجودشان‌ آگاهی‌ ندارند و یا به‌ گونه‌ای‌ بدیهی‌ و مفروض،‌ آن ها را اعمال‌ می‌کنند، یا آنقدر کلی‌ و عمیق‌ هستند که‌ کاملاً پنهان‌ می‌مانند، الگوهای‌ پنهان‌ را تشکیل می‌دهند. در کشور ما و سایر کشورهای جهان، به خصوص جوامع بسته یا جوامع باز و آزاد، نمونه‌هایی از این‌ الگوها را می‌توان شناسایی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ نمود.

کنش های شکل دهنده الگوها
توجه به این نکته ضروری است که، هر الگوی خاموش یا پنهانی در سطح کلان معمولاً به طور مستقیم عمل نمی کند و همواره از طریق الگوهایی خُردتر که رفتارها و تعاملات افراد باشند، پدیدار می شود. کنش ها، یکی از این نمونه الگوهایی هستند که در شکل گیری الگوهای کلان بسیار تعیین کننده اند. کنش ها ، نمونه رفتارهایی هستند که با انگیزه های مشخص افراد شکل می گیرند. به بیانی دیگر، هر کنشی فصل مشترکی از رفتارهای فردی است که همواره با آگاهی به سوی هدفی معین جهت گیری و هدایت می شود. جامعه شناسان و پژوهشگران مختلفی درباره کنش ها، نظریه پردازی و تحقیق کرده اند، که یکی از مطرح ترین شان به‌ نظریات‌ ماکس‌ وبر پیرامون انواع کنش برمی‌گردد. او ضمن‌ تمایز قایل‌ شدن‌ بین‌ انواع‌ کنش ها، کنش‌ معطوف‌ به‌ هدف‌ و عقلایی‌ را عامل‌ تعیین‌ کننده‌ تحول‌ جوامع‌ صنعتی‌ می‌داند، که‌ امکان‌ طرح‌ریزی‌، برنامه‌ریزی‌ و ارزیابی‌ علمی‌ را فراهم‌ می‌آورد.

در حالی‌ که‌ جوامع‌ سنتی‌ عمدتاً از کنش های‌ ارزشی‌، عاطفی‌ِ منفعل‌ و سنتی‌ بهره‌ می‌برند که‌ موجب‌ توسعه‌ و پیشرفت‌ نمی‌شود (وبر، 1367: 71 ـ 75; سازمان ها: سیستم های‌ عقلایی‌، طبیعی‌ و باز، 1374: 80 ـ 89). تفکر سنتی‌ در شرق‌ بیشتر از یک‌ طرف‌ احساسی‌ و عاطفی‌ و از طرف‌ دیگر مبتنی‌ بر سنت‌ و رسم‌ است‌ که‌ مورد توجه‌ و مطالعه‌ نظریه‌ پردازان‌ و برنامه‌ریزان‌ قرار گرفته‌ است.‌ اما مباحث‌ وبر پاسخ گوی‌ طرح‌ مسأله‌ ما نیست‌ و ما ناگزیر به‌ جستجوی‌ کنش ها و طرح‌ علل‌ دیگری‌ هستیم‌.

الگوی خاموش قدرت در پسِ کنش معطوف به قدرت
در شماری از جوامع‌ جهان‌ سوم و در بسیاری از نهادهای مدنی شان، این یکی از اصلی ترین پرسش ها بوده است که چرا عمدتاً پیشرفت‌ و ترقی‌ در اولویت های‌ اساسی‌، نه‌ تنها دولت ها و ارکان حکومتی، بلکه‌ حتی‌ آحاد مردم‌ قرار ندارد، و‌ مسایل‌ و نیازهای‌ دیگری‌ است‌ که‌ در اولویت‌ قرار می‌گیرند؟ یکی از این نیازها و اولویت ها، کنش معطوف به قدرت است‌. کنش معطوف به قدرت، انگیزشی بیش از پیشرفت را تهییج می کند.

قدرتی که در سطح فردی سرکوب شده و در سطوح اجتماعی نیاز به بروز هر چه بیشتر می یابد و از هر فرصتی برای تجلی خود سود می جوید. کنش معطوف به قدرت با محور قرار دادن خود، سایر انگیزش ها و به خصوص اهدافِ هر نوع ترقی و پیشرفتی را در اولویت های بعدی قرار می دهد تا خود که پیش از این مدام واپس زده شده، اجازه ظهور یافته و ارضاء گردد. به‌ بیان‌ واضح تر، کنش‌ معطوف‌ به‌ پیشرفت، که اصلی ترین عامل انسانی در توسعه به شمار می رود، کنار گذاشته شده و کنش معطوف به قدرت جانشین اش می شود. در نتیجه‌، آنچه‌ در کاغذها (برنامه‌ها) آماده‌ هرگز توسط افراد تحقق‌ عملی‌ نمی‌یابد تا توسعه‌ و پیشرفتی‌ را نیز در پی‌ داشته ‌باشد.

در کنش معطوف به پیشرفت، چنان که کارکنان قابلیت ها و کارایی بیشتری از خود نشان دهند، موجبات خشنودی مدیران سازمان را فراهم می آورند و بر اساس آن مستوجب پاداش و ارتقاء می شوند، در حالی که جامعه ای که کنش معطوف به قدرت را در وجود شهروندان اش حک کرده است، قابلیت های کارکنان اش می تواند حتی به قیمت خسران آن ها تمام شود! زیرا مدیریت مبتنی بر کنش معطوف به قدرت، توانایی بیش از انتظار کارکنان و زیردستان را تهدیدی برای خود می بیند! از این روی کنش معطوف به قدرت، نه تنها کارکنان و مدیران سازمان ها و افراد جامعه را به سوی کارایی بیشتر و پیشرفت سوق نمی دهد، بلکه حتی با برنامه ریزی مانع آن می شود! اما ریشه‌های‌ آن‌ را باید در کجا جست‌؟

ریشه‌یابی‌ الگوی خاموشِ خودمحوری‌ در خانواده‌ و جامعه‌
در عرصه‌ علم‌ روان‌شناسی‌ سیاسی‌ به‌ الگوهایی‌ در نهادهای‌ پرورشی ‌توجه‌ می‌شود که‌ چون‌ در مواجهه‌ با روان‌ ناخودآگاه‌ افراد قرار می‌گیرد، از آنان شخصیت هایی‌ (سالم‌ یا بیمار) می‌سازد، و در غیر این صورت، افرادی بیمار تحویل جامعه می دهد که‌ الگوهایی مشابه‌ را در نهادهای‌ مدنی‌ ‌بازآفرینی‌ می‌کنند و انواع‌ نهادهای اجتماعی و سیاسی را پدید می‌آورند.

باید توجه داشت که نهادهای پرورشی در جوامع سنتی، شامل خانواده و عرصه های مناسک و سنن می شد که با تربیت، آموزش و جامعه پذیری و فرهنگ پذیری به مقاصدش دست می یافت (آگ برن و نیم کوف، 1354: 154-157Stewart,1971:59-60;). اشخاص از بچگی در خانه تربیت می شدند و هنگامی که به سن بلوغ می رسیدند، مناسک گذار، آشناسازی و بلوغ، آنان را با برخی از اساطیر و قواعد دینی و غیره و سنن با آداب و رسوم اجتماعی شان آشنا می ساخت و به کمک آن ها به تدریج اجتماعی می شدند (بیتس، دانیل و فرد، 1375: 677-692). بعدها با پیشرفت های روز افزون جامعه که نظام جدید آموزشی به نهادهای پرورشی افزوده شد، امر پرورش و کسب دانش نیز به مولفه های دیگر اضافه شد؛ به طوری که در محیط مدرسه و دانشگاه شکل گیری شخصیت را هدایت می کرد و تأثیرگذاری نهادهای پرورشی را عمیق تر و گسترده تر می ساخت (علاقه بند، 1364: 107 به بعد). امروزه رسانه ها و به خصوص رسانه های جمعی جایگاهی ویژه را در امر آموزش، پرورش، جامعه پذیری و شکل دهی و رهبری شخصیت افراد بازی می کنند و حتی با کمک تکنولوژی نوین توانسته اند، امر واقعیت مجازی را که می تواند جانشین امر واقعی شود، پدید بیاورند (تامپسون، جان بروکشایر، 1379: 65-251؛ ساروخانی، 1371: 71-96).

خودمحوری‌ یکی‌ از این ‌الگوهای‌ خاموش‌ است‌ که نیاز به ردیابی در نهادهای پرورشی دارد. خودمحوری‌ لازمهء‌ زندگی‌ سالم‌ و انگیزه‌ استقلال‌ فردی‌ است‌. تنها خودمحوری‌ بیش‌ از اندازه‌ است‌ که‌ بیماری‌ روانی‌ و اجتماعی‌ به‌ شمار می‌رود. این‌ ناهنجاری‌ در اثر شکست ‌فرد در مراحل‌ رسیدن‌ به‌ بلوغ‌ و کمال‌ بوجود می‌آید. در شرایطی‌ که‌ پیوستگی‌ اقتدار خانواده‌ و خودکامگی‌، خواهان‌ ساختار روانی‌ و فکریی‌ باشد که‌ به‌ فرد اجازه‌ آن‌ را ندهد تا به‌ رشد و قوام‌ شخصیت‌ و استقلال‌ آن‌، زیاد ارزش‌ دهد، افراد به درستی‌ نمی‌توانند راه‌ آزاد زیستن‌ را بیاموزند. در نهاد خانواده‌ و سایر نهادهای‌ اجتماعی‌ دخالت های‌ بی‌جا (در خانواده ‌یا جامعه‌) همچون‌ ترساندن‌، تحکم‌، امر و نهی‌های‌ بی‌مورد می‌تواند مانع‌ از رشد سالم ‌کودک‌ شود. رشد نارس‌ و نادرست‌ سبب‌ می‌شود که‌ بسیاری‌ از بزرگسالان‌ از مرحله‌ خودمحوری‌ کودکی‌ به‌ درستی‌ بیرون‌ نیایند و بلوغی‌ ناتمام‌ داشته‌ باشند (تهرانی‌، 1379: 37 ـ 38 و 70 ـ 71). به عبارتی دیگر، در شرایطی‌ که‌ در خانواده‌، قدرت‌ و خودکامگی‌ افراد بزرگتر، خواهان‌ ساختار روانی‌ و فکریی‌ باشد که‌ به‌ فرد اجازه‌ بروز خواست ها و تمایلاتی‌ را ندهد که‌ متفاوت‌ با خواست ها و تمایلات اش‌ است‌، افراد زیردست‌ از استقلال‌ در تصمیم گیری برخوردار نشده‌ و به درستی‌ نمی‌توانند روی پای خود بایستند. چنین تعاملات‌ معطوف‌ به‌ قدرتی‌ منجر به‌ رشد شخصیتی ‌ناقص‌ و رشد نارس‌ می‌شود.

در نتیجه‌، افراد همین‌ که‌ از جمع‌ خویشان‌ بیرون‌ می‌آیند، در کوران‌ فعالیت های‌ اجتماعی‌ کودکانه‌ در پی ‌منافع‌ خویش‌اند و دیگران‌ تا آنجا برایشان‌ مهم‌اند که‌ نیازهای‌ خودمحورانه‌ آنان‌ رابرآورده‌ سازند. بنابراین‌ سرکوب ها به‌ ویژه‌ در خانواده‌ و مدرسه‌، افرادی خودمحور و خودبین‌ تحویل ‌جامعه می‌دهند که‌ عامل‌ ممیزی‌ و کنترل‌ رفتارشان از همان‌ کودکی‌ به‌ شکل‌ بیرونی‌ و چیره‌گون‌ بروز می‌کند و به‌ همین‌ خاطر است‌ که‌ جوهرهء هستی‌ فرد و در نتیجه‌ جامعه‌ در خدمت‌ تاخت‌ و تاز و درگیری مدام‌ او و ابرمن‌ شخصیت اش‌ (کمال‌ مطلوب‌) قرار می‌گیرد. این‌ جاست‌ که‌ اگر خودبینی‌ فرد توسط منِ‌ شخصیت اش‌ (هستی‌ مستقل‌ِ روان‌ فرد) به‌ عنوان ‌ناظر و مسئول‌ درونی‌، تعدیل‌ نشود، افرادی‌ به‌ جامعه‌ تحویل‌ می‌دهد که‌ به‌ شکل ‌بیمارگونه‌ای‌ ضد فرد و اجتماع‌ می‌شوند.

از این روی،‌ اشخاص‌ در چنین‌ جوامعی‌ همواره‌ برای ‌ادامه‌ زندگی‌ مجبور می‌شوند، دیگری‌ را مسبب‌ و مسئول‌ ناکامی‌ خود و نابسامانی‌ جامعه ‌بخواند. به‌ عبارتی‌ دیگر، کنترل‌ جهان‌بینی‌ فردی‌ اشخاص‌ توسط جهان‌بینی‌ جمعی‌ در خانواده‌، مدرسه و رسانه ها موجب‌ می‌شود که‌ افرادی عمدتاً‌ خودمحور بار آیند، که‌ برای‌ کنش‌ در نهادهای‌ مدنی جوامع آزاد ‌مناسب‌ نبوده‌ و تربیت‌ نشده‌اند. در این‌ شرایط، میل‌ روانیِ‌ فردی‌ همواره‌ بر نیازهای ‌اجتماعی،‌ مثل قراردادهای‌ اجتماعی‌ و قانون‌ و ضابطه‌ می‌چربد. بدین گونه‌ در محیط ناامن ‌اجتماعی‌، افراد مدام‌ چشم‌ بر نیازهای‌ روانی‌ عقیم‌ مانده‌ خویش‌ دوخته‌ تا زنده‌ بمانند و خود را از آب‌ گل‌ آلودِ غریبه ‌آزار اجتماع‌ بیرون‌ بکشند. در این‌ هنگام،‌ افراد جامعه‌ در گیرودار واماندگی‌های‌ کودکی‌ خود مانده‌ و دیگران‌ به‌ آن ها هستی‌ می‌دهند و یا هستی‌ را از آنان‌ می‌گیرند!؟ افراد خودمحور هنگام‌ تفکر، تصمیم‌گیری‌، انتخاب‌ و کنش‌ با نادیده گرفتن‌ و حذف‌ دیگران‌، خودمحوری‌ شکل‌ گرفته‌ زیر ضربات‌ سرکوبگر را در نهادهای‌ اجتماعی‌ بازآفرینی‌ می‌کنند.

به‌ بیانی‌ دیگر در تعاملات‌ سرکوبگر، شخص‌ سرکوب‌ شده‌ در خانواده‌ و مدرسه‌، خود شخص‌ سرکوبگر در نهادهای‌ مدنی‌ می‌گردد که‌ در پی ‌نیازهای‌ واپس‌ زده‌ شده‌ و قربانی‌ شده‌ خویش‌ است‌. از اینجاست‌ که‌ کنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ در اولویت‌ تمامی‌ کنش های‌ دیگر قرار می‌گیرد. حتی‌ هنگامی‌ که‌ کنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ ارضاء می‌شود، کنش های‌ مکمل‌ نیز به ‌سوی‌ کنش‌ معطوف‌ به‌ پیشرفت‌ کشیده‌ نمی‌شوند، بلکه‌ به‌ سمت نیازهایی‌ سوق‌ می‌یابند که‌ از کودکی‌ واپس‌ زده‌ شده‌ اند و بزرگسالان‌ رشد نیافتهء‌ جامعه‌ را به‌ سوی‌ خود می‌کشند. ایستایی و درجا زدن‌ در این‌ ناتوانی‌ها و نارسی‌هایی که‌ فرد برای‌ رسیدن‌ به ‌آمال اش‌ حس‌ می‌کند، سلسله‌ جنبان‌ زورگویی‌، زورشنوی‌، پرخاشگری‌، جا زدن‌، عصیان‌ و جدایی‌ می‌شود و او برای‌ جبران‌ و پوشاندن‌ آن‌ کمبودها، شیفته‌ قدرت‌ می‌گردد و سرشت ‌اقتدارگرایی‌ اش به‌ طور کامل‌ در نهادهای‌ مدنی‌ هویدا می‌شود!؟ به‌ عبارت‌ دیگر، زورگویی‌، زورشنویی‌ و عصیان‌، نتایج‌ واکنش های‌ افراد در نهادهای‌ جامعه‌ای‌ است‌ که‌ از طریق نهادهای پرورشیِ خانواده، مدرسه ‌و رسانه ها همان‌ گونه‌ تربیت‌ شده‌ است و طبعاً چون در نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قرار گیرد، همان الگوها را چون سرمشقی تکرار خواهد کرد‌.

الگوی پنهانِ شیفتگی‌ قدرت‌ در روان، ‌آن گاه جامعه‌
اگر جامعه‌ای‌ برای تربیت‌ و آموزش‌ کودکان‌ و اعضای‌ جوان‌ خود بتواند توانایی‌های‌ آنان‌ را شناخته‌ و به‌ آن ها بها دهد و به‌ رشد و رویش‌شان‌ کمک‌ کند تا آنان‌ با توان‌، ارزش‌، تجربه‌ و نگاه‌ خود بزرگ‌ شوند و مزه‌ استقلال‌ و تفکر و تصمیم‌گیری‌ را بچشند، این‌ افراد دیگر دنباله‌ روی بی‌چون‌ و چرای‌ هیچکس‌ یا همرنگ‌ دست‌ و پا بسته‌ هیچ‌ شخصی‌ نخواهند شد و شیفته قدرت به هر سوی سرگردان نخواهند گشت. منِ‌ شخصیت ‌(هستی‌ مستقل‌ روان‌ فرد) چنین‌ افرادی‌ با روحیات‌ فرمانبرداری‌ و قدرت‌مداری ‌و منِ‌ عوامانه، بیگانه‌ خواهد بود.

کودکانی‌ که‌ در محیط خانواده‌ از پدر یا والدین‌ خشونت‌ وافر دیده‌ و به‌ زور مطیع‌ و تسلیم‌ بلاشرط شوند، پس‌ از آن‌ که‌ وارد جامعه‌ شدند، به‌ زبونی‌، توکل‌ و رضا، خو خواهند کرد و به‌ جانشینان‌ پدر در سایر نهادهای‌ مدنی‌ تکیه‌ خواهند کرد و هرگز شخصیتی‌ مستقل‌ نخواهند یافت. آنان‌ برای‌ پوشاندن و جبران‌ این‌ ناتوانایی‌ها، شیفته‌ قدرت‌ می‌شوند و افسون ‌قدرت‌، آن ها را پیوسته‌ به‌ دنبال‌ خود می‌کشد، در حالی‌ که‌ در اندیشه‌ خود تصور می‌کنند که ‌از آن‌ متنفرند!؟ هم‌ و غم‌ ایشان‌ در این‌ است‌ که‌ یا با پول یا با زورشان‌ بر دیگران‌ غلبه‌ کنند و از هر چیز برای‌ نیل‌ به‌ قدرت‌ استفاده‌ می‌کنند.

چنین‌ افرادی،‌ دیگر کاملاً از درون‌، افرادی‌ اقتدارگرا و شیفته‌ قدرت‌ شده‌اند. آنان بدون این که خود بدانند، الگوی پنهان شیفتگی قدرت را در همه جا بازآفرینی می کنند. شکوفایی‌ یک‌ فردِ اقتدارگرا به‌ وصول‌ چیزی یا وصال‌ کسی‌ یا راهنمایی‌ دیگران‌ بستگی‌ دارد و راز آزاد زیستن اش‌ گاه‌ دربست‌ در دست‌ دیگران‌ است‌. در حالی‌ که‌ فرد اقتدارگرابدون‌ آگاهی‌ از کشش‌ درونی‌ خود به‌ فرمانبرداری و رضایت‌ به‌ قدرت‌، راه‌ نجات‌ خود و جامعه‌ را در مبارزه‌ای‌ با اهریمنان‌ بیرونی‌ و دژخیمان‌ دیگر می‌بیند. گویا تنها این‌ فرد یا آن‌ گروه کمر به‌ نابودی‌ او بسته‌اند که‌ پایداری‌شان‌، بدبختی‌ و سرنگونی‌شان‌، خوشبختی‌ می‌آورد. کسی‌ که‌ این‌ چنین درون‌ حرمان های‌ خویش تنها مانده‌، همچون‌ کسی‌ است‌ که‌ در حال‌ غرق‌ شدن‌ است‌ و برای‌ حفظ جان‌ خویش‌، تنها به‌ فکر نجات‌ خویشتن‌ است‌. او دستی‌ ندارد که‌ به‌ سوی‌ دیگری‌ دراز کند، مگر برای کمک‌ گرفتن‌. در چنین ‌شرایطی ضرورت های‌ جامعه‌ با امیال‌ فرد همخوانی ندارد.

در این‌ جاست‌ که‌ فرد تنها به‌ واژگون‌ کردن‌ اجتماع‌ می‌اندیشد‌. در چنین ‌جامعه‌ای‌، مردم‌ با این‌ امید که‌ شورش‌ می‌کنند و همه‌ چیز درست‌ می‌شود، به ‌بهای‌ هست‌ و نیست‌ خود مبارزه‌ می‌کنند. اما بعد از مدتی‌ که‌ بسیاری‌ از کاستی‌ها اجتماعی ‌هم‌ چنان‌ به‌ قوت‌ خود باقی‌ ماند، یا ناامید می‌شوند یا به‌ فکر تحول‌ ناگهانی‌ دیگری ‌می‌افتند و کمتر کسی‌ جرأت‌ می‌کند تا شبی‌ به‌ عنوان‌ مردی‌ انقلابی برای‌ سرنگونی ‌استبداد خانه‌زاد، کمر همت‌ ببندد. بسیاری‌ از اینان با بستگان ‌و نزدیک شان‌ رابطه‌ای‌ نابرابر دارند و اصلاً چنین‌ عوامل‌ ریشه‌ای‌ را در آفرینش‌ و بازآفرینی‌ نهادهای‌ استبدادی‌ و اقتدارگرا نمی‌بینند!؟ در چنین‌ شرایطی،‌ کسی‌ از خود نمی‌پرسد که‌ چگونه‌ ممکن‌ است‌ تک‌ تک‌ افراد سالم و خوب‌ باشند، ولی‌ جامعه‌ یا دولت، نهادهای سیاسی یا سایر نهادها‌ ناسالم و بد از آب‌ بیرون‌ بیایند؟ در چنین‌ جامعه‌ای‌ تصور بر آن‌ است‌ که‌ شورش‌ و عصیان‌، کاری‌ می‌کند کارستان‌ و تمامی‌ گره‌های‌ کور را در عرصه‌های‌ اجتماعی‌، اقتصادی‌ و فرهنگی‌ باز خواهد کرد. چنین‌ جامعه‌ای‌ حتی‌ زمانی‌ که ‌استبداد بیرونی‌ را بیرون‌ می‌کند، استبداد درونی‌ از او روی‌ برنخواهد تافت‌ و در جای‌ جای‌ گزینش های‌ نهادهای‌ مدنی سر بر خواهد آورد و آن‌ گاه‌ که‌ کاستی‌ها افزون‌ گردد، به ‌استبداد بیرونی‌ نیز دوباره‌ رجوع‌ خواهد نمود، زیرا شخص‌ یا جامعه‌ء شیفته‌ قدرت‌، مهمتر از جنبهء ‌اقتصادی و فرهنگی‌، در روان و وجود خود هنوز بدان‌وابسته‌ مانده است!؟ چون در روان‌شناسی‌ سیاسی‌ و روان‌شناسی‌ قدرت‌، وابستگی به‌ هر چیزی باعث‌ “خودفراموشی”‌ می‌گردد و به‌ تهی‌ شدنی‌ می‌انجامد که‌ اقتدارگری‌ را قوی‌تر از گذشته‌ متولد یافته‌ خواهد دید و ستم‌ پیوند ارگانیک‌ خود را در نهادهای‌ گوناگون ‌جامعه‌، به‌ عنوان‌ یک‌ کل‌ تماماً از دست‌ نخواهد داد.

ریشه‌یابی‌ استبداد از فرد تا جامعه‌
در تاریخ‌ بررسی‌های‌ اجتماعی،‌ استبداد و نحوه‌ پیدایش‌ و بازآفرینی‌ آن‌ در جامعه‌ از جایگاه‌ ویژه‌ای‌ برخوردارست‌. باورهای‌ عامه‌ مردم‌، استبداد را ساخته‌ و پرداخته‌ای‌ تحمیلی‌ از طرف‌ شخص‌، گروه یا کشوری‌ خاص ‌می پندارد. در حالی که در سال های گذشته، روی نهادهای اجتماعی، اقتصادی و قدرت متمرکز می شدند تا عوامل شکل گیری و صلبی شدن استبداد را دریابند، اما‌ در تحلیل های‌ معاصر، آن‌ را بیشتر بازتابِ‌ فرهنگ‌ و سرشتِ‌ روان‌ جمعی‌ افراد یک‌ جامعه‌ می‌دانند (Horkhaimer, 1922:31; Erickson,1950; Adorno, 1982:256-58). افراد یک‌ جامعهء ‌استبداد پرور و بسته، بی‌خبر در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های‌ حرمان و سرخوردگی‌، بدنبال‌ شخص‌ یا گروهی‌ می‌گردند که‌ عامل‌ بیرونی‌ سرخوردگی‌های‌ فردی‌ و استبداد اجتماعی‌ باشد، غافل ‌از این‌ که‌ آن‌ عاملی‌ که‌ الگوهای‌ یک‌ جامعه‌ استبدادی ‌و بسته را تعیین‌ کرده‌ و مدام‌ قوام‌ می‌بخشد، در درون‌ تک‌ تک‌ افراد نهفته‌ است‌ که‌ خصلتی جمعی‌ پیدا می‌کند!؟ خودکامگی‌ در هیچ جامعه‌ای‌ نمی‌تواند هزاران‌ سال‌ ماندگار باشد، مگر بر مبنای‌ روابط فراگیر اجتماعی‌ای‌ که‌ فرمانبرداری‌، سرسپردگی‌، کرنش‌، سازش‌ و از همه‌ مهم تر پذیرش‌ ستم،‌ مولفه‌های‌ آن اند. روانی‌ که‌ از کودکی‌ در خانواده‌ و مدرسه‌ با اطاعت‌ شکل می‌گیرد، در صورت‌ کاهش‌ یا نیستی‌ قدرت‌ از خود می‌رمد و تلاش‌ برای‌ آزادی‌، معنی‌ خودرأیی و گسست‌ پیدا می‌کند، و این‌ گسست‌ و خودرأیی‌ گاه‌ چنان‌ آشوبی‌ می‌آفریند که‌ شخص‌ برای‌ جلوگیری‌ از نابسامانی‌ روانی‌ مجبور می‌شود،

زیر سلطه‌ دیگری‌ برود و شور جمعی‌ چنان‌ پوششی‌ به‌ خصوصیات‌ اقتدارگرانهء‌ او می‌دهد که‌ تلاش‌ برای‌ رهایی‌، به‌ تن‌ دادن‌ به‌ اسارت‌ دیگری می‌انجامد. به‌ بیانی‌ دیگر، کرنش‌ و فرمانبرداریِ تجویزی‌ در نهادهای‌ پرورشی‌ موجب ‌بازآفرینی‌ آن‌ در انواع‌ نهادهای‌ مدنی‌ می‌شود، ولی‌ افراد معمولاً علل‌ چنین‌ نمودی‌ را در روان‌ خود نمی‌یابند، بلکه‌ آن‌ را تنها در اندیشه‌ و رفتار دیگری‌ جستجو می‌کنند. در زمان ‌آشفتگی‌های‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌، فرد ستمدیده، آرزوی‌ سرنگونی‌ این یا آن شخص، این یا آن گروه و حزب یا حتی دولت و حکومت را در سر می‌پروراند، زیرا او خود در درونش،‌ مستبدی‌ است ‌بی‌تخت‌ و تاج‌ که‌ به‌ امیدِ عریکه‌ء قدرت‌ به‌ جز اِعمال کنش از طریق قدرتی سرنگون کننده،‌ راه‌ دیگری‌ نمی‌بیند و نمی شناسد )تهرانی‌، :1379‌ 71 ـ 72(. چرا که‌ او جدا از دیگران‌ بار آمده‌ و از کودکی‌ همه‌ء راه‌ها‌ و ارتباطات‌ فردی‌اش‌ با همان‌ ملاتِ‌ سختِ‌ خودکامگی‌ در درون ‌نهادهای پرورشی ‌و تربیتی شکل‌ گرفته‌ است‌. از کودکی‌ پدر و معلم دستور داده‌ و او می‌بایست‌ در نهایت‌ اطاعت‌ کند و او دستور داده‌ و شخص ‌کوچکتر خانواده‌ فرمان‌ می‌برده‌ است‌. چنین‌ نحوهء‌ تربیت‌ دو سویه‌ای‌، افراد جامعه‌ را از هم‌ منفصل‌ و نسبت‌ به ‌هم‌ سرکوبگر می‌سازد. تربیت‌ اقتدارگرا خود دوگانه‌ آفرین‌ است‌. به عبارتی، اینجاست‌ که‌ می‌توان‌ گفت‌ تربیت‌ اقتدارگرا خود منشأ دوگانه‌پروری‌ نابرابر است‌. در چنین‌ نگاهی‌ همواره‌ یکی‌ دانا یکی‌ نادان‌، یکی‌ محکوم‌ و یکی‌ حاکم‌، یکی‌ عالم‌، یکی‌ جماعتی‌ جاهل‌، یکی ‌سازشگر و دیگری‌ سازش‌ناپذیر، یکی‌ من‌ و منزه‌، یکی‌ دیگری‌، او و گناهکار! چنین‌ جامعه‌ای‌ مبتلا به‌ خفقان ‌است‌، به‌ جهت‌ معیارهای‌ گزینشگری‌ در روان‌ که‌ در هر کجای‌ جامعه‌ چنان ‌الگوهای‌ دو سویه‌ای‌ را بازآفرینی‌ می‌کند. در چنین‌ جامعه‌ای‌ هر کس‌ که‌ جای‌ دیگری‌ می‌نشیند، همچون‌ دیگری‌ می‌شود. در حالی‌ که‌ در پندار خود تصور می‌کرد که‌ دیگری‌ ستمکار و مستبد بوده‌ و خود مبراست‌!؟ غافل‌ از این‌ که‌ بذر استبدادپرور که‌ خود را خوب‌ و معصوم‌ و دیگری‌ را او و گناهکار می‌داند، هر کجای‌ که‌ رسد، نهال‌ استبداد را پرورش‌ خواهد داد!!

اینجاست‌ که‌ استبداد و زور همواره‌ در چهره‌ دیگری‌ دیده‌ می‌شود و چهره‌ها تعویض‌ می‌شوند، غافل از این‌ که‌ چهره‌ گناهکار، وجدان جمعی‌ است‌ که‌ در روان‌ تک‌ تک‌ افراد حکم‌ به‌ قضاوت‌، گزینش‌ و رفتار صادر می‌کند. زیرا منطق‌ استبدادپرور که‌ خود را منزهء‌ کامل و دیگری‌ را مقصر تمام‌ عیار می‌بیند، توسط وجدان‌ جمعی‌ بازآفرینی‌ می‌شود. مخالفت‌ صرف با استبداد به‌ معنای‌ ریشه‌ کنی‌ آن‌ نیست‌، بلکه‌ چه‌ بسیار مخالفت هایی که خود منطق‌ استبدادی‌ را بازآفرینی‌ کرده‌ و کنش‌ استبدادی‌ را آبیاری‌ مداوم ‌بخشند. یافتن متهم در چهرهء خود، چرخشی مهم در چنین تحولی است. گردش اتهام از دیگری به سمت خویشتن، حکایت از بلوغی دارد که لازمه هر تحول ریشه ای است.

تعامل یا تقابل‌ جهان‌بینی‌ فردی، گروهی‌ و جمعی‌
یکی از اصلی ترین علل ریشه ای در شکل گیری معضلات فوق و تمایز دو جامعهء استبدادی و آزاد، نحوه شکل گیری و تعامل یا تقابل جهان بینی های فردی، گروهی و جمعی در جامعه است.
در جوامع‌ مختلف،‌ افراد به‌ سبب‌ تعاملاتِ‌ متفاوت‌ و گوناگون‌، از تصورات‌، افکار، تخیلات‌، علایق‌، عناصر فرهنگی‌ و هنری‌، سنن‌، قوانین‌ و به طور کلی جهان‌بینی‌ متفاوتی‌ نیز برخوردار می‌شوند. در جوامع‌ مختلف‌ همواره‌ تعاملاتی‌ هست‌ که‌ به‌ سبب‌ همان‌ تکثر، توسط فرد، افراد، قشر یا گروهی‌ تجربه‌ نمی‌شود و از این‌ رو، جهان‌ بینی‌ای‌ متفاوت‌ با آنچه‌ توسط سایر تعاملگران‌ تجربه‌ شده‌، در اذهان‌ درونی‌ کرده‌ و در قالب‌ فرآوردهایی‌، همچون‌، باورها، افکار، سلایق‌، تخیلات‌ و عناصر فرهنگی‌، هنری‌، قوانین‌ و سنن‌ بروز می‌دهد. در نتیجه‌، در هر جامعه‌، همواره‌ در نزد افراد می‌توان‌ چند نوع‌ جهان‌بینی‌ متمایز و متفاوت‌ یافت.‌ جهان‌ بینی‌ای‌ که‌ توسط تعاملات‌ فرد (فرد در قالب‌ تعاملگر) پدید می‌آید و ما آن‌ را “جهان بینی‌ فردی”‌ معرفی‌ می‌کنیم‌. جهان‌ بینی‌ای‌ که‌ به‌ وسیله‌ گروه هایی‌ از جامعه‌ شکل‌ گرفته‌ و از آن‌ تحت‌ عنوان‌ “جهان‌ بینی‌ گروهی”‌ یاد می‌کنیم‌ و جهان‌بینی‌ای‌ که‌ توسط تعاملات‌ جامعه ‌(جامعه‌ به‌ مثابه‌ تعاملگر) شکل‌ گرفته‌ و ما آن‌ را “جهان‌ بینی‌ جمعی”‌ می‌نامیم. آن ها از جامعه‌ای‌ به‌ جامعه‌ دیگر متفاوت‌اند. نوع‌ تقابل‌، شیوه‌ء جذب‌ یا دفع‌ و جایگاه‌ هر یک‌ از جهان‌بینی‌های‌ فردی‌، گروهی‌ و جمعی‌ در نهادهای‌ مختلف‌ جامعه‌ است‌ که‌ تعیین‌ کنندهء‌ میزان‌ آزادی‌های‌ فردی‌، ملاک‌ و ابزارهای‌ مختلف‌ کنترل‌ فرد به‌ وسیله‌ جامعه‌ و نوع‌ ارتباطات گروه ها، نهادها و رسانه ها با یکدیگر در هر جامعه‌ای‌است‌.

هر گاه‌ جهان‌بینی‌ جمعی‌ در یک‌ جامعه‌ به‌ گونه‌ای‌ باشد که‌ درصدد یکرنگ‌ کردنِ‌ هر چه‌ بیشتر جهان‌بینی‌ فردی‌ برآید، جهان‌بینی‌ فردی‌ دو راه‌ در پیش‌ روی‌ دارد. یا جهان‌بینی ‌جمعی‌ را پذیرفته‌ و با گذشت‌ از خواست های‌ فردی‌، به‌ نفع‌ جهان‌بینی‌ جمعی‌ کنار می‌رود و در نتیجه‌ فردیت‌ و خلاقیت رشد نکرده‌ و تضعیف‌ می‌شود و در نهایت‌ مانع‌ از بلوغ شخصیت ‌می‌شود، یا به‌ مقابله‌ برمی‌خیزد که‌ نتیجه‌ این‌ مقابله‌ می‌تواند در جهت‌ اعتلای‌ شخصیت‌ فرد، خلاقیت‌ و شناخت‌ نوین ‌و فردیتی مستقل مؤثر افتد. ولی‌ این‌ اعتلا در چه‌ جهتی‌ صورت‌ می‌گیرد؟ در جهتی‌ که‌ تصادم‌ و تقابل‌ صورت‌ گرفته است‌ و سایر موارد توافق‌ بلااستفاده‌ باقی‌ می‌مانند. نتیجهء‌ این‌ تقابل‌ در هر دو صورت‌ فوق‌ عاید جامعه‌ای‌ نمی‌شود که‌ در آن‌ جهان‌بینی‌ جمعی‌ در صدد همرنگ‌ و هم‌ محتوی‌ کردن‌ِ جهان‌بینی‌ فردی‌ برمی‌آید. چرا که‌ حرکت‌ افراد در جهت‌ اعتلای‌ جهان‌بینی‌ فردی شان‌، چون‌ در کنار جهان‌بینی‌ جمعی‌ در کل‌ فرهنگ‌ جامعه‌ جذب‌ نمی‌شود، بهرهء‌ آن‌ به‌ جامعه‌ نمی‌رسد، بلکه‌ عاید فرهنگ‌ و جوامعی‌ می‌شود که ‌بتواند جهان‌بینی‌های‌ فردی‌ را در کنار جهان‌بینی‌ جمعی‌ در کل‌ فرهنگ‌ جامعه‌ جذب‌ کند. نتیجه‌ این‌ تقابل‌ به‌ شکل‌ آسیب های‌ اجتماعی‌ِ فرار مغزها، شکاف‌ نسل ها و تقابل‌ سنت‌ و مدرن‌ متجلی‌ می‌شود.

همین وضع در مورد گروه ها، اقشار، سازمان های غیردولتی، رسانه های مستقل و احزاب یک جامعه نیز صادق است و جهان بینی جمعی در آنجا با چهرهء دولت و حکومت ظاهر می شود و اگر اجازه رشد به آن ها دهد، الگوهای متنوعی از جامعهء باز و آزاد را می تواند سبب شود و اگر درصدد حذف شان برآید، مشخصاً به سوی جامعه ای بسته خواهد رفت، که در صورت تداوم آن ممکن است به جامعه ای دیکتاتوری و استبدادی بدل شود. الگوهای قانونمدار برای فعالیت های جهان بینی های گروهی بهترین نمونه از شیوه های ترقی به سمت جوامع آزاد است. اهمیت جهان بینی گروهی اینک بیش از پیش مطرح است؛ چرا که امروزه تحقق جامعه مدنی را موکول به مشروعیت و فعالیت های آزاد سازمان های غیردولتی و رسانه های مستقل می دانند. جامعه‌ مدنی‌ نیاز به‌ انواع‌ گوناگونی‌ از انجمن ها، تشکل ها، نهادها و موسساتی‌ اجتماعی‌ دارد که‌ مستقل‌ از دولت‌ سازمان‌ یافته‌ باشند. تنها در این‌ صورت‌ است ‌که‌ جامعه عملاً توانایی مقاومت‌ در مقابل‌ فرمانروایی‌های‌ دلبخواهی‌ را می‌یابد (بیتهام‌، دیوید و بویل‌، کوین‌، 1377: 50 ـ 51 و 139 ـ 140).

بنابراین، در جوامعی‌ که‌ در آن ها، نهاد خانواده‌ و نهادهای پرورشی ‌و تربیتی با کنترل‌ شدید مواجه اند، به‌ طوری‌ که‌ درصدد همرنگ‌ کردن‌ جهان‌بینی‌های فردی ‌و گروهی اشخاص‌ و گروه ها با جهان‌بینی‌ جمعی ‌برمی‌آیند، جهان‌بینی‌های فردی و گروهی در اذهان‌ از رشد چندانی‌ برخوردار نخواهد شد. در نتیجه‌، فردیت‌ و جهان‌بینی‌ فردی‌ ضعیف‌ و همین طور آرای متکثر و مخالف، امکان‌ آن‌ را کمتر فراهم می‌آورد تا تعاریفی‌ در قالب‌ شناخت‌، بینش‌ و تجربه‌ای نوین‌ در اذهان‌ افراد شکل‌ گیرد و جهان‌بینی‌ جمعیِ‌ قوی‌، الگوهای‌ معین‌ خود از تفکر و رفتار را در اختیار افراد قرار می‌دهد. از این‌ رو، هر نوع‌ تجربه‌، بینش‌، فن‌ و دانشی‌ که‌ از الگوی‌ جدیدی‌ حاصل‌ شود، به‌ شدّت‌ در تعارض‌ با تجربه‌ یا دانشی‌ قرار می‌گیرد که‌ از تجربه‌ و شناخت‌ جمعی‌ حاصل‌ شده ‌است‌، و شناخت‌، تفکر و اَعمال‌ جدید به‌ شدت‌ با مقاومت‌ روبرو شده‌ و چه‌ بسا طرد می‌شود. چنین جامعه ای یا پیشرفت نخواهد کرد یا هر نوع پیشرفتی در آن، بسیار کُند و صوری خواهد بود. اما عرصه‌هایی‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد جهان‌ بینی‌های فردی ‌و گروهی از طرف‌ جهان‌ بینی‌ جمعی‌ حذف‌ یا قربانی‌ می‌شوند، کجاست‌؟

نهاد خانواده‌
خانواده‌ یکی‌ از محیط هایی‌ در جامعه‌ ما است‌ که‌ تعاملاتی‌ را پدید آورده‌ و دامن‌ می‌زند که ‌منجر به‌ شکل‌گیری‌ جهان‌بینی‌ جمعیِ قوی‌ و جهان‌بینی‌ فردی‌ ضعیف‌ می‌شود. در محیط هایی‌ که اعضای‌ خانواده‌ با آراء، ایده‌ها، سلایق‌، باورها و رفتارهای ‌مختلفی‌ روبرو هستند که‌ برخاسته‌ از تفاوت‌های‌ مختلفِ سنی‌، جنسی‌، علمی‌ و تجربی‌ آن هاست‌، اما حرکت‌ کلیِ اعضای‌ خانواده‌ در جهت‌ الگوی تربیتی ای است که با یکرنگ‌ کردن‌شان و کنار رفتن‌ گوناگونی‌ها در جهت‌ یک‌ الگوست‌، مشکل قد علم می کند. در حالی که در یک خانواده با الگوی تربیتی سالم و مناسب اصلاً قرار نیست که‌ آراء، نظرات‌، سلایق‌ و رفتارهای‌ مختلف‌ در جهت‌ یکرنگ‌ و محتوا شدن‌، به‌ نفع‌ یکدیگر کنار روند. اما در یک جامعهء بسته با الگوی تربیتیِ تجویزی‌، چه بسا با وجود طرح‌ آراء و سلایق‌ مختلف‌، در راه‌ جمع‌بندی‌ و نتیجه‌گیری‌ کلی‌، جملگی‌ به‌ نفع‌ یکی‌ کنار می‌روند. به‌ بیانی‌ دیگر، جهان‌بینی‌های‌ فردی‌ با وجود طرح‌، به‌ نفع‌ جهان‌بینی‌های‌ فردی‌ قوی‌تر یا جهان‌بینی‌های‌ جمعی‌ کنار می‌روند و در کنار آن‌ جذب‌ نشده‌ و به‌ موجودیت‌ خود ادامه‌ نمی‌دهند، و عملاً فاقد تأثیرگذاری‌ بر نهاد خانواده‌ و آن گاه جامعه بوده‌ و خواهند بود.

نهادهای‌ پرورشی‌ و تربیتی‌
در جامعه‌ای بسته، نسل‌ تربیت‌ شده‌ در نهاد خانواده‌، چون‌ به نهادهای‌ پرورشی‌ و تربیتی‌ای‌ فراتر از خانواده‌، همچون‌ مدرسه‌ پا می‌گذارد، به‌ همان‌ تعاملاتی‌ می‌پردازد که‌ در خانواده ‌تجربه‌ کرده‌ بود؛ یعنی طرح‌ آراء و کنار رفتن‌ آن‌ به‌ نفع‌ آراء و جهان‌بینیِ‌ معلمی‌ که‌ وظیفهء وی‌ درونی‌ کردن‌ و تربیتِ جهان‌ بینی‌ رسمی جامعه‌ای‌ است‌ که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کنند. معلم‌ از یک‌ طرف‌ می‌گوید و شاگردان نوشته‌، یادداشت‌ کرده‌ و می‌پذیرد، و هر سؤالی‌ که‌ خارج‌ از چارچوب‌ مورد انتظار آن‌ باشد با بی‌توجهی‌، حذف یا حتی تنبیه‌ مواجه‌ می‌شود. در نتیجه،‌ جهان‌ بینی‌ فردی‌ و گروهی در پرورش‌ آراء، شناخت‌ و تجربه‌ای‌ نو و علارغم‌ گذشته‌، هیچ‌ تمرین‌ و ممارستی‌ را به‌ عمل‌ نمی‌آورد تا با پیگیری‌ و تصحیح‌ آن ها در آینده‌ بتواند به‌ عنوان‌ تصمیم گیری مستقل ‌بروز کند. الگوی‌ پرسش ها و پاسخ هایی‌ که‌ در آزمون ها نیز طراحی‌ می‌شوند، در جهت‌ معکوسِ‌ تربیت‌ ذهنی‌ است‌ که‌ به‌ استقلال، ابداع و خلاقیت‌ منتهی‌ شود.

در این مدارس معمولاً مطالبی‌ عرضه‌ می‌شود که‌ برای‌ امتحان‌ به‌ حافظه‌ سپرده‌ می‌شود. آن گاه ‌آموزگاران‌ از مطالب‌ به‌ خاطر سپرده‌ شده‌، آزمونی‌ فراهم‌ می‌آورند و نمراتی‌ را به‌ شاگردان ‌می‌دهند تا ملاک‌ کارآیی‌ آن ها باشد؛ آیا میزان‌ به‌ خاطر سپردن‌، ملاک‌ کارآیی‌ محصلان ‌است‌؟ اگر نیاز به‌ ضبط مطالب‌ است‌، بهتر نبود تعدادی‌ ضبط صوت‌ و نوار تهیه‌ کرده‌ و مطالب‌ را به‌ دقت‌ در آن ها حفظ می‌کردند یا اکنون‌ که‌ علوم‌ رایانه‌ای‌ پا به‌ عرصه‌ گذارده‌ در قالب‌ آن ها، اندوخته‌هایی‌ را ذخیره‌ می‌کردند‌؟ متأسفانه‌ همین‌ الگو در دانشگاه های‌شان نیز تجویز می‌شود.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله در مورد هفت مطئله مزمن در سازمان ها با word دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله در مورد هفت مطئله مزمن در سازمان ها با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد هفت مطئله مزمن در سازمان ها با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله در مورد هفت مطئله مزمن در سازمان ها با word :

هفت مطئله مزمن در سازمان ها

سازمان ها را افراد به وجود می آورند. با آنکه تلاش می کنیم نظم و انضباط بیشتری را در زندگی حرفه ای خود اعمال کنیم، گرایشات شخصی را با خود به سازمانهایمان می‌بریم و بر آن می شویم که برای برطرف کردن نشانه های موجود و نشانه های دردناک حاد از راه حلهای سریع و فوری استفاده کنیم. در اینجا نیز فراموش می کنیم که باید به مشکلات مزمن و انگاره هایی که در فعالیتهای روزانه ما وجود دارد توجه نماییم.

هفت مسئله زیر گرچه در امریکا به وفور دیده می شوند، اما با توجه به تجربه ای که دارم می توان گفت تقریباً در همه نقاط دنیا مسائلی ایجاد می کنند.
مسئله شماره 1-فقدان پنداره و ارزشهای مورد توافق: یا سازمان مأموریت مشخصی را دنبال نمی کند و یا در تمام سطوح سازمان درک و پایبندی نسبت به این مأموریت وجود ندارد.
اغلب مقامات بلندپایه سازمانها متوجه نیستند که مأموریت سازمان خود را چگ.نه بیان کنند که پنداره و ارزشهای مورد باور را در تمام سطح سازمان به نمایش بگذارد. این کار مستلزم صرف وقت، حوصله و شکیبایی فراوان است و به ندرت سازمانهایی را پیدا می کنیم که در این زمینه قوی باشند. اغلب سازمانها در ظاهر مأموریت بخشی از فرهنگ حاکم بر ان سازمان به حساب نمی آید. هر فرهنگ به موجب تعریف پنداره و ارزشهای مشترکی دارد که در اعلامیه مأموزیت سازمان آمده است ودر تمام سطوح سازمانی درک و به مرحله اجرا گذاشته می شود.

مسئله شماره 2-فقدان خط مشی قوی: یا اصولاً خط مشی خوب برای سازمان مشخص نشده است ویا اینکه این خط مشی مأموزیت شرکت را به خوبی توضیح نمی‌دهد و یا به خواسته ها و نیازها و واقعیت موجود بی توجه است.
یک برنامه دارای خط مشی خوب باید هم پنداره و هم مسیر حرکت را نشان دهد. دقت کنید که برنامه دارای خط مشی شما از مأموریت سازمان شروع شود، پنداره و ارزشهای آن را در نظر بگیرد و به واقعیات محیطی توجه داشته باشد تا کالا یا خدمتی که ارائه می دهید مقبول

و با ارزش باشد. توجه داشته باشید که قرار گرفتن در حد تعادل بسیار ارزشمند است.
مسئله شماره3-همخوانی ضعیف: همخوانی ضعیف میان ساختار و ارزشهای مشترک میان پنداره و نظامها.
اگر داراییک نظام ارزشی مشترک نباشید، از منبع درونی امنیت و ایمنی بی بهره اید. در این شرایط امنیت خود را کجا تأمین می کنید؟ از ساختار و نظامهای بی انعطاف، چرا؟ به این دلیل که به شما امکان پیش بینی می دهد. پیش بینی اینکه فردا صبح خورشید طلوع می کند.با داشتن ساختار و نظامهای سختگیرانه امکان پیش بینی پیدا می کنید، اما از انعطاف لازم برای تطبیق دادن خود با جریانات امور برخوردار نیستید.
مسئله شماره 4-سبک اشتباه: ممکن است فلسفه مدیریت یا پنداره و ارزشهای شرکت ناهمخوان باشد و یا سبک مدیریت با بیانیه مأموریت و ارزشهای مورد نظر در شرکت تزابق نداشته باشد.
اغلب اشخاص تحت تأثیر طرز تربیت دوران کودکی و رشد خود هستند.
وقتی با سبکی روبه رو می شویم که با سبک خود ما تغییر فاحش دارد

ممکن است بعه اصطلاح شگفت زده بشویم و تکان بخوریم.
وقتی اشخاصی خود را در جریان جدیدی می یابند، وقتی به نظام ارزش

ی بر می خوزند که با سبک خاص آنها سازگار است، باید از نو متولد بشوند.
سبک کارکنان و مسئولان تحت تأثیر سبک مدیریت ارشد شرکت وسازمان قرار می گیرد و در این شرایط اغلب کارکنان به سوی مدیریت و نه رهبری گرایش پیدا می کنند. به همین دلیل است که اغلب کارکنان آنها به کارایی بها می دهند و از کارکنان و از اصول غافل می مانند. به همین دلیل است که اغلب آنها به کارایی بها می دهند و از کارکنان و از اصول غافل می مانند. علتش این است که اینگونه تربیت نشده اند.

اگر کارکنان یک سازمان معتقد به اصول باشند وبا توجه به اصول اداره وسرپرستی شوند، می توان از سبکها وشیوه های مختلفی استفاده نمود. با این حال بهتر است محلی را برای کار انتخاب کنید که با سبک و شیوه شما همخوانی داشته باشد. سبک شما در بعضی از سازمانها مؤثرتر واقع می شود.
مسئله شماره 5-ضعف مهارت: سبک مدیریت با مهارتها همخوانی ندارد و یا مدیران فاقد مهارتهایی هستند که بتوانند سبک مناسبی را اختیار کنند.
گاه می بینیم اشخاص می خواهندسبک جدیدی اختیار کنند، اما فاقد مهارتهای لازم هستند. مثلاً از طرز تفویض کردن اختیار بی اطلاعند و یا راه برخورد همدلانه با دیگران وتوجه به نقطه نظرهای آنان را نمی دانند، نمی توانند از همکوشی با دیگران استفاده کنند و یا به اهمیت روش «برنده-برنده» واقف نیستند.اما روی هم رفته نداشتن مهارت لازم و کافی مسئله مزمنی است زیرا می توان به کمک آموزش این نقضیه را برطرف نمود.
مسئله شماره 6-اعتماد کم:کارکنان از اعتماد و اطمینان اندک برخوردارند.به همین جهت ارتباط مناسب برقرار نمی شود و کارکنان نمی توانند به اتفاق و به طور گروهی با هم کار کنند و مسائل را از میان بردارند.

اعتماد و اطمینان کیفیت رابطه میان کارکنان را مشخص می کند. و به طور مفهومی همان ماجرای مرغ و تخم مرغ است. اگر بدون حل و فصل مسائل مزمن موجود در سازمان بخواهید بر میزان اعتماد میان کارکنان بیفزایید، در اصل بر وخامت شرایط می‌افزایید.
اعتماد کم به کیفیت روابط ومناسبات موجود در سازمان لطمه می زند. در فرهنگهای سازمانی با اعتماد اندک مدیران اغلب باید بر سر عملکرد با کارکنان به توافق برسند، شح شغل آنها را مشخص نمایند و اساسنامه شرکت را با آنها در میان بگذارند، اساسنامه ای که آنقدرها خریدار ندارد.
مسئله شماره 7-فقدان تمامیت و یکپارچگی: ارزشها با عادتها برابر نیستند، همبستژی میان باورها و ارزشهای من و کاری که می کنم وجود ندارد.
اگر شرکتی فاقد تمامیت وجود باشد چگونه می خواهید مشتریانش را راضی کند؟چگونه می خواهد بهترین کارکنانش را برای خود حفظ کند؟ چگونه می خواهد در زمینه تجارتش فعال باقی بماند؟
کسی که مطابق نظام ارزشی خود رفتار نکند، به احتمال زیاد فاقد اساسنامه است. بدون وجود ارزشها عادتهای ما بر همه جا سایه می افکنند. البته شرح مأموریتی داریم. اما آن را رعایت نمی کنیم.
شرکت مجموعه ای از افراد می سازند. به همین دلیل است که وقتی به بررسی یک یا چند مسئله مزمن در یک شرکت می پردازیم- و وقتی که مدیر ارشد شرکت می خواهد همه کس و همه چیز را به خاطر آن مسائل سرزنش کند- باید از مسئولان شرکت بخواهیم که به منابع اصلی توجه کنند. نیازی به انداختن گناه و تقصیر به گردن نیست. تنها یک سؤال وجود دارد که هرکس باید از خود بپرسد و آن را اینکه«آیا من دارای تمامیت وجود هستم؟
مسائل حل شدنی هستند
این هفت مسئله مزمن درمان پذیر هستند؛ اما عمومیت دارند. باید توجه داشت که موفقیت موضوعی نسبی است و نباید آن را با حد مطلوب مقایسه کرد. موفقیت را باید با چگونگی رقابت ارزیابینمود. و از آنجائی که اغلب سازمانها تا حدی همه این مسائل را با خود دارند، کارکنان سازمانها می آموزند که در تمام مدت عمر حرفه ای خود با آنها زندگی نمایند؛مگر اینکه درد به شدت حاد و زیاد شود.

عوامل موجود در الگوی رهبری مبتنی بر اصول
مزایای الگوید رهبری مبتنی بر اصول
کارکنان. الگوی مدیریت مبتنی بر اصول به جای توجه به کارایی ساختار سازمانی وسبک شیوه های مدیریت به اثر بخشی اشخاص نظر دارد. در این الگو کارکنان ارزشمندترین سرمایه شرکت هستند.
در الگوی رهبری و مدیریت مبتنی بر اصول «کارکنان» مبین سطح میان

فردی هستند و اصل مهم در اینجا اعتماد است
-خود. خود مبین شطح شخصی الگوی رهبری ومدیریت مبتنی بر اصول است- اصل مهم در ارتباط با آن قابلیت اعتماد است. قابلیت اعتماد جان کلام روش توجه به درون است و تابع منش وشایستگی می باشد
سبک.سبک مدیریتی که به کارکنان اختیار می دهد نوآوری، ابتکار و تعهد بسیار بیشتری ایجاد می کند. اما بر شمار رفتارهای غیر قابل پیش بینی نیز افزوده می شود.
-مهارتها.مهارتهایی از گونه تشکیل گروه دادن، تفویض اختیار کردن، برقراری ارتباط، مذاکره و مدیریت بر خویشتن برای رسیدن به عملکرد بسیار حائز اهمیت است
-اصول وپنداره مشترک. برای اغلب سازمانها، به وجود آوردن باور مشترک در میان کارکنان درباره پنداره و خط مشی بسیار چالش انگیز است.
-ساختار نظامها. نکته مهم در زمینه ساختار و نظامها، در کنار خط مشی و جریان فعالیت، همخوانی است. پس از تهیه اهداف شرکت وظیفه مدیریت است که با توجه به شرایط موجود میان بخشهای مهم و کلیدی همخوانی لازم را به وجود آورد.
در اغلب سازمانها به شش نظام بر می خوریم:
1-اطلاعات. برای داشتن اطلاع دقیق، متعادل و صحیح از چونگی روند امور شرکت مدیریت به یک نظام اطلاعاتی دقیق احتیاج دارد.
2-جبران. پول، شناخت، مسئولیت، فرصت مناسب شغلی جبران محسوب می شوند. در یک نظام جبرانی مؤثر پاداشهای مالی و روانی در نظر گرفته شده اند.
3-آموزش وبهسازی. در یک نظام آموزشی خوب یادگیرنده مسئول آموختن و یاد گرفتن است و مدرس وشزایط در حکم کمکهای او به شمار می آیند.

4-استخدام و گزینش.رهبران و مدیران معتقد به اصول در استخدام و گزینش کارکنان خود دقت زیاد به خرج می دهند. سعی می شود که تا حد امکان استعداد، علاقه و صلاحیتهای متقاضی استخدام با لازمه های شغل همخوانی و تطابق داشته باشد.
5-طرح شغل. همانطور که خانه را با توجه به سلیقه وعلایق افراد خانواده طراحی
می کنیم، مشاغل نیز بهتر است به گونه ای طراحی شوند که با علایق و مهارتهای کارکن

ان همخوانی داشته باشند.
6-ارتباط. ارتباط در سازمان باید به گونه ای باشد که به روش برنده- برنده بها بدهد. سوای ارتباطهای دو نفری در هر جا که لازم است باید جلسات گروهی با دستور جلسه معین تشکیل گردد.
خط مشی. خط مشی باید با مأموریت شرکت، با منابع موجود و با شرایط بازار سازگار و همخوان باشد. در ضمن در صورت تغییر شرایط و شکل عوض کردن رقابت، خط مشی هم باید بتواند انعطاف داشته باشد و در صورت نیاز تغییر کند.
-واقعیات بیرونی. در داخل و در خارج از سازمان جریانات مختلفی حاکم است. در این شرایط لازم است که خط مشی، پنداره، نظامها و بقیه عوامل با واقعیتهای بیرونی در هماهنگی و همخوانی باشند.
الگوی مدیریت و رهبری میتنی بر اصول دارای چهار ویژگی است که طبیعت را بهتر از اغلب الگوها تعریف می کند.
-نخست کل نگر است.به عبارت دیگر با مجموعه نظام سروکار دارد.
-دوم، اکولوژک است. به عبارت دیگر مانند یک اکوسیستم همه چیز با همه چیز دیگر ارتباط دارد. در یک اکوسیستم نه تنها با همه چیز روبه رو هستیم، بلکه همه چیز باید با هم در رابطه و به هم وابسته است.
-سوم، قابلیت رشد دارد. معنایش این است قبل از اینکه هر کاری را بکنید باید کار دیگری انجام داده باشبد.
-چهارم، این الگو مبتنی بر اشخاص عامل است، نه اشیاء بی جان، گیاهان و حیوانات.
مدیریت بر انتظارات
هریک از ما با انتظاراتی به انتخاب شغل، دوست و رابطه اقدام می کنیم. یکی از علل بروز مشکلات در روابط میان اشخاص در محدوده خانواده و محیط کار انتظارات مبهم، غیر واضح و برآورده نشده است.
انتظارات ضد و نقیض

-ادغام شرکت، وقتی دو فرهنگ در کنار هم قرار گرفتند بر سر مسائل جدی میان مقامات بلندپایه اختلاف نظر شدید بروز می کند.
-روابط زناشویی امروزه بسیاری از انتظارات و توقعات از ازدواج، که زمانی  و زندگی زناشویی اختلاف نظر فراوان وجود دارد.
-آموزش. هر گروهی آموزش را از دیدگاه خود می بیند، هرکس به مسائل خاصی اشاره دارد و برای رفع آن توصیه های متفاوتی می کند.
-روابط والد و فرزند. والدین اغلب در روبطشان با فرزندان دچار تعارض هستند. این اختلاف بویژه در زمانی که فرزندان خانواده به مرحله نوجوانی می رسند افزایش
می یابد.
-روابط و مناسبات با دولت. هرکس در زمینه کار دولت توقعاتی از آن خود دارد. بعضی معتقدند به دخالت گسترده دولت در امور و برخی دیگر معتقد به محدودیت این دخالتها هستند.
استخدام و ترفیع دادن. کارمندان و بخصوص کارمندان جدید در زمینه کارشان از شرکت توقعاتی دارند که لزوماً با توقعات مسئولان و مدیران آن سازمان همخوانی ندارد.
-طرحهای میان واحدی و کارفرمایی. هر آینه میان کارکنان دو واحد اختلاف نظری وجود داشته باشد می توانید یقین کنید که انتظارات و توقعات آنها با هم فرق دارد.

-روابط مشتریان. بسیاری از مدیران می دانند که وقتی نمی توانند در حد توقع و انتظار مشتریان خود ظاهر شوند کارشان به مشکل برخورد می کند. به همین دلیل این مدیران سعی دارند پیشاپیش از نیازها و خواسته های مشتریان خود آگاه شوند. بنابراین سعی می کنند احساسات و انتظارات مشتریان را ارزیابی کنند: «چه فکری در سر دارند»«از ما چه انتظاری دارند؟» اگر این انتظارات روشن نشود، مشتریها ناراضی می شوند و بعید نیست که شرکت مشتریانش را از دست بدهد.
انتظار و توقع، امید و با میل اشخص است که نشان می دهد مثلاً از ازدواج

راه حل توافق بر سر عملکرد
توافق بر سر عملکرد درک و تعهدی روشن و متقابل در قبال انتظاراتی است که نقشها و هردفها را در برگرفته. اگر مدیریت بتواند میان افراد مختلفی که در حیطه کاری او قرار می گیرند به توافق عملکرد برسد، بسیاری از معصلات موجود را از میان بر می‌دارد.
علت این است که توافق بر سر عملکرد انتظارات همه اشخاص ذی ربط را مد نظر قرار می دهد. و اگر این اشخاص به هم اعتماد کنند و مایل باشند که با تمام وجود حرفهایشان را بزنند و به سخنان دیگران گوش فرا دهند، معولاُ می توانند به توافق بر سر عملکرد«برنده-برنده»برسند. می توانند موقعیتی ایجاد کنند که همه درباره انتظارات برداشت واحدی داشته باشند.
توافق بر سر عملکرد از بخشهای مختلفی تشکیل می شود.
نظارت سازمانی در برابر مدیریت بر خویشتن
نظارت سازمانی- تعارض-مدیریت برخویشتن
وقتی این ماجرا بارها و بارها تکرار می شود«تعارضی مزمن» ایجاد می کند.
توافقهای «برنده-برنده» در اصل قراردادهایی میان افراد و تعهدات آنها است.
«نظارت» به معنای نظارت شدن جمعی از سوی دیگران نیست، به معنای در نظارت بودن سازمان است. به مفهومی وسیع تر می توان گفت که این همان پاسخگویی است.
در شرایط عدم اعتماد و سوء ظن رسیدن به توافق واقعی«برنده-برنده» امکان پذیر نیست.
فرهنگ اعتماد زیاد که در آن توافق«برنده-برنده» به موفقیت می رسد.

توافقهای «برنده-برنده»
منش، نظارت سازمانی، مدیریت بر خویشتن، مهارتها، ساختارهای مفید
کیفیت و تعهد
یک تصمیم مؤثر دارای دو بعد است:کیفیت و تعهد
افزایش نیروهای پیش برنده یا کاهش نیروهای بازدارنده؟


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی با word دارای 115 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی با word :

سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی

مقدمه :
همان‌طور که می‌دانیم یکی از مهمترین مسائل و ویژگی‌های صحیح نظام تعلیم و تربیت توجه کامل به سلامت جسمانی و روانی و تفاوت‌های فردی ، توانائی‌ها و استعدادهای کودکان و تنظیم برنامه‌های آموزش متناسب با این استعدادها است که این امر قطعاً در فرآیند آموزش و پرورش کشور مفید خواهد بود. اگر آموزش فراتر از میزان توانمندی کودک باشد، تلاش و کوشش معلم، مدرسه و والدین علاوه بر بی‌نتیجه بودن، ممکن است در بعضی موارد موجب بروز مشکلات جدیدی شود. براساس آمارهای موجود بیش از 10 درصد از کودکان هر جامعه به گونه‌ای از نارسایی‌های متفاوت جسمانی و روانی رنج می‌برند که بعضی از همین

مشکلات می‌توانند به بروز معلولیت‌ها و بیماریهای جبران‌ناپذیری منجر گردند. همچنین طبق تحقیقات انجام شده، 50 تا 70 درصد موفقیت دانش‌آموزان در هر پایه تحصیلی منوط به آمادگی شناختی و سلامت جسمانی و روانی آنان است و 80 درصد اُفت تحصیلی نیز در مقطع ابتدایی در نتیجه مشکلاتی چون

بینایی،‌شنوایی و هوش است که اگر به موقع تشخیص داده نشوند، نه‌تنها باعث مردودی و تکرار پایه‌ها توسط این دانش‌آموزان می‌شوند بلکه در اکثر موارد باعث بروز مشکلات و عوارض وخیم‌تر می‌شود. (کارشناس دفتر آموزش و پرورش 1384).

عقیده بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که شخصیت هر انسان در 6 سال اول زندگی او شکل می‌گیرد، سالهای اولیه زندگی کودک از نظر تعلیم و تربیت چنان پراهمیت است که حتی یک ساعت تأخیر در آن زیان‌بار است و اگر گفته شود هر کسی فرزند دوران کودکی خودش است، اغراق نخواهد بود، بدین جهت نباید کودک را تنها به عنوان یک انسان کوچک در نظر گرفت و شاهد رشد و قد کشیدن او بود، برای پربار کردن این سالهای طلایی مراکز پیش دبستانی نقش مهمی را برعهده دارند هدف در ایجاد مراکز پیش دبستانی کمک به رشد حسی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان و در نهایت کمک به شکوفایی

استعدادها و علایق آنان می‌باشد. کوشش برای تربیت و پرورش و پیشرفت کودکان بعنوان نسل فردا زمانی تحقق می‌یابد که استعدادها و نیازهای نونهالان خود را بشناسیم و آنگاه برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری مادی و معنوی آنان بپردازیم. تعلیم و تربیت آنان رسالت سنگین و مسئولیت مهمی است که ما در مقابل کودکان خانواده جامعه و در نهایت در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی به عهده داریم بنابراین همه مسئولین و آحاد مردم باید تلاش کنند تا متولیان تعلیم و تربیت کودکان، بتوانند کارآمد و توانمندتر شده و نیازهای کودکان را شناخته و با بکارگیری از روش‌های نوین تعلیم و تربیت و یافته‌های جدید روان‌شناسی تربیتی و ابزارهای

نوین آموزش به رسالت و مسئولیتی که به عهده آنهاست با درایت و شناختی نسبی گام بردارند. یکی از مسائل مهمی که باید در تعلیم و تربیت در نظر گرفت وجود تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان و شناخت توانایی‌ها و استعدادهای آنان می‌باشد. زیرا اگر آموزش بیش از حد توانایی کودک باشد کلاس معلم و مدرسه ووالدین اثر چندانی نداشته و حتی در بعضی از موارد موجب بروز مشکلات جدیدتری نیز خواهد شد (کارشناسی دفتر آموزشی و پرورشی ، 1384) .

بسیار بدیهی است که محیط و شرایط زندگی شامل نحوه زندگی مردم، ارزش های مهم مردم و نوع عملکرد تاثیر مشخص به روی مهارتان ذهنی و هوشی افراد دارد، مثلاً کشاورزان برنج در لیبر یا در تخمین میزان برنج مسلط اند، بچه های اهالی بوسترانا در گفتن داستان و حافظه خوبی از نظر حکایات دارند. فرهنگ ها بطور مشخص از یکدیگر از جهات مختلف متفاوت است و تفات های خاصی فرهنگی را نمی توان معلول علل منفرد و مشخص دانست. متن بررسی تفاوت

های خاص فرهنگی در زیرگروههای جمعیتی یک جامعه فرهنگی کار بسیار سخت و دشواری است. اگر ما متوجه شویم که افرادی در محیط های متفاوت از نظر فرهنگی زندگی می کند دارای میزان های هوشی متفاوت هستند، در نتیجه بر این استنباط ساده میرسیم که تفاوت های محیطی باعث تفاوت در میزان بهر هوش می گردد. از طرفی برعکس می توان اظهار داشت قابلیت های فردی است که باعث می شود افراد در محیط های تفاوت به سر برند، این قابلیت ها با آزمون های هوش قابل اندازه گیری و سنجش است. بررسی ها نشان داده است که پسران که بهره هوشی شان از بهره هوشی پدرانشان بالاتر است مایلند که در وضعیت و کلاس اجتماعی بالاتری قرار گیرند تا پسرانی که بهره هوشی شان پایین تر از پدرانشان دارند. این چنین استنتاجی شگفت انگیز نیست و گویای ارتباط مستقیم بین میزان بهر هوشی و سال های تحصیل فرد دارد.(والر ،1971).

 

بیان مساله
در کشور ایران هر سال بیش از یک میلیون کودک به طور رسمی وارد اولین عرصه کسب علم و دانش یعنی دبستان می‌شود. با شروع سال تحصیلی کودک محیط خانه را ترک و وارد نظامی می‌شود که این نظام در تکوین ساختار سالم جامعه در آینده از جایگاه رفیعی برخوردار است. (دفترچه راهنمای اجرای سنجش آمادگی،سال 1384)

نظام آموزشی کشور هنگامی می‌تواند در شکل‌دهی ساختار تکاملی جامعه نقش موثر و ارزنده‌ای ایفا نماید که در آن تناسب رعایت شده باشد و این تناسب به دست نمی‌آید مگر این که دانش‌آموزان که اصلی‌ترین عنصر این نظام هستند ضمن برخورداری از سلامت جسمی و ذهنی در جایگاه آموزشی مناسب جایگزین شده باشد. سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با دیدگاه تشخیص تفاوت‌های فردی و با هدف جای‌دهی صحیح کودک در نظام آموزش از سال 1372 با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طرح سنجش سلامت جسمی و آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان را به مرحله اجرا

درآورد. اصل مهم در طرح سنجش این است که بکارگیری نیروی انسانی متخصص و هم‌چنین استفاده از آزمون‌های غربال‌گری و تشخیص دقیق تا حد امکان هر کودک را از نظر آموزش در محل جایگزینی نماید که شرایط آن با توجه به ویژگی‌های جسمی و ذهنی متضمن حداکثر بهره‌وری کودک از خدمات آموزش و پرورش باشد. در اسفند ماه سال 1375 طبق مصوبه شماره 127472/17779 مورخ 19/12/75 مقرر شد تا طرح سنجش زیر نظر شورای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی سازمان به اجرا درآیدو بعد از آن سال هر ساله به اجرا درآمد تحقیق حاضر مربوط به سنجش سال 1385 می‌باشد که به منظور شناخت بعضی از توانایی‌ها و استعدادهای کودکان برنامه‌ریزی شده است و از آنجایی که سلامت جسمانی به ویژه برخورداری از سلامت بینایی،‌شنوایی و همچنین آمادگی قبلی کودک برای شروع به تحصیل اهمیت بیشتری دارد، بنابراین در این طرح فقط وضعیت بینایی و شنوایی و آمادگی تحصیلی کودکان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. (دفترچه راهنمای اجرای آموزش سنجش آمادگی، 1384).

مساله اساسی در پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر آزمون آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله شهر قزوین در سال 1385 می باشد. این عوامل شامل عوامل فردی – اجتماعی نظیر جنس تحصیلات والدین، تعداد افراد خانواده، یک زبانه یا دو زبانه بودن، شهری- روستایی بودن، راست دستی یا چپ دستی می باشد.

هدف پژوهش:
از مهمترین وظایف آموزش و پرورش در اختیار قرار دادن امکانات آموزشی برای کودکان لازم التعلیم است، که یکی از معیارهای موفقیت در این امر مهم تشخیص سطح آمادگی کودکان لازم‌التعلیم است. تعیین درجه آمادگی نوآموزان برای بهره‌مند شدن از فرصت‌های آموزش پیش‌بینی شده در برنامه با توجه به میزان موفقیت آنان در دروس موجب می‌شود که هم نیروی تعلیم دهنده به هدر نرود و هم نوآموزانی که نمی توانند همپای دیگر دانش‌آموزان در کلاس پیش روند از احساس ناکامی و شکست دور بمانند.

 

هدف پژوهش حاضر عبارت است از :
1- شناخت عوامل موثر بر تفاوتهای فردی نوآموزان در آزمون آمادگی تحصیلی نظیر جنسیت یک زبانگی – دوزبانگی، راست برتری، چپ برتری .
2- شناخت عوامل موثر اجتماعی و خانوادگی نوآموزان در آزمون آمادگی تحصیلی نظیر سن والدین، تحصیلات والدین، تعداد افراد خانواده، شهری – روستایی بودن.

ضرورت پژوهش:
انسانها در جستجوی و کنش متقابل با محیط هستند، میل به چالش دارند و مهمتر از همه، پدیده‌ها را تعبیر و تفسیر می‌کند، تعبیر و تفسیر پدیده‌هاست که در رفتار تأثیر می‌گذارد،‌نه خود پدیده‌ها. (جینزبرگ و اوپر، 1969)
کودکان و بزرگسالان دائماً دانش خود از جهان را می‌سازند و بازسازی می‌کنند و می‌کوشند تا به تجارب معنایی بدهند و نیز در تلاشند تا دانش خود را در قالب ساختهایی به مراتب منسجم‌تر و کارآتر سازمان‌بندی کنند. ( یاسایی، 1370)

برای معلمان آموزش و پرورش شناخت توانایی‌ها و تفاوت‌های فردی نوآموزان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. توجه به رشد همه‌جانبه کودکان و نیازهای اجتماعی و هوشی و جسمی و عاطفی آنان، تدوین طرح و برنامه‌ریزی، استفاده از امکانات آموزشی و شناسایی تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان را میسر می‌سازد. کودکان منفعلانه دانش دریافت نمی‌کنند و تفکر صرفاً محصول تدریس مستقیم یا تقلید از دیگران نیست. جریان شناختی نیز اصولاً محصول رسش مغز قلمداد نمی‌شود. اکتساب دانش‌آموز در کلاس اول این محیط کوچک ولی آموزشی باید بگونه‌ای باشد که معلمان را به فعالیت کمتر و در عوض فراگیران را به

فعالیت بیشتر وادار سازد و نشاط و پیشرفت در رشد را جایگزین یأس و شکست نماید و در نتیجه آموزش صحیح، از رنج و سردرگمی و ابهام رها گشته و به نظم و آرامش بیشتر، دست یافت. در آموزش نوآموزان، به این مطلب باید توجه داشت که کودک را دقیقاً در زمان مناسب یعنی زمانی که برخوردهای محیطی بیشترین تأثیر را در شکوفایی استعدادهای ذاتی کودک می‌گذارند، آموزش داد. در حال حاضر آنچه که معلم را با مشکلی روبه‌رو می‌سازد این است که هر ساله عده‌ای از کودکان که در کلاس درسش حضور دارند در فراگیری مطالب تدریس شده با شکست مواجهه می‌شوند و ناگزیر باید سال بعد همان تلاش را از

سرگیرند:
جهت بهبود کیفیت آموزش و پرورش در دبستان و از بین بردن تأثیر نامطلوب عدم موفقیت در تجرب یادگیری نوآموزی که اولین بار در موقعیت آموزش قرار گرفته است، ابزاری در سال 69 تهیه شد که بوسیله آن آمادگی ذهنی و پیشرفت تحصیلی حدود شصت هزار کودک داوطلب ثبت نام در کلاس اول مورد بررسی قرار گرفت و اعتبار و روایی این تست محاسبه و نرمی برای مقایسه تهیه گردید. با توجه به اینکه ازمون آمادگی تحصیلی نقش بسیار مهمی در غربال کردن دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه دارد، پژوهشهایی از این نوع که عوامل موثر با این آزمون را مورد بررسی قرار می دهند بسیار ضروری می باشند(دفترچه راهنمای اجرای آموزش سنجش آمادگی،1384).

 

فرضیه‌ها:
1- سابقه آموزش پیش از دبستان بر نمره آمادگی تحصیلی کودکان دختر و پسر تأثیر دارد.
2- تحصیلات مادران بر نمره آمادگی تحصیلی دختران و پسران تأثیر دارد.
3- تحصیلات پدران بر نمره آمادگی تحصیلی دختران و پسران تأثیر دارد.
4- بین تعداد افراد خانوار و نمره آمادگی تحصیلی کودکان رابطه وجود دارد.
5- سن مادر بر نمره آمادگی تحصیلی کودکان تأثیر دارد.
6- بین نمره آمادگی تحصیلی کودکان یک زبانه و دوزبانه تفاوت وجود دارد.

7- بین دانش‌آموزان دست راست و چپ از نظر نمره آمادگی تحصیلی تفاوت وجود دارد.
8- بین دانش‌آموزان روستایی و شهری از نظر نمره آمادگی تحصیلی تفاوت وجود دارد.

تعاریف عملیاتی و نظری اصطلاحات و متغیرها
آمادگی تحصیلی

تعریف عملیاتی: متغیر آمادگی تحصیلی برحسب نمره آمادگی تحصیلی که دانش‌آموزان در تست دابرون-2 کسب کرده‌اند مورد سنجش قرار گرفته‌اند این تست حاوی 71 سؤال می‌باشد که توسط سازمان آموزش و پرورش استان قزوین اجرا و نمره‌گذاری شده است و نمرات آن و مشخصات دانش‌آموزان توسط سازمان آموزش و پرورش استان قزوین وارد کامپیوتر شد و آن در اختیار پژوهشگر قرار گرفته است.
تعریف نظری : دارا بودن مهارتها، دانش، نگرش، انگیزه‌ها و سایر ویژگی‌های رفتاری است که شرط اولیه برای حداکثر استفاده از تحصیلات آموزشگاهی تلقی می‌شود.

 

آموزش پیش از دبستان
تعریف عملیاتی : کودکانی که به مهد کودک و یا پیش دبستان رفته‌اند و از آموزشهای مربوط به این دوران استفاده کرده اند در این پژوهش منظور از آموزش پیش از دبستان عبارتست از دوره 9 ماهه که دانش آموزان پیش دبستانی طبق آئین نامه آموزش و پرورش می گذرانند.
تعریف نظری: تعلیماتی است که در مراکز مهد کودک و پیش دبستانی به کودکان داده می‌شود مانند مفاهیم کمی و ریاضی و مفاهیم اجتماعی ;..

سن مادر
در این تحقیق محدوده سنی مادران به طبقات 20 تا 35 -36 تا 45 -46 تا 70 تقسیم شده است.

زبـان
در این پژوهش 1 زبانه زمانی است که کودک با یک زبان آشنایی دارد و صحبت می‌کند و 2 زبانه یعنی کودک با دو زبان آشنایی دارد و برای مثال در خانواده زبان مادری زبان دیگری است و در بیرون از خانواده به زبان فارسی با او صحبت می‌شود.

تحصیلات والدین:
در این پژوهش سواد والدین در چهار طبقه:
بی‌سواد ـ ابتدایی ـ راهنمایی ـ دیپلم و بالاتر .

تعداد افراد خانوار
در این پژوهش تعداد افراد خانوار در 4 طبقه 3 نفری ـ 4 نفری ـ 5 نفری ـ 6 نفری و بالاتر طبقه‌بندی شده است.
دست غالب
کودک با کدام دست مسلط به نوشتن است راست یا چپ.
شهری و روستایی
کودک در داخل شهر زندگی می‌نماید یا در روستا.

مقدمه :
در گذشته، بسیاری از اقدامات برای رشد و تکامل کودکان خردسال بر دو عملکرد متکی بود:
آماده کردن کودکان برای ورود به دبستان و یا آزاد کردن خانواده ها از گرفتاری مراقبت از کودکان در روزهای کار. این دو عملکرد بخش مهمی از سیاست و اقدامات تربیتی رشد و تکامل کودکان خردسال را تعیین می کردند. اکنون در رشد و تکامل کودکان خردسال، بْعد سومی که تاکنون نادیده گرفته شده بود، بیشتر مورد

تأکید قرار گرفته است و به عنوان پایه و اساس آن تلقی می شود و آن تندرستی و رفاه کلی کودک و رشد و تکامل احساس و ذهن او است.این بْعد اهمیت خود را در دنیای پرآشوب و تضاد و دستخوش تغییرات دائم نشان می دهد. همانگونه که تحقیقات مکرر نشان داده است، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال راه گشای زندگی در آموزش، خوداتکائی و پژوهش است. رشد و تکامل کودکان خردسال، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال نامیده می شود تا بیشتر بر مفاهیم رشد و تکامل تأکید شود. لیکن چه عبارت رشد و تکامل کودکان خردسال و چه مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال بکار رود، منظور فرایند

تحقق یافتن حق هر کودک برای زنده ماندن، پشتیبانی، مراقبت و مطلوب ترین رشد و تکامل از آغاز بارداری به بعد است. کودک انسان، بی دفاع است و عدم آمادگی اش برای دنیای خارج بسیار طولانی است، طولانی تر از دورانی که برای موجودات شناخته دیگر وجود دارد. خردسالی دورانی پر از بیم و خطر و همچنین پْر از امکانات فوق العاده است. زمانی است برای اکتشاف، تجربه و تغییرات عمده. در این دوره حساس، کودک تمایل مثبتی به یادگیری و نیز علاقه زیادی به مشارکت در کارهای دنیای خارج پیدا می کند. (سازمان ملل متحد یونیسف، ترجمه: عالی پور، 1380).

مفهوم و تعریف های مختلف هوش
همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی‌های روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته‌های فلاسفه و دانشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته‌های بسیار دور از تفاوتهای فردی آگاه بوده است. چنانکه افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسان ها را مورد توجه قرار داده و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود. او درباره تفاوتهای افراد، در کتاب جمهوریت خود چنین گفته است: «اشخاص به طور کاملاً یکسان به دنیا نمی آیند، بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند، یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغلی دیگر مناسب است».( شریفی، 1383).

ارسطو شاگرد برجسته افلاطون نیز در نوشته های خود تفاوتهای فردی و گروهی انسانها را از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرار داد و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی اجتماعی، و جنسی اشاره کرد. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه قرار نگرفت. تصمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتاً به طور نظری انجام می گرفت و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار به کار بسته نمی‌شد. در این زمان روان شناس قوای ذهن که توسط سنت آگوستین و سنت توماس مطرح شده بود بر نظام آموزش قرن عصر حاکم بود. (شریفی، 1383).

براساس این نظریه، حافظه، تخیل و اراده عناصر اساسی ذهن به شمار می روند و پرورش این قوا موجب می شود که انسان در همه زمینه ها توانایی و مهارتهای لازم را کسب کند. در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 میلادی عده ای از دانشمندان تعلیم و تربیت مانند روسو، پستالوزی هربارت، و فروبل تفاوتهای فردی کودکان را از نظر علایق، فعالیتهای ذهنی و توانایی های یادگیری مورد توجه قرار دادند که در روشهای تعلیم و تربیت کودکان تأثیری عمیق برجای گذاشت.( شریفی،1383).

یکی از مسایل مهمی که در تعلیم و تربیت و رسیدن به اهداف پرورشی باید در نظر گرفت اصل تفاوت های فردی است. این اصل بدین معنا است که همه کودکان صرفنظر از تفاوت های درون فردی و بین فردی بتوانند از امکانات و فرصت های آموزشی مطابق با حداکثر توانایی ها و ظرفیت خود استفاده نمایند بدون توجه به این که ظرفیت و توانایی آموزشی آنان کم باشد یا زیاد. برای آنکه تفاوت های بین فردی و درون فردی دقیق تر اندازه گیری شوند، به وسایلی برای سنجش نیاز است تا بدین وسیله بتوان آموزش و پرورشی مبتنی بر شناخت همه جانبه کودکان و متناسب با توانایی ها و رغبت هایشان ارائه داد. براساس دیدگاه مرسوم، هوش عبارت است از برخی ویژگی های نسبتاً ثابت فرد که در تعامل بین محیط و وراثت شکل می گیرد(استرنبرگ و گریگورنکو ، 1997).

پدیده هوش بارزترین فعالیت توان ذهنی در بشر می باشد که قدرت سازگاری او را در محیط میسر می سازد. مطالعه هوش از دیرباز مورد نظر روان شناسان بوده و در سالهای اخیر تحقیقات فراوان در این باب انجام گرفته است.(عظیمی، 1380)

یکی از تعریف‌هایی که خیلی زیاد مورد استفاده قرار گرفته تعریفی است که وکسلر در 1958 پیشنهاد کرده است. او هوش را به عنوان یک استعداد کلی شخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف کرد. بنابراین، از نظر وی هوش شامل توانایی های فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد مؤثر با محیط است از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی و یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگی هایی مانند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست. به نظر هامفریز هوش عبارت است از خزانه مهارتهای ذهنی آدمی و بورینگ عقیده داشت هوش چیزی است که به وسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود.( شریفی، 1383)

 

چندین راه برای تعریف هوش وجود دارد، سه نظر متداول:
– هوش عبارت است از توانایی یادگیری
– هوش عبارت است از توانایی فرد در تطبیق با محیط خود
– هوش عبارت است از توانایی تفکر انتزاعی (براونینگ ، 1990).
این سه تعریف مغایر یکدیگر نیستند، تعریف اول تأکید بر تعلیم و تربیت دارد. تعریف دوم بر شیوه مواجه افراد با موقعیت‌های جدید تأکید می کند، و تعریف سوم ناظر بر توانایی افراد در زمینه استدلال کلامی و ریاضی است. به این ترتیب، این سه توانایی با یکدیگر وجوه مشترکی دارند.

در زمینه هوش دو نظر کلی، تواناییهای ذهنی انسان دارای یک عامل مشترک است که اسپیرمن آن را عامل g معرفی می کند. در نظریه چند عامل، چند عامل مجزا یا مهارتهای اساسی وجود دارد که هر فعالیتی با یک یا چند عامل از آنها درگیر است.( بامدادی ،صادق پور، 1387به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد)

هوش، یکی از مفاهیم انتزاعی است که تغییر و تحول زیادی داشته است. عده ای هوش را محصول استعدادهای ذهنی و تعدادی هوش را توانایی یادگیری، خوب استدلال کردن، سازگاری با محیط و تحلیل اطلاعات می دانند. بینه عقیده داشت:« هوش چیزی است که به وسیله تست او سنجیده می شود» و بورینگ معتقد بود: «هوش چیزی است که به وسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود». کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق از هوش به عمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده و به تعریفهای بحث انگیزی منجر شده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و درواقع هیچگونه پایه محسوس و

عینی و فیزیکی ندارد. هیچ نقطه ای در مغز انسان وجود ندارد که بتوان آن را جایگاه هوش دانست. اصطلاح هوش فقط نامی است که به فرایندهای ذهنی فرضی یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (شریفی، 1383).
چنین رفتاری شامل توانایی های مختلف و دیگر متغیرهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر تفاوت می کند. بنابراین، هوش یک برچسب کلی برای

گروهی از فرایندهاست که از رفتار ما و پاسخهای آشکار افراد استنباط می شود. به عنوان مثال، می توان فنون حل مسئله را مشاهده کرد و نتایج حاصله از به کار بستن این فنون را مورد سنجش قرار داد، اما هوش، که فرض می شود این فنون را به وجود می آورد به طور مستقیم قابل مشاهده و اندازه گیری نیست. مفهوم هوش تا اندازه ای شبیه اصطلاح «نیرو» در فیزیک است: نیرو را می توان از روی آثارش شناخت و از این طریق حضور آن را استنباط کرد. هوش نیز موجب می شود که شخص به محض برخورد با مسائل مختلف به شیوه های معین رفتار کند. (شریفی،1383)

دیدگاه بدیل درباره هوش آن است که هوش یک نوع خبرگی رشد یابنده است و آزمونهای هوش نوعاً یک بعد محدود از خبرگی را اندازه می گیرد. دیدگاه تکوین خبرگی سهم عوامل ژنتیکی را منبع تفاوتهایی در توانایی تکوین مقدار مشخصی از خبرگی نمی داند. بسیاری از ویژگی های انسانی از جمله هوش، نشان دهنده تغییرات همگام و تعامل میان عوامل ژنتیکی و محیط است. اگر چه سهم ژن ها را در هوش افراد نمی توان به طور مستقیم اندازه گیری و یا حتی برآورد کرد. اما چیزی که اندازه گیری می شود بخشی از آن چیزی است که علائم تکوین خبرگی نامیده می شود.(استنبرگ ، ترجمه: حجازی و عابدینی، 1385)
یکی از قدیمی ترین تعریفهای هوش توسط بینه و سیمون (1916) به صورت زیر مطرح شده است:

«قضاوت، و به عبارتی دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن اینها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند. در حالی که بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسائل تلقی می کنند، روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری، استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیت های جدید می دانند.( شریفی،1383)

وکسلر روان شناس آمریکایی هوش را این طور تعریف می کند:
– مجموعه شایستگی‌های فرد در تفکر عاقلانه رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در سازش با محیط.
آلفرد بینه در سال 1857-1911 روان شناس فرانسوی می گوید:

– هوش آن چیزی است که آزمونهای هوش آن را می سنجد و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز کند.(میلانی فر، 1387)
استرنبرگ (1985) عملکرد در آزمونهای هوش و در شاخص های موفقیت را به عنوان فرامؤلفه های تفکر مطرح می کند. بازشناسی مسائل، تعریف مسائل و تنظیم راهبردهای حل مسائل، بازنمایی اطلاعات، تخصیص منابع و نظارت و ارزیابی راه حلهای مسئله، تکوین این مهارتهای حاصل تعامل و تغییر همگام محیط و ژن است.

همانطور که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر متفاوت هستند، از لحاظ خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی های روانی و شخصیتی نیز با هم تفاوت دارند. حتی نوشته های فلاسفه و دانشمندان قدیم بیان می دارد که انسان درگذشته های دور به تفاوتهای فردی اعتقاد داشته است. افلاطون حتی برای گزینش سربازان و نظامیان مناسب برای مدینه فاضله خود گونه ای از «آزمون عملی» را پیشنهاد کرد. (آناستازی ، 1958، ترجمه: شریفی، 1376)

 

تعریف تربیتی هوش:
به اعتقاد روان شناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد، تحصیل به شمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیت‌های زندگی بستگی به میزان هوش ندارد.(عبدالعزیز، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).

تعریف تحلیلی هوش
بنا به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت های جدی و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شادی بهترین تعریف تحلیل هوش به وسیله دیوید وکسلر روان شناس آمریکایی پیشنهاد شده است که بیان می کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار مؤثر در محیط. (عبدالعزیز ، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).

تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی، هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش همین باشد.(عبدالعزیز، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).

به طور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و براین اساس طبقات مختلفی از انواع هوش زیر مطرح شده است:

انواع هوش از دیدگاه ثرندایک .
ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از توانایی های خاص گوناگون می داند. او از سه نوع هوش صحبت می کند که افراد مختلف در هر یک از این انواع می توانند متفاوت باشند.

هوش انتزاعی: این نوع از هوش با اندیشه و نمادها سروکار دارد. درک روابط اجزا و پدیده ها با این نوع از هوش ارتباط دارد. توان درک نظریه و ریاضیات و ; به این نوع هوش مرتبط است.هوش مکانیکی: به ویژگیهایی ارتباط دارد که به بهره گیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط می شود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها و مهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخوردارند. هوش اجتماعی: به تواناییهای فردی که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر می سازد اطلاق می شود. (فاطمی ، 1378، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد).

انواع هوش از دیدگاه اسپیرمن
اسپیرمن معتقد است که همه کارکردهای روانی و یک عامل کلی هوش (g) و شماری از عوامل اختصاصی هوش (s) وجود دارد. به عبارتی او هوش را به یک نوع هوش کلی و تعدادی هوش اختصاصی تقسیم می کند. (هوشمند، 1387، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد).

انواع هوش از دیدگاه ترستون
ترستون بر خلاف اسپیرمن معتقد است که نوعی از هوش به نام هوش کلی وجود ندارد و بلکه هوش از انواعی از استعدادهای نخستین روانی تشکیل یافته است. که شامل هوش کلامی، استعداد عددی، درک روابط فضایی، درک معنای کلامی، حافظه، استدلال و ادراک را شامل می شود. هوش کلامی روابط واژگان ارتباط کلامی و استعداد عددی سرعت و دقت در عملیات حساب را شامل می شود. درک روابط فضایی به استعداد پی بردن به بازشناسی و همگونی شکلها به یاری بینایی اطلاق می شود و منظور از درک معانی کلامی عبارت از به خاطر سپردن واژه های منحصر به فرد است.

منظور از حافظه، حفظ کردن هرگونه طرح و نقشه، شعر و قطعه، اعداد و ارقام، به صورت طولی واراست و استدلال به استنتاج قاعده و اصول از موارد مختلف و همچنین توانایی در حل مسائل اطلاق می شود. ادراک عبارت است از تمیز دادن اختلافهای اندازه، شکل، طول و عرض یا جای خالی واژه ها و اندامها در شکل ها. (هوشمند،1387 ، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد).

 

تقسیم بندی هوش به انواع کلامی و عملی (غیرکلامی)
این نوع تقسیم بندی در آزمونهایی چون استنفرد ـ بینه و آزمون هوش وکسلر دیده می شود. در سال 1937 ترمن با همکاری مریل تجدیدنظری در آزمون هوش استنفرد ـ بینه به عمل آوردند و آن را به دو دسته M و C ( کلامی و عملی) تقسیم نمودند. هرچند این دسته بندی در تجدید نظر سال 1960 چهار گستره عمده استدلال کلامی، استدلال انتزاعی، استدلال کمی و حافظه کوتاه مدت را در انواع هوش که مورد سنجش قرار می داد شامل شدد.آزمون وکسلر دو نوع هوش کلامی و عملی را اندازه گیری می کند. نوع آزمون که هوش کلامی را دارای آزمون می سنجند عبارتند از: اطلاعات عمومی،‌درک مطلب محاسبه عددی، تشابهات، فراخوانی ارقام یا حافظه عددی و اجزا آزمونهای مربوط به هوش عملی عبارتند از: تکمیل تصاویر، تنظیم تصاویر، طراحی مکعبها، الحاق قطعات ، رمزگردانی یا رمزنویسی.( فاطمی،1387، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد).

 

انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ
اشترن برگ نظریه خود را در دهه 80 میلادی مطرح کرده به اجزای عالیه، عملیاتی و اجزا کسب معلومات در هوش اشاره می کند و بر این اساس هوش را به انواع هوش کلامی، هوش کاربردی و هوش اجتماعی تقسیم می کند. هوش کلامی: در این نوع هوش فرد مطالب را به سرعت می خواند و می فهمد و در سخن گویی واژگان بیشتر و دقیقتری بکار می برد. هوش کاربردی: با استفاده از این نوع هوش فرد هوشمند همواره موقعیت ها را خوب بررسی می کند و مسایل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل می کند. هوش اجتماعی : فرد هوشمند با این نوع از هوش آن گونه که هستند می پذیرد پیش از سخن گفتن می اندیشد و رفتار و کرداری با سنجیدگی و ژرف نگری همراه است. (فاطمی،1387، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد) .

انواع هوش از دیدگاه گاردنر
هاورد گاردنر روان شناس آمریکایی هوش را هفت نوع جداگانه مشخص کرده است:
هوش زبانی یا کلامی، هوش هنر موسیقی، هوش منطق ریاضی، هوش فضایی، هوش حرکات بدنی، هوش اجتماعی و هوش درون فردی یا مهار نفس، گاردنر معتقد است که افراد آدمی برای هر مسأله خاصی، هوش مربوط به آن مسأله را بکار می برند.

هوش هیجانی دارای حداقل 4 مؤلفه است: اولین مؤلفه هوش هیجانی، آگاهی هیجانی است. هیجانات طیف وسیع و گسترده ای دارند. شادی، شور و شعف هیجانات مثبت و ترس و اضطراب از هیجانات منفی هستند. منظور از آگاهی هیجانات این است که تا چه اندازه هیجانات خود را بشناسیم و اینکه بدانیم در شرایط مختلف آنچه بر ما حاکم است چیست؟(هوشمند ،1387، به نقل از سایت اینترنتی پی 30 ورلد).

 

هوش از دیدگاه رشد
پیاژه هوش را نوعی انطباق فرد با جهان خارج تلقی می کند. درواقع او بر این باور است که انسان برای ادامه حیات خود باید وسایل انطباق خویش با محیط را فراهم آورد. از این دیدگاه هوش عبارت است از نمونه ای ویژه از انطباق زیستی، یا توانایی ایجاد کنش متقابل و کارا با محیط.

پیاژه رشد شناخت را عبور گام به گام از بازتابهای نوزاد تا توانایی بزرگسالی از حیث استدلال منطقی و انتزاعی می داند. براین اساس، سازوکار(مکانیسم) حالات رشد شناخت برای هر فرد اختصاص به خود او دارد، زیرا محیط هر فرد وضعیت خاص بر او تحمیل می کند و در نتیجه، رشد شناخت هر فرد هم محدود به فرایندهای عام رشد ذهن و هم محدود به تجارب خاص اوست.( بامدادی،1387، به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد).

 

پیاژه استدلال می کند که چهار عامل اساسی در رشد تفکر آدمی تأثیر می گذارد:
1) بلوغ زیست شناختی
2) تجربه اندوزی از محیط فیزیکی
3) تجربه اندوزی از محیط اجتماعی
4) تعادل.
با بلوغ کودک، ساختار جسمی او کاملتر می شود و می تواند از محیط خود با مهارت بیشتری کسب تجربه کند.
فرایند تعادل جویی نیز، به سبب تنظیم و یکپارچه سازی تغییراتی که در اثر بلوغ و نیز تجارب مادی و اجتماعی پدید می آید، در تحقق رشد کودک از نظر توان شناخت نقشی مهم دارد. درواقع، تعادل جویی از طریق جذب و انطباق، فرد را از حالت عدم تعادل به سوی تعادل می برد. از دیدگاه پیاژه، هوش همین فرآیند تعادل جویی است.( صادق پور،1387، به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد).

تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مسأله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بیان انسانها موجب می شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می توان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده اند. فلاسفه بر اندیشه های مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت، بر توانایی یادگیری تأکید داشته اند. در مقاله ای معتبر که در سال 1904 منتشر شد، چارلز اسپیرمن روان

شناس بریتانیایی، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوش بینه ـ سیمون، در سال 1905، به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفر و بینه در سال 1916 در امریکا، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است.

البته در سال 1838 اسکیرول به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانشی ذهنی شناخته شده امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می دهد.

ترستون، ژندایک، سیریل برت، گیلفورد، فیلیپ و رنون، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند. (عبدالعزیز ، 1385 ، به نقل از سایت عبدالعزیز).

 

تاریخچه آزمون های هوش
شروع آزمون های هوش از فرانسه و شهر پاریس می باشد و تاریخ آن نیز اوایل قرن بیستم است. در آن زمان مدارس پاریس تعدادی دانش آموز داشتند که ظاهراً از روش تعلیمات معمول استفاده ای نمی بردند. مشکل در این بود که آیا علت عدم یادگیری مناسب نبودن روش تدریس بوده و یا کودکان از نظر هوش ضعیف بودند. بدیهی است تعریف عملی هوش در اینجا مصداق دارد زیرا هوش را معیاری برای پیشرفت و موفقیت تحصیلی می دانستند. به منظور مطالعه در باب این موضوع هیئت مخصوصی مأموریت یافت. در میان اعضاء هیئت مزبور دانشمندی بنام «آلفرد بینه» بود که با همکاری سیمون، اولین آزمون هوش را ابداع

نمودند. با این تصور که پیشرفت تحصیلی با پدیده هوش ارتباط دارد بینه و سیمون از خود سؤال کردند برای موفق شدن در امر تحصیل وجود چه عاملی الزامی است. در حقیقت تفسیر پرسش مزبور این است که بخش های سازنده هوش چه می باشند. پاسخ آن مستلزم استفاده از تعریف تحلیلی هوش است زیرا شامل برخی از توانایی ها می گردد که در پیشرفت و موفقیت تحصیلی بکار می روند. بینه و سیمون متوجه شدند که از میان سایر عوامل ظاهراً توانایی و مهارت در استفاده از لغات و تفاوت و تمیز گذاردن میان حوادث مختلف و همچنین بخاطر داشتن و کاربرد و یادگیری اعداد ارتباط با آنچه که آنان هوش خواندند دارند. با توجه به این مطالب دو دانشمند فرانسوی فوق الذکر مبتکر اولین آزمون هوش می باشند. (عظیمی،1380)

 

سیر تحول نظریه های زیربنایی تست های هوش
بطور یقین یکی از اثرگذارترین کتاب های تمام ادوار، کتاب «منشاءانواع» داروین (1859) است. داروین در این کتاب بیان کرد که می توان تکامل انواع و تحول انسان را در فرآیند تکاملی انتخاب طبیعی جستجو کرد. او معتقد بود که ظرفیت‌های انسان در برخی حواس با حیوانات رده های پایین تر پیوستگی دارد. فرانسیس گالتون (برادرزاده داروین)، احتمالاً نخستین نفری بود که نتایج داروین را برای مطالعه هوش انسان کشف کرد. گالتون (1883) معتقد بود که در کیفیت عمومی، افراد باهوش تر را در زمینه های متفاوت به وسیله سطح انرژی خارق العاده خود قابل شناسایی هستند. دوم، ویژگی حساسیت است. طبق نظریه،

او هر چقدر باهوش تر باشیم، نسبت به محرک های اطراف خود حساس تر خواهیم بود. گالتون به مدت هفت سال (1890-1884) در موزه کنرینگتون جنوبی در لندن مبادرت به سنجش هوش مردم کرد. آزمونهای او اختلاطی از ابزارهای اندازه گیری بود، وسایل نظیر سوت برای اندازه گیری بلندترین صدایی که یک فرد می تواند ادراک کند و یا پوکه فشنگ که با مواد مختلف پر می شود تا توان افراد را در تشخیص وزنهای مختلف شناسایی کرد(استرنبرگ، ترجمه حجازی و عابدینی، 1385). مهمترین کار گالتون ابداع روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل داده های مربوط به تفاوتهای فردی و کمی ساختن نتایج آزمایشها بود. (هومن، 1380)

روشهای آماری مورد مطالعه وی بعدها توسط کارل پیرسون توسعه پیدا کرد، و به تدوین روش همبستگی گشتاوری منجر شد (شولتز، شولتز، 1987، ترجمه شریفی، 1383)
در آن زمان مردم، این آزمونها را جدی می گرفتند از جمله روان شناسی به نام جیمز مک کین کتل که ایده های گالتون را به امریکا برده است. کتل (1890) آزمون مشابهی را طراحی کرد که شامل فشردن یک ابزار و آوردن فشار تا زمانی که فرد درد را احساس کند، بود. ویسلر (1951) یکی از شاگردان کتل، دریافت که نمره های این آزمون با یکدیگر، با نمرات دانشگاهی مرتبط نمی باشند. این یافته، سؤالی را در مورد اعتبار آزمونهای هوش گالتون و کتل پیش می آورد(استرنبرگ، ترجمه: حجازی و عابدینی، 1385). کتل برای نخستین بار واژه »تست» و اصطلاح «تست روانی» را وارد فرهنگ روان سنجی کرد. او معتقد بود که با تست های تشخیص حسی و زمان واکنش می توان کنشهای روانی را اندازه گیری کرد.(هومن، 1380).

در سال 1904، وزیر آموزش عمومی فرانسه در پاریس برای یافتن راهی جهت تشخیص کودکان عقب مانده ذهنی کمسیونی، اطمینان از این بود که فقط کودکانی در کلاسهای مخصوص عقب ماندگان ذهنیت قرار بگیرند که نمی توانند از آموزشهای معمولی استفاده کنند. آلفرد بینه و همکارش تئودور سیمون آزمونهایی را در این راستا طراحی کردند(استرنبرگ، ترجمه حجازی، عابدینی، 1385).

این آزمون در سال 1905 انتشار یافت که 30 سؤال داشت و به ترتیب سطح دشواری از آسان به مشکل تنظیم شده بود و سه کارکرد شناختی یعنی قضاوت ، درک و فهم و استدلال را اندازه گیری می کرد. در سال 1916 یک روانشناس امریکایی به نام لویس ام. ترمن ، آزمون بینه را به انگلیسی ترجمه کرد و در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا بر روی کودکان امریکایی میزان کرد و آن را آزمون استنفورد ـ بینه نامید. ترمن اصطلاح هوشبهر (IQ) را در این آزمون به کار بست. در جنگ

جهانی اول، برای سنجش افرادی که وارد ارتش امریکا می شدند، ضرورت یک آزمون هوش گروهی احساس شد، بدینسان آزمون ارتشی آلفا و بتا ساخته شد. آزمون آلفا یک آزمون کلامی بود که برای افراد باسواد که خواندن و نوشتن زبان انگلیسی را می دانستند به کار می رفت و آزمون بتا یک آزمون غیرکلامی بود که روش نشان دادن آن از راه عمل و پانتومیم بود و برای افراد بی سواد یا کسانی که زبان انگلیسی را نمی دانستند اجرا می شد. وکسلر در سالهای دهه 1930 مطالعه تعدادی از آزمونهای استاندارد را آغاز کرد و برای ساختن مجموعه اولیه مقیاس خود، 11 خرده آزمون را انتخاب نمود (شریفی، 1383). آزمونهای وکسلر

سه سطح دارد: مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر (WAIS-III) ، مقیاس هوش کودکان دبستانی وکسلر (WISC-III) و مقیاس هوش کودکان پیش دبستانی وکسلر(WPPSI-R).
آزمونهای وکسلر منجر به سه نمره اصلی می گردد: یک نمره کلامی، یک نمره عملی و یک نمره هوش کلی (استرنبرگ، ترجمه حجازی و عابدینی، 1385).
در چند دهه گذشته، آزمونهای هوش در راستای رویکردهای مبتنی بر نظریه،‌حرکت کرده اند. چند آزمون براساس نظریه هوش سیال و هوش متبلور طراحی شده است (کتل، 1971، هارن ، 1994).
هوش سیال شامل تفکر انعطاف پذیر و توانایی حل مسائل جدید است. هوش متبلور بیانگر دانش تراکمی است. آزمونهایی که مخصوصاً برای ارزیابی هوش سیال و متبلور طراحی شده شامل آزمون هوش نوجوانان و بزرگسالان کوفمن (1993) و آزمون های تجدید نظر شده توانایی شناختی وودکاک ـ جانسون (1989) هستند.(استرنبرگ، ترجمه : حجازی و عابدینی، 1385)

کتل با استفاده از تحلیل عامل و اجرای روش چرخش های متمایل به این نتیجه رسید که این دو عامل از هم متمایز اما وابسته به یکدیگرند. هر دو نوع هوش با «توانایی درک روابط» سروکار دارند، اما هوش سیال در مورد بسیاری از زمینه های متفاوت، کلیت دارد. کتل به این نتیجه رسید که هوش سیال فرد، موقعی که توسط تست های بری از فرهنگ اندازه گیری شود، در 14-15 سالگی به اوج خود می رسد. اما توانش متبلور نتیجه کاربرد هوش سیال در تجارب آموزشگاهی است و تا 25-30 سالگی تکامل می یابد.(هومن، 1380)

آزمون نظریه مدار دیگر، ارزیابی شناختی داس ـ ناگلیری است (1997). این ازمون مبتنی بر نظریه لوریا (1976-1973) است که یکی از نظریه های زیست شناختی است و بر طبق آن مغز مرکب از سه واحد است: یک واحد برانگیختگی، یک واحد حسی ـ درون دادی و یک واحد سازماندهی و برنامه ریزی. آزمون داس ـ ناگلیری منجر به نمراتی در حیطه توجه، برنامه ریزی، پردازش همزمان و متوالی می گردد.

جهت گیری که در آزمونهای هوش وجود دارد توجه به سنجش عملکرد نوعی به جای عملکرد حداکثر و پویاست. آزمونهای سنتی هوش بر عملکرد حداکثری تأکید دارند و عبارتند از: بکارگیری تلاش ذهن شدید و جدی برای به حداکثر رساندن نمره فرد. آزمونهای عملکرد نوعی به دنبال تکمیل آزمونهای متعارف هوش با سنجش علاقه و رجحان برای فعالیت های ذهنی هستند(اکرمن و هگستاد ، 1997). سطح تلاش ذهن که بیشتر در عملکرد تکالیف روزانه فرد دیده می شود، مبنای آزمونهای عملکرد نوعی هستند. این آزمونها این مزیت را دارا هستند که تنیدگی را کاهش داده و هوش را در موقعیت خاصی که نوعاً در آن موقعیت نشان داده شده است اندازه می گیرند.

سرانجام آزمون پویا، رویکردی است که توانایی بالقوه فرد را ارزیابی می کند. ایده آزمون پویا از نظریات ویگوتسکی (1978) نشأت گرفته است و توسط فورشتاین (1979)،رند و هی وود ، هوفمن و جنسن (1985) تکوین یافته است. آزمون پویا مبتنی بر این است که تفاوتی بین ظرفیت نهفته یک فرد و توانایی واقعی رشد یافته او وجود دارد، که ویگوتسکی آن را تحت عنوان «حوزه مجاور رشد» مطرح می کند. آزمون پویا در تلاش است تا این حوزه را از طریق ارزیابی یادگیری در زمان آزمون اندازه گیری کند(استرنبرگ، ترجمه : حجازی و عابدینی، 1385).

بی شک نیازها، مشکلات و حس کنجکاوری از جمله عواملی است که همواره انسانها را به تفکر و تفحص در زمینه های مختلف کشانده و تغییر و تحولات شگرفی را در زندگی بشر به وجود آورده است. تنوع دانسته های بشر شاخه های مختلف علوم و دیدگاهها و نظریه های مختلفی را در هر حوزه ایجاد و توسعه بخشیده است و در این میان بررسی و مطالعه عملکرد ذهن انسان تاریخ بسیار طولانی دارد و از گذشته های دور فلاسفه و پزشکان به دنبال راههایی برای

شناخت و تجزیه و تحلیل رفتارها بوده اند. یکی از مفاهیمی که به لحاظ انتزاعی بودن دچار تغییر و تحول گشته مفهوم هوش است. هوش از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته، عده ای هوش را محصول چند استعداد ذهنی و تعدادی هوش را توانایی یادگیری، سازگاری با محیط ، خوب استدلال کردن، تحلیل اطلاعات می دانند.

بورینگ عقیده داشت «هوش چیزی است که به وسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود». (شریفی، 1383)
مروری بر تعاریف هوش نشان می دهد که پنج حوزه در تعاریف متعدد هوش مورد تأکید بوده است: تفکر انتزاعی، یادگیری از راه تجربه، حل مسئله از راه بینش، سازگار شدن با موقعیتهای جدید، تمرکز و تداوم در به کار انداختن تواناییها برای رسیدن به یک هدف مطلوب. (مارنات، ترجمه شریفی و نیکخو، 1379)
در سالهای 1900 تا 1920 جنبش جدیدی پدید آمد که می خواست وسیله ای برای سنجش هوش پیدا کند. دانشمندان آن زمان میزان IQ را روشی برای شناسایی افراد باهوش یافتند اما مطالعات بعدی محدودیتهای این روشها را آشکار ساخت. بسیاری از افراد باهوش در تواناییهای اداره رفتار و کنار آمدن با دیگران دچار مشکل بودند و عده ای باهوش متوسط در زندگی افراد موفقی بودند. (برادبری، گریور ، ترجمه گنجی،1384)

گاردنر(1989) با این اعتقاد که استدلال، هوش، منطق و دانش معنای یکسانی ندارند، دیدگاهی نو از هوش ارائه کرد که به سرعت مورد پذیرش بسیاری از برنامه ریزان آموزش قرار گرفت. او هوش را به عنوان «استعداد حل مسائل یا تولید محصولاتی که در یک یا چند فرهنگ باارزش شمرده می شوند» تعریف کرد. (گاردنر و هتچ ، 1989)(ترجمه شریفی و نیکخو،1383) .

عوامل مؤثر بر هوش
از عوامل مهم مؤثر بر هوش، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر، تأثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت. سطح هوش والدین، تغذیه دوران کودکی و نوزادی، شرایط و امکانات محیطی نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل مؤثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار می روند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وامی دارد در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد. (عبدالعزیز، 1385 ، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).
از بین عواملی که در پرورش هوش مؤثرند 3 عامل زیر از همه مهمتر و مؤثرتر می باشد:
1- محل سکونت
2- سطح اجتماعی و اقتصادی والدین و شغل آنها
3- حجم و وسعت خانواده.(آموزش و پرورش استثنایی قزوین،1382)

محیط و تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی
از مدتها پیش معلوم شده است که تفاوتهای آشکاری بین هوش کودکان برحسب سطح اجتماعی و اقتصادی والدین آنها وجود دارد. هر اندازه، در مقیاس شغلی و اجتماعی بالاتر برویم نتیجه متوسط کودکان در آزمونهای هوش، بر همان اندازه بیشتر خواهد بود. تعداد کودکان باهوش در محیط های اجتماعی ـ اقتصادی بالا بیشتراز تعداد آنها در محیط های اجتماعی ـ اقتصادی پایین است. برعکس، تعداد کودکان عقب مانده هوشی در محیط های اجتماعی ـ اقتصادی فقیر، بیشتر از تعداد آنها در محیط های اجتماعی ـ اقتصادی غنی است.این مشاهدات ثابت می کند که کودکان در مجموع، به سطح ذهنی موجود در محیط زندگی خود دست می یابند.(گنجی، 1386)

اهمیت خانواده
خانواده یکی از نهادهای اجتماعی است که شالوده حیات اجتماعی محسوب می گردد و گذشته از وظیفه فرزندآوری و پرورش کودک که موجب استمرار و بقاء نوع بشر می گردد وظایف متعدد دیگری از قبیل فعالیتهای اقتصادی، آموزش و پرورش، اجتماعی کردن فرد را نیز بر عهده دارد. خانواده رابطه‌ای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها، سازمانها و مؤسسات اجتماعی نقش مهمی در انتقال ارزشها، هنجارها و میراث فرهنگی جامعه به عهده دارد. (قرائنی،1375)

تاثیر محیط خانواده در هوش
هیچ کسی منکر این قضیه نیست که رشد طبیعی کودک نیازمند یک سطح حداقل مشخص از میزان توجه و مسئولیت پذیری در خاواده دارد اطفالی که از خانواده محروم بوده و یا در خانواده های بی توجه به سر می برند و یا در شرایط خانوادگی سوءاستفاده شوند و نامناسب به سر می برند تاثیرات بسیار منفی بر روی رشد و جنبه های مختلف آن و از جمله مسائل فکری بچه ها می گذارد، بهر صورت نقش خانواده در زمینه پروری ذهن و هوش اطفال انکارناپذیر است سوالی که مطرح است این است که آیا تفاوت در محیط خانوادگی بچه ها باعث ایجاد تفاوت در انجام تست های هوشی آنها نیز می شود؟

در این صورت باید برای حل مشکل و یا اختلاف در بروز هوش ، مسبب و علت را در خانواده رفع نمود. بی شک این چنین متغیرهای نشات گرفته از خانواده و نحوه استفاده زبان در خانواده می باشد که بسیار با میزان بهره هوشی اطفال مرتبط و وابسته است ، از طرفی اینچنین ارتباطی در کنار عوامل محیطی به مسائل ژنتیکی نیز مربوط می باشند. (بامریند 1993- جکسون 1993- اسکار 1993)

 

عوامل بیولوژیکی
عوامل بیولوژیکی همانند محیط که از زندگی داخل رحمی تا سرتاسر عمر یک فرد را شامل می شود در هوش و بازپروری آن موثر است بسیاری از فاکتورهای بیولوژیکی بر روی رشد ذهن کودکان تاثیر ندارند. امروزه ما می دانیم بسیاری از این فاکتورهای بیولوژیکی همچون سوءتغذیه ، در مصرفی مواد سمی قرار گرفتن و استرمورهای جنینی منجر به پایین آمدن تست های هوشی می گردد در لااقل در شرایط خاص.

موقعیت اجتماعی خانواده، وضع اقتصادی آن، افکار و عقاید، آداب و رسوم ایده آل‌ها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنان در رفتار کودکان نفوذ فراوان دارد. چنانکه می دانید خانواده در زمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیت دینی، هنری و مانند این‌ها با هم اختلاف دارند. شکل و ساختار خانواده‌ها، طرز ارتباط هر یک از اعضای خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن به سر می برد در تمام موارد یکسان نیست بنابراین تأثیر خانواده‌ها در رفتار افراد مختلف است. در یک خانواده شکل کار و طرز ارتباط اعضای خانواده به گونه ای است که محیط خانواده را برای تأمین احتیاجات اساسی کودکان چه در زمینه جسمانی و چه در زمینه روانی مساعد می سازد. رفتار کودکی که در این خانواده پرورش می یابد با رفتار کودکی که محیط خانوادگی وی مانع تأمین احتیاجات اساسی اوست کاملاً متفاوت است. نظر اعضای خانواده نسبت به کودک و شیوه پرورش او از جمله طرز نگرش آنان نسبت به بهداشت، تعلیم و تربیت،‌تغذیه و زندگی جمعی آنان در پرورش کودک مؤثر است. (فرجاد،1383)

 

خانواده با وضعیت اقتصادی مطلوب
معمولاً کودکان باهوش از خانواده هایی که از لحاظ وضع اقتصادی اجتماعی پیشرفته هستند برمی خیزند. زیرا که محیط خانوادگی بدون شک در پیشرفت قوای فکری آنها مؤثر است. ولی تعداد زیادی از افراد نابغه نیز در خانواده های فقیر و پست اجتماعی پیدا شده اند. (شاملو، 1385)

وضع مالی مناسب خانواده در پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و مثبت دارد و هر چه خانواده در سطح بالاتری از رفاه قرار داشته باشد، میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیشتر است. به طور کلی فرزندان طبقات مرفه از محیط و شرایط بهتری برخوردارند و به این علت در تحصیل به نتایج بهتر و موفقیت بیشتری می رسند. هر چند ممکن است فرزندان بسیاری از افراد مرفه، کودکان بی استعداد و فرزندان افراد غیرمرفه بسیار بااستعداد و باهوش باشند ولی از این حقیقت نمی توان غافل شد که نسبت والدین طبقات بالای اجتماعی ( از نظر فرهنگی ـ اقتصادی) که فرزندان آنها از نظر تحصیل و شغل موفق هستند بیشتر از والدین طبقات پایین تر اجتماعی هستند که فرزندان موفقی دارند. لذا تأثیر عواملی چون وضعیت اقتصادی حتی اگر به صورت عامل پروراننده و بارورکننده در حالت مثبت و عامل بازدارنده در حالت منفی نیز فرض می شود بسیار مهم است. (میرزاحسن، 1369)

 

خانواده با وضعیت اقتصادی نامطلوب
در زمان بحران اقتصادی و کسادی، فقر و بیکاری افزایش می یابد و از دلگرمی افراد کاسته شده و روحیه آنها تضعیف می گردد. فقر حتماً موجب عقب ماندگی نمی شود ولی امکان آن وجود دارد زیرا در بسیاری از آن موارد فقر به سلامت و آسایش کودک لطمه

می زند. کودکان خانواده های فقیر معمولاً از غذای خوب و کافی استفاده نمی کنند و در وضع کثیف و نابسامانی بسر می برند و مادرانشان آنقدر گرفتار و مشغول به کار هستند که ناتوانند به نحو آبرومندی از آنان مراقبت کنند.(فرجاد، 1383)
تغذیه ناکافی در عدم سلامت ـ خانه شلوغ ـ کمبود و فقدان محرکاتی هوشیارانه و روشنفکرانه و پا

یه های ضعیف و تجربیات فقیر مکالمه ای، فقدان توجه والدین به تحصیل فرزند و مدرسه ضعیف و آینده اقتصادی نامطمئن، همه عواملی هستند که در پایین آمدن میزان موفقیت تحصیلی افراد مؤثرند.(میرزاحسن، 1383)

موفقیت اجتماعی خانواده
یک مطالعه اصلی در ارتباط با تاثیرات سوءتغذیه در دوران جنینی صورت گرفته است که بر روی رشد ذهنی در دراز مدت تاثیرگذار بوده است. اشتاین و همکاران در سال 1975 شروع به تجزیه و تحلیل میزان هوش مردان 19 ساله هلندی را در دوران قحطی در ضمن جنگ نمودند که در سال 45-1944 رخ داد البته تحقیق مربوط به تولدشان بوده است در این تحقیق قحطی تاثیری بر روی هوش بالغین نداشت البته قحطی تنها چندماه دوام داشته است البته این قحطی در دوران بارداری موارد مطالعه شده بررسی گردیدند پس از تولد برعکس ثابت شده سوءتغذیه طولانی مدت و مستمر در دوران طفولیت در مراحل رشد ذهنی بسیار تاثیر گذار است البته کاملا و بآسانی نمی توان میزان تاثیر سوءتغذیه را مشخص کرد چرا که شرایط اجتماعی اقتصادی نیز در کنار سوءتغذیه مزمن وجود دارند.(ریسوتی 1993- سی – اف – سیگمن 1995)
در یک مطالعه دیگر که در روستای گواتمالا انجام شده جائیکه سوءتغذیه شایع است به مدت چندسال یک مکمل پروتئینی داده شده به بچه های پیش دبستانی ده سال بعد با مقایسه افراد شاهد دیده شد آنهایی که از رژیم مکمل استفاده کرده اند موفقیت تحصیلی بالاتر و بیشتری در مدرسه کسب کرده اند. قابل توجه است که اثرات سوءتغذیه بر روی هوش به صورت غیرمستقیم می باشد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) با word دارای 154 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) با word

تعریف و تبیین موضوع
ضرورت و اهداف تحقیق
پیشینه موضوع
روش تحقیق
ویژگیهای اخلاقی امام سجاد (علیه السلام )
رساله حقوقی امام سجاد(ع)
فصل چهارم
تربیت
فصل پنجم
حق نفس
اصل شکر گذاری
اصل شهادت اعضاء و جوارح در روز قیامت
فصل ششم
حق زبان
:‌آفات زبان
دروغ
عوامل که باعث دروغ گفتن می شود
زیانهای دروغ گفتن
شیوه های دروغ گفتن
اقسام دروغ
موارد تجویز دروغ
راه علاج دروغ
غیبت
آیات و روایات و احادیثی در مورد غیبت
انگیزه های غیبت و عوامل آن
علاج غیبت
آیات و روایاتی در ذم غیبت
موارد جواز غیبت
نمامی و سخن چینی
مبارزه با افراد نمام
نمامی و سخن چینی از نظر لغوی و اصطلاحی
عوامل سخن چینی
آیات و روایاتی در ذم نمامی و سخن چینی
بهتان
بهتان از نظر لغوی و اصطلاحی
آیات و روایات در مورد بهتان
تملق گویی
تملق گویی از نظر لغوی و اططلاحی
آیات و روایات در مورد تملق گویی
آفات تملق گویی
مسخره کردن و بدگویی
عوامل مسخره کردن و بدگوئی
آیات و روایات در مورد مسخره کردن
راه علاج مسخره کردن
آیات و روایات در مورد مسخره کردن
صدای بلند
سخنان زائد
سخن زائد از نظر لغوی و اصطلاحی
راز ذم سخنان زائد
آیات و روایاتی در مورد سخنان زائد
منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله بررسی زبان و آفات و راه علاج آن از دیدگاه امام سجاد(ع) با word

1) الهی قمشه ای ، مهدی ، قرآن مجید، انتشارات سوره وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی سال نشر 1377
2) سید رضی ( قدس الله نفسه ) ، نهج البلاغه، حاج شیخ حسین انصاریان ، انتشارات پیام آزادی چاپ موعود نور
3) مرحوم حاج شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان ، حجه السلام موسوی دامغانی ، انتشارات گلستان ادب نوبت چاپ : دوم بهار 82 چاپ مهر
4) امام زین العابدین ( ع) ، صحیفه کامله سجادیه ، حسین انصاریان ، پیام آزادی چاپ چهارم 1376 چاپخانه شفق – همچنین ترجمه سید صدرالدین ، صدر بلاغی ، تهران ، حسینیه ارشاد
5) امام خمینی ( رحمت الله علیه ) ،شرح چهل حدیث ( اربعین حدیث) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( سلام الله علیه)
6) حسین ، میرزا خانی ، آفات زبان در قرآن ، انتشارات و تبلیغات فرهنگ انقلاب اسلامی، چاپ اول ، شوال 1401
7) عالم ربانی علامه مهدی ، نراقی ، علم اخلاق اسلامی ترجمه کتاب جامع السعادات ، دکتر سید جلال الدین مجتبوی
8) آیت الله حسین ، مظاهری ، چهارده معصوم ، چاپ کپنهاک
9) جواد ، فاضلی ، معصوم ششم علی بن الحسین سید الساجدین (علیه السلام) ، شرکت سهامی و چاپ و انتشارات کتب ایران
10) عبدالامیر، فولاد زاده ، امام زین العابدین (علیه السلام) یادگار کربلا
11) محمد جواد نجفی ، ستارگان درخشان جلد 6 سرگذشت امام چهارم حضرت سجاد (علیه السلام) ، انتشارات کتابفروشی اسلامیه چاپ اسلامیه
12) هیئت تحریریه موسسه در راه حق ، پیشویا چهارم امام سجاد (علیه السلام) چاپ سلمان فارسی ، قم ، نوبت چاپ ششم 1370
13) مهدی ، پیشوای ، سیره پیشوایان ، چاپ اعتقاد ، چ چهاردهم ، قم ، ناشر موسسه امام صادق (علیه السلام) ، انتشارات توحید
14) سید مرتضی حسینی ، چهل حدیث شریف ، انتشارات محقق زنگان چاپ اول
15) امام زین العابدین (علیه السلام) ، ترجمه رساله الحقوقی امام سجاد (علیه السلام) ، دکتر علی شیروانی ، انتشارات دارالفکر چ قدس
16) محمد بن یعقوب کلینی ، اصول کافی ، علی اکبر غفاری ، تهران ، مکتبه الصدوق ،
ه . ق
17) پیامبر گرامی اسلام (ص) ، نهج الفصاحه ، ابوالقاسم پاینده ، چ جاویدان ، چاپ نهم 1354
18) حسن ، هریسی ، غررالحکم ، محمد علی انصاری ، جلد اول ، دوم ، سوم ، چهارم ، پنجم، ششم
19) سید حسین شیخ الاسلامی ، ترجمه غررالحکم ، انتشارات انصاریان ، قم ، چاپخانه صدر قم چ چهارم 1378
20) محدث عباس ، قمی ، سفینه البحار ، تهران ، کتابخانه سنائی
21) استاد جواد ، مغنیه دانشمند لبنانی ، فی ضلال نهج البلاغه
22) مرحوم صدوق ، ثواب الاعمال
23) محمد باقر ، مجلسی ، بحارالانوار ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه
24) الحاکم النیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین ، عبدالرحمان المرعشی چ اول بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه . ق
25) شیخ حر عاملی ، وسائل الشیعه ، بیروت ، دارالچیاء التراث العربی
26) استاد ناصر مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ج سوم ، با همکاری جمعی از دانشمندان ، چ چاپخانه گوهر اندیشه. ناشر دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1379 ه . ق
27) حسن بن علی بن شعبه ، تحف الحقول ، قم ، دفتر انتشارات جامعه مدرسین 1363 ه . ق
28) مرحوم سید حسن شیرازی ، کلمه الله
29) شیخ صدوق ، الخصال ، علی اکبر غفاری ، قم ، منشورات جامعه المدرسین فی الفوره العلمیه قم، 1403 ه . ق
30) ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، محمد ابو الفضل ابراهیم ، چ اول ، قاهره ، داراچیا الکتب العربیه ، 1378 ه. ق

1-تعریف و تبیین موضوع

زبان عضوی است ماهیچه ای و بیضی شکل که از ته به انتهای کف دهان و به استخوان لامی چسبیده و دارای یک سطح فوقانی و یک سطح تحتــانی و دو لبه جانبی و یک نــــوک می باشد . و در بین اعضای انسان از اهمیتی خاص برخوردار است و وظایفی را عهده دارد که به نحو احسن انجام می دهد

و زبان سه کار عمده دارد

1- جویدن و بلعیدن غذا به کمک زبان انجام می گیرد بطوری که اگر زبان به حرکت در نیاید ، خوردن غذا مشکل و گاهی غیر ممکن می باشد

2- طعم و مزه های مختلف و گوناگون ( شیرینی ، تلخی ، شوری ، ترشی و ;. به وسیله زبان تشخیص داده می شود

3- افکار و اندیشه های انسان و مقصود و سخنان او ، با زبان ظاهر و ارائه می شود و به سخن دیگر ؛ سازنده و خلاق اصلی سخن و کلام زبان است

و بدین جهت است که ما با توجه به قرآن و روایات و احادیث و ;..هم روی کار سوم زبان که همان نقش بیانگری آن است ، تکیـــه می کنیم و از این زاویــه مورد توجه قرار می دهیم

و در قرآن مجید می خوانیم: الرََّّحمنٍ ، علَّم القرآن ، خلق الانسان ، علَّمه البیان

« خداوند مهربان به رسولش قرآن را آموخت و انسان را خلق نمود و به او بیان «سخن گفتن» را یاد داد.[1]

بعد از اینکه با زبان این عضو ماهیجه ای آشنا شدیم حقوق زبان از دیدگاه امام سجاد(ع) را بیان می کنیم

امام برای زبان چندین حق بیان کرده اند که به ترتیب ذکر می کنیم

1- پاکسازی زبان

امام سجاد (ع) فرمود: « و اما حق اللسان فاکرامه عن الخنی»[2]

« حق زبان بازداشتن و پاک کردن نمودن آن از فحش و زشت گویی است

تفسیر: در کلام امام (ع) اولین حق زبان پاکسازی آن از گفتار زشت و ناپسند است و دومین حق بهسازی آن می باشد که در واقع امام « پاکسازی » را مقدم بر «بهسازی » گرفته است

2-بهسازی زبان

« و تَعوِیدُهُ عَلَی الخَیرِ وَحَملُهُ عَلَی الادَبِ»

« حق زبان عادت دادن آن بر نیک گویی و وادار کردنش بر مودبانه سخن گفتن است »

تفسیر: در اینجا هم باید بعد از پاکسازی زبان از زشتیها ، آن را با زیباییها آراسته کنیم و بر سخنان خوب و زیبا و حق و منطقی عادت دهیم و بر این وادار کنیم

« و قولوا للناس حسناً» [3]     « بر مردم سخن خوب و زیبا بگویید»

3- خود داری از سخنان بی مورد و بی فایده

و اِجمامُهُ اِلا لِمَوضِع الحاجَهِ و المَقعَهِ و الدُّنیا و اِعظائُهُ عَنِ الفُضُولِ الشُّنعَهِ القَلِیلَهِ الفائدَهِ لا یُومَنُ ضَرُرها مَعَ قِلَّهِ عائُدَنها

سومین حق زبان « ساکت نمودن آن مگر به مقدار نیاز و لزوم و منفعت دین ودنیا ، و بازداشتن آن از حرفهای زاید که سودش کم و ضررش محتمل است»

بنای شریعت اسلام بر اعتدال و میانه روی است

« جَعَلناکُم اُمَّهً وَسَطاً» « شما را امت میانه رو و معذول قرار دادیم»

2- ضرورت و اهداف تحقیق

انسان بعد از خداوند متعال ، قبل از هر چیز و هر کس با جوارح و اعضای خود در ارتباط است ، چرا که ارتباط با اشیاء و افراد دیگر نیز به وسیله اعضا و جوارح است . پس لازم است که حقوق آنها هم قبل از حقوق سایر چیزها مطرح شود

امام سجاد (ع) نیز وقتی که حقوق را بیان می کند ، بعد از بیان بزرگترین حق خداوند (عبادت و عدم شرک) که نزدیکترین صاحب حق انسان از طرف بالا است .حقوق اعضا و جوارح را بیان می کند که نزدیکترین صاحب حق او از طرف پایین است .و مهمترین حقوق اعضا و جوارح ، حقوق زبان و حق اللسان است . تا جایی که امام علی (ع) می فرماید

المرءُ مخبوءٌ تحت لسانِهِ             شخصیت هر انسان زیر زبانش نهفته است »[4]

با توجه به آیه بالا زبان نمودار شخصیت است تاکسی به سخن نیامده است ، شخصیت و کاربرد آن پیدا نیست اما بعد از سخن ، ماهیتش آشکار می گردد

حضرت علی (ع) فرمود :« تکلموا تعرفوا» در سخن بگویید تا شناخته شوید» و همچنین انسان می تواند با رعایت حقوق زبان از خدمات زبان بهره مند و از خطراتش در امان بماند . و می تواند انسان را به«اعلی علیین» و یا « اسفل السافلین» برساند ؛ چرا که ایمان و کفرکه از اعمال باطنی است . بوسیله زبان ظاهر می شود . وهدف از این تحقیق نشان دادن حقوق زبان و خدمات و خطرات زبان می باشد

3- پیشینه موضوع

 شاید برای بعضی ها این سوال مطــرح شود که اعضــای یک فرد چگونه بر او حق پیدا می کنند و از او طلبکار می شوند ، در حالی که اعضای او نه از خود شعوری دارند و نه استقلالی !

همه می دانیم که اعضا و جوارح انسان ، اسباب کار و وسیله زندگی و ارتباطات او است و انسان با توجه به این که می تواند این اعضا را در موارد مختلف به کار گیرد . مالک حقیقی این اعضا، با توجه به مصالح فردی و اجتماعی نوع بشر شرایطی را در کاربرد آنها ، بر انسان قرار داده است و او را موظف کرده است که با این شرایط بکار برد

4- روش تحقیق

روش تحقیق جهت مطالعه علمی موضوع تحقیق حاضر ، عبارت است از روش کتــابخـانه ای

در این روش مهمترین بخش ، جمع آوری منابع و کتب قابل استفاده در تحقیق مورد نظر و مربوط به مراکز مختلف از جمله سایتهای مختلف حوزه و دانشگاه و کتابخانه شخصی و استفاده از نوار معتبر و بررسی کتــب مربوط به رساله حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) می باشد

پس از جمع آوری مطالب و فیش برداری از آنها ، موضوعات مربوطه مشخص و مطالب بر طبق آنها دسته بندی شده و در مرحله بعد ، چنین و این مطالب و سرانجام شکل دادن و مرتبط ساختن کل مطالب جهت تبیین موضوع اصلی در پژوهش است

امام زین العابدین( علیه السلام) شهربانو دختر یزدگرد آخرین پادشاه فارس بود. نام اول این بانو جهانشاه و بقولی شاه زنان بوده است و شرافت این زن آن است که مادر نه نفر از ائمه طاهرین می شود و چنانچه حسین (علیه السلام) اب الائمه است این زن نیز ام الائمه است. [5]

و اما امام سجاد ( ع)دوران کودکی خود را در شهر مدینه سپری کرد. حدود دو سال از خلافت جدش امیرالمومنین(علیه السلام ) را درک نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموی خویش امام مجتبی (علیه السلام ) بود که تنها در شش ماه آن عهده دار خلافت اسلامی بود .پس از شهادت امام مجتبی (علیه السلام ) در سال 50 هجری ، به مدت ده سال در دوران امامت پدرش حسین بن علی (علیه السلام ) که در اوج قدرت معاویه با او در ستیز و مبارزه بود ، در کنار او قرار داشت

مدت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش 57 سال است زیرا 15جمادی الاول سال 38 از هجرت به دنیا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت امیرالمومنین است و تقریباً 23 سال با پدر بزرگوارش زندگی کرد پس مدت امامت آن بزرگوار 34 سال است . [6]

در محرم سال 61 هجری در جریان قیام و شهادت پدرش حسین (علیه السلام )در سرزمین کربلا حضور داشت . پس از فاجعه کربلا که امامت به او رسید ، همراه دیگر اسیران اردوگاه حسین به اسیری به کوفه و شام برده شد ، و در این سفر سرپرست و تکیه گاه اسیران در کوران مصائب و گرفتاریها بود . او در این سفر  با سخنرانیهای آتشین خود حکومت یزید را رسوا ساخت و پس از بازگشت از شام ، در شهر مدینه اقامت گزید تا آنکه در سال 94یا 95 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف « بقیع» در کنار قبر عمویش امام حسن (علیه السلام) به خاک سپرده شد .[7]

و اما از نظر فضایل انسانی : امام سجاد گرچه با اهل بیت ( علیه السلام ) وجه اشتراک در همه فضایل دارند و هیچ فرقی میان آنان از نظر صفات و فضایل انسانی نیست اما از نظر گفتار و کردار شباهتی تام به جدشان امیرالمومنین (علیه السلام ) دارد

بخش دوم: ویژگیهای اخلاقی امام سجاد (علیه السلام )

ایمان امام سجاد(علیه السلام )

امیرالمومنین (علیه السلام ) در دعای صباح می گوید: یَا مَنْ دَلَّ عَلیَ ذاتِهِ بِذاتِهِ (ای کسی که برهان وجود خود هستی )

حضرت سجاد نیز در دعای ابو حمزه ثمالی می گوید: بِکَ عَرْفتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنَی عَلَیْکَ وَ دَعَوینی اِلَیْکَ وَ لَوْ لا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ مَا اَنْتَ .« تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی . ترا نمی شناختم»

این گونه کلمات منتهای ایمان را می رساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمومنین می فرماید

« لَوْ کَشفَتْ لِی الغِطاءُ ما أزدَدْتُ یَقینَا»

« اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را به این چشم ظاهری دید و می دیدم بر یقین من که الان به ذات مقدس حق دارم افزوده نمی شد»


1 – الرحمن : 4-

2 – علی شیروانی ، رساله حقوق امام سجاد (ع)

3- سوره بقره آیه 83

3- نهج البلاغه ، کلمات قصار ، شماره 2178

[5] – آیت الله مظاهری، چهارده معصو م  چاپ کیهانک

[6] مهدی پیشوای ، سیره پیشوایان، چاپ چهاردهم، ص ،234

[7] – آیت الله مظاهری، چهارده معصو م  چاپ کیهانک


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله افسردگی ما بین دو گروه افراد ورزشکار و غیر ورزشکار با word دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله افسردگی ما بین دو گروه افراد ورزشکار و غیر ورزشکار با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله افسردگی ما بین دو گروه افراد ورزشکار و غیر ورزشکار با word

فصل اول
مقدمه موضوع تحقیق
الف – مسئله
ب – فرضیه
فایده تحقیق
روش انجام تحقیق
پیش فرض
نمونه تحقیق و چگونگی نمونه برداری
روش آماری تحقیق
روش جمع آوری داده ها
تعریف واژه ها
الف – افسردگی
ب – ورزش
فصل دوم
تعریف افسردگی
علائم افسردگی

نشانه های افسردگی تب قطبی
1-نشانه های بد جانی
2-نشانه های شناختی
3-نشانه های انگیزشی
4-نشانه های بدنی
طبقه بندی افسردگی
دوره افسردگی
فصل سوم
جامعه تحقیق
نمونه برداری
نمودار شماره
نمودار شماره
نمودار شماره
نمودار شماره
ابزار تحقیق
نمودار شماره
نمودار شماره

دستور اجرا
نحوه نمره گذاری
جدول تحقیق میزان افسردگی
جدول شماره
طرح آزمایشی
الف – متغیر مستقل
ب – متغیر وابسته
شیوه اندازه گیری
کنترل ها
نمودار شماره
نمودار شماره
فصل چهارم
تحلیل نتایج
شیوه اندازه گیری
شیوه گروه بندی
جدول شماره
جدول شماره

محاسبه لایه های آماری گروه اول
محاسبه لایه های آماری گروه دوم
جدول شماره
جدول شماره
الف تدوین فرضیه
مسأله
فرضیه
آزمون و مقایسه میانگین دو گروه مستقل
خطای استاندارد
جدول شماره
فرضیه در این بخش
فرضیه صفر
فرض خلاف
نتیجه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
خلاصه فصول

مشکلات و محدودیتها
پیشنهادات
منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود مقاله افسردگی ما بین دو گروه افراد ورزشکار و غیر ورزشکار با word

الف – دلاور علی – 1372 – روش آماری در روان شناسی و علوم تربیتی انتشارات دانشگاه نور تهران

ب – شاملو سعید – 1370 – آسیب شناسی روانی – تهران – انتشارات رشد

ج – گنجی ، حمزه – (مترجم) – فرانسوا برتیوم – اندره لامورد (نویسنده) مقدمه تحقیق در روانشناسی – انتشارات پناه افزای

د – قراچه داغی – مهدی – (مترجم) دیود برنز (نویسنده) روانشناسی افسردگی تهران ، انتشارات روشنگر –

هـ- نعمت زاده ماهانی – کاظم – بازبینی ادبیات و توصیه های نظری اثرات ضد افسردگی و ورزش

و – خلجی – حسن – فعالیت های جسمانی و فواید روان شناختی آن –

ر – پور افکاری – نصرالله – نشان شناسی بیماری روانی – انتشارات تابش

مقدمه

در حال حاضر جوامع بشری با همه پیشرفت و جهش که در کلیه متون و علوم مختلف بشری است توجه ناچیزی به جنبه های روانی ، تربیتی ، عاطفی ، اخلاقی ، اجتماعی و بهداشت روانی افراد نموده است

پیچیدگی و گرفتاریهای جوامع انسانی امروز آگاهی لازم در زمینه های یاد شده را اجتناب نا پذیر و ضروری می نماید . به نظر می رسد اوضاع و احوال شرایط زندگی مدرن و پیچیدگی حاصل از آن انزوا و فرد گرایی همراه با آن از عوامل عمده ای است که زمینه ابتلاء به بیماری روانی از جمله افسردگی را فراهم می کنند

موضوع تحقیق

الف – مسأله : آیا رابطه بین افسرگی و فعالیت های ورزشی موجود است

هدف کلی و آرمانی تحقیق :‌

1–هدف این تحقیق بررسی رابطه بین تمرینات ورزشی و افسردگی کمتر است

2-ارائه کارهای مناسب و پیشنهادات مؤثر در زمینه اثرات مثبت فعالیت های ورزشی در درمان و کاهش افسردگی و میزان خودکشی

ب – فرضیه :‌

افرادی که به فعالیت ورزشی می پردازند افسردگی کمتری را نسبت به افرادیکه ورزش نمی کنند نشان می دهند

فایده تحقیق

افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی است که در حال حاضر هر فرد ممکن است آنرا در طول زندگی خود بطور متناوب یا مستمر تجربه کند

این موضوع صرفاً محدود به زمان و مکان خاصی هم نمی باشد بلکه واکنشی است که در مقابل فشارات عصبی و مشکلات ناشی از جوامع مدرن یا نیمه مدرن کنونی موجود و گویای حالتی است که در هر دوره زمان برای هر کس ممکن است روی دهد

به صراحت می توان اعلام نمود که تعدادی از افراد بالغ در دوره ای از عمر خود دچار این حالت گردیده و عده ای بیشتری از این افراد به افسردگی خود آگاه نیستند و اگر این حالت روانی ادامه پیدا کند منجر به بعضی مشکلات روانی و بدنی می شود و ادامه در آخر منجر به خودکشی فرد می گردد

اگر اطلاعات به افراد داده شود تا این حالات روانی نامساعد را تشخیص دهند ،‌ زودتر اقدام به رفع می نمایند

روش انجام تحقیق

هدف ما از انجام این پژوهش سنجش و مقایسه فراوانی دو متغیر مستقل ورزش ، وابسته افسردگی در هر دو گروه آزمودنی آزمایشی می باشد

می خواهیم که بدانیم که آیا رابطه ای بین دو متغیر ذکر شده وجود دارد یا نه ، لذا مناسبترین روش در کسب نتیجه ارزیابی موضوع مطرح شده است

انجام محاسبات آماری به روش مقایسه ای می باشد و نهایتاً سطح معناداری تفاوت های مشاهده شده را در میزان افسردگی دو گروه آزمودنی آزمایشی و داده های جمع آوری شده را در میزان افسردگی دو گروه آزمودنی آزمایشی را در داده های جمع آوری شده با  استودنت مورد آزمون قرار خواهیم داد

پیش فرض

1-میانگین نمرات گروه اول (غیر ورزشکار)  بالاترین میانگین افسردگی را نسبت به گروه دوم افراد (ورزشکار)  دارند

2-تفاوت مشاهده نمرات دو گروه از اجرای آزمون افسردگی در سطح معنی داری می باشد

جامعه آماری تحقیق

با منظور مقایسه افراد افسرده ما بین آزمودنیهای آزمایشی در دو گروه افراد غیرورزشکار و ورزشکار به تعداد 60 نفر روززی جنسیت مرد از میان 2445 نفر از افراد موجود و مقیم یکی از مراکز مشابه تهران (-) که به روش نمونه گیری کاملاً تصادفی انتخاب شده اند می باشند

نمونه تحقیق و چگونگی نمونه برداری

آزمودنی آزمایشی این تحقیق شامل 60 نفر از آزمودنی در دو گروه (ورزشکار و غیر ورزشکار) از سطح جامعه آماری ذکر شده از میان آن تعداد افرادیکه فعالیت ورزشی نداشته اند و افرادی که فعالیت ورزشی داشته اند به صورت تصادفی با استفاده از لیست اسامی از قبل تعیین شده انتخاب شده اند و محدودیت (سنی.تحصیلی) برای انتخاب آزمودنیهای در نظر گرفته شده است و در کل تنوع سطح اجتماعی و فرهنگی ، اقتصادی ، اقلیمی ، ترتیب تولید وضعیت خانوادگی و شرایط زیستی …… در جهت تعلیم در نظر گرفته شده اند

روش آماری تحقیق

به منظور بررسی یافته این تحقیق و میزان رابطه بین متغیرهای مستقل وابسته (ورزش،افسردگی) مشاهده شده در دو گروه و سطح معناداری نتایج بدست آمده از مقیاس نسبی و فاصله ای حسابی و انحراف استاندارد و آزمون  استودنت برای هر گروه مستقل استفاده شده اند

متغیرهای پژوهش عبارتند از

الف – متغیر مستقل (ورزش)‌

ب – متغیر وابسته (افسردگی)

روش جمع آوری داده ها :‌

با استفاده از اجرای تست توسط آزماینده در میزان افسردگی در آزمودنیها استفاده شده است

تعریف واژه ها

الف – افسردگی

الف – چیزی که تست یک آنرا می سنجد

ب – یک حالت احساس یک واکنش نیست به یک موقعیت یک سبک اختصاصی رفتار مشخص مورد استفاده واقع می شود . احساس افسردگی معمولاً به صورت غمگین شناخته شده (دکتر حسین آزاد ، آسیب شناسی روانی)

ب – ورزش

تمرینات مستمر و پیگرد فعالیت منظم بدنی ( فیزیکی ) که افراد را در شرایط مطلوبی از نظر حالات و کیفیات بدنی قرار می دهد که با افزایش دفعات و تمرینات لازم و ایجاد ظرفیتهای مناسب توان جسمی لازم و نوعی ورزیدگی در حرکات را برای انجام دهنده آن ایجاد می نماید


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى با word دارای 81 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى با word :

نبى اللّه ابراهیم زاده آملى
مقدمه
امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار میلادى)[1]، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذیرش منصب حکومت ظاهرى، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حکومت و خلافت بر مسلمانان گردید.

در باره حکومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبیر دیگر، حکومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاریخى است.
نخست اینکه امام(ع) در فضاى کاملاً آزاد سیاسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتیاق توده هاى مردم مسلمان و بیعت از روى میل و اختیار آنان، به حکومت رسید؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حکومت پیشینیان و انواع تبعیضها، بى عدالتیها و فساد و تباهى، به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعیض آمیز و ستم آلود، پایان دادن به دوران حکومت خلیفه پیشین و تعیین خلیفه جدید است، لذا پس از وى، به در خانه وصى و جانشین بحق پیامبر(ص) حضرت على(ع) روى آوردند و دست بیعت به سویش گشودند و به طور جدى، خواهان حکومت علوى بودند و در برابر عدم پذیرش امام(ع) اصرار ورزیده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در این باره فرموده است:

«ازدحام فراوانى که مانند یالهاى کفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت وا داشت. آنان، از هر طرف، مرا احاطه کردند [و] چیزى نمانده بود که دو نور چشمم زیر پا له شوند! آن چنان جمعیت به پهلوهایم فشار آورد که سخت مرا به رنج انداخت و ردایم از دو سو پاره شد! مردم همانند گوسفندانى [گرگ زده که دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در میان گرفتند.[2]

مانند شترهاى ماده اى که به فرزندان خود روى آورند، به سوى من روى آوردید و مى گفتید: «بیعت! بیعت!». من، دستم را بستم و شما آن را مى گشودید. من، آن را از شما برمى گرفتم و شما به سوى خود مى کشیدید.»[3]
طبرى نیز نقل مى کند که امام على(ع) در برابر اصرار مردم بر بیعت، فرمود: «این کار ـ بیعت ـ را نکنید. اگر من، وزیر و همکار امام مسلمانان باشم، بهتر از این است که امیر و حاکم بر مسلمانان باشم.»، اما آنان گفتند: «به خدا سوگند! ما، تو را رها نمى کنیم تا این که با تو بیعت کنیم.»[4]

دوم اینکه امام(ع) پیش از این، براى رسیدن به امامت و حکومت ظاهرى و زعامت سیاسى ـ که آن را حق مسلّم خود مى دانست ـ از هر گونه تلاش و اقدام ممکن، خوددارى نورزید، اما پس از قتل عثمان، با وجود اقبال عمومى و اصرارشان براى حکومت و زعامت سیاسى، از پذیرش آن ابا ورزید. راز این اکراه و امتناع چیست؟

راز این امتناع، براى پژوهندگانى که از اوضاع آن مقطع زمانى آگاهى دارند و از روحیات و ویژگیهاى شخصیتى امام على(ع) نیز شناختى، هر چند اجمالى، دارند، روشن است؛ زیرا، منصب خلافت و حکومت ظاهرى براى آن حضرت، یک هدف و یک ارزش اصیل نبود تا آن را به هر قیمتى که شده و در هر شرایط سیاسى و اجتماعى بپذیرد و از پذیرفتنش نیز خوشحال شود، بلکه حکومت، براى آن بزرگ پیشواى دینى و برترین اسوه کمالات انسانى و الهى، چنان که خودش بارها بار فرمود[5]، وسیله اى براى پیاده کرده احکام نورانى اسلام ناب محمدى(ص) و نشر و تبلیغ فرهنگ غنى قرآنى و بسط عدالت همه جانبه سیاسى و اجتماعى و اقتصادى و رفع تبعیض و ستم از جامعه اسلامى بود.

امام(ع) با ارزیابى اوضاع موجود و ملاحظه دگرگونیهایى که در جامعه به وقوع پیوسته و ضد ارزشها، جایگزین ارزشها شده و مردم، از فرهنگ اصیل اسلام ناب محمدى و احکام قرآنى فاصله گرفته بودند، به خوبى مى دانست که حکومت کردن بر چنین جامعه اى و سامان دادن اوضاع نابه سامان اجتماعى و دفع تبعیض و فساد و بى عدالتى ها و باز گرداندن اوضاع به وضعیت دوران پیامبر(ص) کارى بس دشوار و بلکه محال است، بنابراین، از پذیرش حکومت خوددارى مى کرد.

دشوارى تغییر اوضاع، از آنجا ناشى مى شد که از یک سو، عموم مردم، با فضاى آلوده و وارونه دوران حکومتهاى پیشین، بویژه دوران عثمان، خو گرفته بودند و آماده پذیرش احکام اسلام ناب و رعایت اصول ارزشى و عدالت اجتماعى و اقتصادى نبودند و از سوى دیگر، کارگزاران نظام حکومتى ـ که همگى، به جا مانده از دوران حکومت عثمان و یا خلفاى پیش از او بودند و بسیارى از آنان، اگر نگوییم همه آنان، دستشان در اخذ و مصرف بیت المال، به نحو دلخواه، باز بود و در این زمینه، فعال مایشاء بودند، به هیچ قیمتى حاضر نبودند از شغلها و پستهاى آب و نان دار خود دست بکشند و مطیع امام(ع) ـ که تنها به ارزشها فکر مى کرد ـ گردند.
این، واقعیتى است که در بسیارى از سخنان امام(ع) به آن تصریح شده است:

«مرا وا گذارید و به سراغ شخص دیگرى بروید! زیرا، ما، به استقبال وضعى مى رویم که چهره هاى مختلف و جهات گوناگونى دارد (اوضاع مبهم و پیچیده است) [و] دلها بر این امر (حکومت)، استوار، و عقلها ثابت نمى مانند[و ابرهاى فساد و فتنه، فضاى جهان اسلام را تیره و تار ساخته و راه مستقیم ـ از غیر مستقیم ـ ناشناخته مانده است.»[6]
سوم، اینکه با وجود همه پشتیبانیهاى مردمى و اصرار و پافشارى آنان بر بیعت و یارى امام على(ع) همان گونه که پیش بینى مى شد ـ و امام نیز از آن آگاهى کامل داشت ـ پس از آغاز حکومت و برداشتن نخستین گامهاى اصلاحى و اقدامات اساسى براى اصلاح ساختار حکومتى و دفع تبعیض و ستم از مردم، فتنه ها و مخالفتها، یکى پس از دیگرى، مانند طوفانى سهمگین، وزیدن گرفت و اوضاع سیاسى ـ اجتماعى جامعه را در هم ریخت، به طورى که حکومت کوتاه حضرت، به جنگ و ; سپرى شد.

اکنون پس از این توضیحات، به طرح و بررسى علل و انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى مى پردازیم. در بیان انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى، سعى ما بر این است که آنها را با ملاحظه پیشینه تاریخى و مقطع زمانى شکل گیریشان طرح کنیم؛ زیرا، چنان که خواهیم دید، بخشى از این مخالفتها، پیشینه تاریخى دارد و چنین نیست که پس از تشکیل حکومت علوى، یکباره پیدا شده باشد.
برخى از مهمترین انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى، عبارت است از:
1ـ حسادت ورزى و برترى جویى نسبت به خاندان پیامبر

از انگیزه هاى مهم مخالفت با حکومت علوى که ریشه دار هم بوده و به عصر پیامبر اکرم(ص) و شاید پیش از اسلام برمى گردد و مربوط به قبایل عرب و بویژه برخى قبایل قریشى مکه[7] است. حسادت ورزى و حس رقابت و برترى جویى نسبت به پیامبر(ص) و خاندان پاک او(ع) است.
بررسیهاى تاریخى نشان مى دهد که بسیارى از اقوام و قبایل عرب، خصوصاً برخى از قبایل قریش و در رأس آنان بنى امیه، بنا به انگیزه یادشده، هیچ گاه با پیامبر و خاندانش ـ که از «بنى هاشم» بوده اند ـ خوب نبوده و پیوسته نسبت به آنان به دلیل تعصب قومى و قبیلگى، رشک مى ورزیدند و بغض و کینه شان را در دل داشتند و بر این اساس، هرگز مایل نبودند که فردى از این خاندان، به حکومت برسد و بر آنان حکم راند.

از این رو، پس از قتل عثمان و آغاز بیعت مردم با امام على(ع) بسیارى از قریشیان، یا با آن حضرت بیعت نکردند و یا اگر بنا به انگیزه هاى سیاسى، مجبور شدند با او بیعت کنند، در باطن، دشمنى و بغض او را در دل مى پروراندند و از همکارى با حکومت علوى سر باز زده و پیوسته مترصد ضربه زدن به او و براندازى حکومتش بوده اند.
براى همین است که مى بینیم سر نخ بسیارى از توطئه ها، فتنه ها، آتش افروزیها علیه حکومت علوى، در دست افراد و گروه ها و احزابى از همین اعراب و قریشیان مقیم مکه و مدینه است.
اشراف و طوایف قریش، پس از بعثت پیامبر(ص) نه تنها به آن حضرت ایمان نیاوردند، بلکه پیوسته مى کوشیدند او را از هدفش برگردانند و از ادامه رسالتش بازدارند. در مکه، قصد جان حضرت را کردند و پس از هجرت ایشان به مدینه، جنگهاى فراوانى علیه پیامبر(ص) راه اندازى کردند.

در سال هشتم هجرت هم که با انبوه سپاه اسلام در مکه مواجه شدند و با اینکه مجد و عظمت پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان را دیدند و عفو و گذشت آن حضرت نیز شامل حال آنان شد، اما مشرکان قریش و همپیمانان آنان و در رأس آنان، اشراف و سران قبایل، به سرکردگى ابوسفیان، از روى ترس و زیر برق شمشیر سپاه اسلام تسلیم شدند؛ زیرا، به دلیل روحیه برترى جویى و تعصب خشک قومى و قبیلگى، برایشان سخت بود که زیر بار آیین محمدى(ص) بروند و سلطه و حاکمیت و آقایى و سرورى آن حضرت را ـ که از بنى هاشم بود ـ بپذیرند.

آنان، از اینکه افتخار آقایى و سرورى بر عرب، نصیب فردى از طایفه آنان نشده است، ناراحت بودند و نسبت به پیامبر(ص) حسادت مى ورزیدند، اما از آنجا که قادر به انتقال منصب الهى نبوت و رسالت ـ که از نظر آنان، ریاست و حکومت بر جزیره العرب به حساب مى آمد، نه صرف یک مسؤولیت و منصب الهى جهت هدایت بشر ـ به خاندان خویش نبوده اند، به مسأله جانشینى و خلافت پس از آن حضرت مى اندیشدند و براى تصاحب آن، سرمایه گذارى کردند. با اعلام ولایت حضرت على(ع) از سوى پیامبر(ص) حسادت و کینه ورزى قریشیان نسبت به پیامبر و خاندانش دو چندان شد و آن

ان در محافل و مجالس حزبى و گروهى خود، نسبت به على(ع) توطئه چینى کرده و به دنبال آن با رواج شایعات و ایراد تهمتها علیه او، به تخریب شخصیت وى پرداختند تا بلکه بتوانند او را از چشم پیامبر(ص) و مسلمانان بیندازند. در ادامه این سناریوى شوم، در آخرین لحظات حیات پیامبر(ص)، از وصیت کتبى آن حضرت در باره خلافت و جانشینى على(ع) جلوگیرى کردند.

پس از ارتحال پیامبر(ص) و در حالى که على(ع) با همراهى برخى از اصحاب راستین پیامبر، مشغول کفن و دفن آن حضرت بودند و عموم مسلمانان هم در فراق از دست دادن بزرگترین پیشواى خود به سوگ و ماتم نشسته بودند، همین باند قریش و بویژه آل ابوسفیان، با شتاب هرچه بیشتر و بدون درنگ، در «سقیفه بنى ساعده» به همراهى برخى انصار، گرد هم آمدند و به رغم آن همه تصریح و تأکید و توصیه پیامبر(ص) به جانشینى على(ع)، کسى دیگر را به خلافت برگزیدند و براى او، از دیگران بیعت گرفتند. به حدى این بیعت گرفتن، با شتاب و غیر طبیعى بود که بنا به نقل منابع اهل سنت، بعدها، عمر، به آن اعتراف کرد و آن را فاقد هر نوع ارزش و اعتبار دانست.[8]
در انتخاب خلیفه دوم، حتى شیوه به اصطلاح شورایى را رعایت نکردند و به صِرف اینکه ابوبکر، در روزهاى آخر عمر و در بستر بیمارى، وصیت کرده که خلیفه پس از من، عمر است،[9] او را به خلافت برگزیدند.

پس از سپرى شدن دوران خلافت عمر، جریان انتخاب خلیفه بعدى را نیز طورى زمینه سازى کردند که باز فردى از میان قریش «عثمان» به خلافت رسید.[10]
آنگاه که مردم خود به پاخاستند و براى نجات از تبعیضها و ستمها و فساد اداراى و مالى حکومت عثمان و کارگزارانش، او را به قتل رسانیدند و على(ع) را به خلافت برگزیدند، باز همین قریشیان نتوانستند امام على(ع) را به عنوان فردى از خاندان پیامبر(ص) و از بنى هاشم، بر منصب حکومت تحمل کنند، لذا از نخستین روزهاى شروع حکومتش، مخالفتها و فتنه انگیزیها و انواع تحرکات منفى علیه حکومت علوى را آغاز کردند.

براى اینکه نوشتار ما، مستندتر باشد، چند نمونه تاریخى و سند روایى را در تأیید و تحکیم آنچه بیان شد، ارائه مى کنیم.
نمونه نخست، سخنان خود مولا على(ع) است. ایشان در باره انگیزه مخالفت قریش با آن حضرت و حکومتش فرموده است:
«; ما تَنْقِمُ مِنّا قُرَیشُ إلاّ أَنَّ اللهَ اخْتارَنا عَلَیْهِمْ فَأدْخَلْناهُمْ فی حَیِّزِنا ;؛[11]
قریش با ما کینه جویى و دشمنى نمى کند جز براى اینکه خداوند، ما را به رهبرى و سرورى ایشان برگزید و ما، آنان را زیر فرمان خویش کشیده ایم.»
سپس امام(ع) دو بیت شعر انشا کرده که مرادش این است که قریشیان، به برکت ما (پیامبر و خاندانش) به ثروت و منزلت و شخصیت رسیدند، ولى اکنون حرمت ما را پاس نداشته و ما را نشناخته و با ما به جنگ برخاسته اند.

نمونه دوم، داستان گفت و گوى عمار یاسر با مردى از قریش به نام عبدالله بن ابى ربیعه مخزومى بر سر خلافت و جانشینى پیامبر(ص) است. آن مرد قریشى، به عمار یاسر مى تازد که: «اى پسر سمیه! از حد خود تجاوز کردى! تو را چه کار به اینکه قریش براى خود فرمانروا تعیین مى کند؟». جالب اینجاست که این گفت و گو، در پیش چشم بسیارى از مهاجران انجام گرفت و هیچ کدام از آنان این سخنان ابن ربیعه را تقبیح نکردند![12]

نمونه سوم، گفتار سرکرده قریشیان و بنى امیه، (ابوسفیان) است. پس از اینکه نقشه از پیش طراحى شده آنان براى انتخاب عثمان به خلافت، عملى شد و او، حاکم مسلمانان گردید، همگى، در خانه ابوسفیان اجتماع کردند. ابوسفیان، در حالى که در آن هنگام، چشمانش را از دست داده بود، رو به حاضران کرد و گفت: «آیا بیگانه اى میان شماست؟»، گفتند: «نه.». گفت: «اى فرزندان امیه! خلافت را چون گویى از دست بنى هاشم بربایید! قسم به آنکه ابوسفیان به آن سوگند مى خورد! نه عذابى، نه حسابى، نه بهشت و جهنمى در کار است و نه رستاخیز و قیامتى!»

پس از این اجتماع، ابوسفیان به همراه مردى راه افتاد تا او را به قبر حمزه سیدالشهداء و عموى پیامبر(ص) برساند تا عقده دلش را خالى کند. هنگامى که کنار قبر حمزه قرار گرفت، رو به قبر حمزه کرد و گفت: «اى ابوعماره! حکومتى که با ضرب شمشیر به دست آوردید، امروز، بازیچه دست غلامان ما شده است!» سپس به قبر حمزه لگد زد.[13]
مقصود ابوسفیان این بود که بنى امیه و قریشیان، با محمد(ص) و خاندان او، براى سلطنت و حکومت مبارزه کرده و شمشیر زدند، حکومتى که اینک در دست بنى امیه است و آل محمد(ص) از آن محرومند!

2ـ کینه توزى و انتقامجویى اعراب و قریش
یکى دیگر از انگیزه هاى مخالفت با حکومت علوى، کینه توزى و انتقامجویى است. این انگیزه، در تاریخ گذشته ریشه دارد و به جنگهاى صدر اسلام برمى گردند. امام على(ع) در دفاع از پیامبر اسلام(ص) و برداشتن موانع تبلیغ و نشر اسلام ناب محمدى(ص)، تعدادى از سران و سردمداران شرک و کفر را به هلاکت رساند. از این رو، بسیارى از اعراب و قریشیانى که در جنگها، از نزدیکان خویش، کسانى را از دست داده بودند، کینه حضرت را به دل گرفتند. آنان، این کینه را پنهان نمى داشتند بلکه در محافل و مجالس ابراز مى کردند و پیوسته در صدد انتقامجویى از آن حضرت بوده اند.

گرچه در دوران انزواى سیاسى امام على(ع) و سکوت او، تا حدودى، آن حضرت را فراموش کرده بودند و زمینه اى براى ابراز کینه و انتقامجویى آنان از امام(ع) فراهم نبود، ولى با به دست گیرى خلافت از سوى حضرت، آن کینه هاى دیرینه و حس انتقامجویى ـ که مانند آتشى زیر خاکستر مانده بود ـ دوباره در دلهاى بیمار و علیل دشمنان پیامبر و اهل بیتش(ع) شعله ور شد.

ابن ابى الحدید معتزلى، شارح نهج البلاغه، در باره کینه توزى قریشیان نسبت به آن حضرت سخنى دارد که جالب است. اجمال سخن او، چنین است:
«تجربه، ثابت کرده که گذشت زمان، موجب فراموشى کینه ها و خاموشى آتش حسد و سردى دلهاى پرکینه مى شود ; ولى بر خلاف انتظار، روحیه مخالفان على(ع) پس از گذشت ربع قرن (بیست و پنج سال) عوض نشد و عداوت و کینه اى که از دوران پیامبر(ص) نسبت به على(ع) داشتند، کاهش نیافت و حتى فرزندان قریش و نوباوگان و جوانان آنان که شاهد حوادث خونین معرکه هاى اسلام نبوده اند و قهرمانیهاى امام(ع) را در جنگهاى بدر، احد، ; بر ضد قریش ندیده بودند، بسان نیاکان خود، سرسختانه، با على(ع) عداوت ورزیدند و کینه او را در دل کاشتند.»[14]

به عنوان نمونه، در روزهاى بیعت امام(ع) یکى از همین اعراب قریشى به نام ولید بن عتبه به على(ع) گفت: پدرم، در روز بدر، به دست تو کشته شد و دیروز، برادرم (عثمان) را حمایت نکردى ـ تا او کشته شد ـ، همچنان که پدر سعید بن العاص، در روز بدر، به دست تو کشته شد و مروان را، نزد عثمان، خفیف و خوار کرده، سبک عقل شمردى. اگر نگوییم سبب اصلى و مهم، ولى یکى از اسبابِ بغض و کینه و مخالفت افرادى نظیر ابوموسى اشعرى، اشعث بن قیس (منافقان و حامیان دروغین امام(ع))، مروان بن حکم، عبدالله بن عمر، سعد بن ابى وقاص و نیز بسیارى از صحابه دیگر از مهاجران و بویژه سران ناکثین و قاسطین، از على(ع) این بود که بستگانشان، در جنگها، به دست آن حضرت کشته شده بودند.[15]
این واقعیت، در فرازهایى از دعاى ندبه نیز آمده است. براى نمونه، بخش زیر از مفاتیح الجنان (ترجمه مرحوم الهى قمشه اى) نقل مى شود:

در راه خدا، خونهاى سران و گردنکشان عرب را به خاک ریخت و شجاعان و پهلوانانشان را به قتل رسانید و سرکشان آنها را مطیع و متقاعد ساخت و (در نتیجه) دلهاى آنان را ـ نسبت به خود ـ پر از حُقد و کینه از واقعه جنگهاى بدر و خیبر و حنین و غیر آنها ساخت (که در این جنگها، بزرگانشان با شمشیر على(ع) به خاک هلاکت افتادند و بازماندگانشان، کینه على(ع) را در دل گرفتند و در اثر آن کینه پنهانى) بر دشمنى او قیام کردند و به مبارزه و جنگ با او (هر قومى به بهانه اى) هجوم آوردند، تا اینکه (على(ع)) ناگزیر شد با عهدشکنان امت (مانند طلحه و زبیر)، ظالمان و ستمکاران (مانند معاویه و یارانش) و خوارج (مرتدان از دین، در نهروان) به جنگ برخیزد (و بسیارى از آنان را بکشد).
3ـ هواپرستى و خودخواهى

یکى از انگیزه هاى مخالفت با امام على(ع) و حکومتش، هواپرستى و خودخواهى و دنیاطلبى است. این انگیزه زشت و نفسانى، از آنجا ناشى شده که مخالفان حکومت علوى با توجه به شناختى که از پیشواى پرهیزکاران و نیکان عالم داشتند، به خوبى مى دانستند که اگر حکومت علوى پا بگیرد و امام(ع) قدرت اجرایى کافى پیدا کند، اجازه دنیاطلبى و تعدى به بیت المال را به آنان نمى دهد.

یکى از انگیزه هاى مهم مخالفان بیعت با امام، مانند عبدالله بن عمر و سعد بن ابى وقاص و اسامه بن زید بن حارثه و نیز جمعى از انصار، مانند زید بن ثابت و حسان بن ثابت (شاعر) و مسلمه بن مخلد و محمد بن مسلمه و نعمان بن بشیر (که بعدها به معاویه پیوست) و کعب بن عجره و کعب بن مالک (متصدى جمع آورى صدقات از سوى عثمان که با رضایت خلیفه، آنها را براى خودش برمى داشت!) و ; این بود که آنان مى دانستند که در حکومت علوى، به مانند حکومت خلفاى پیشین، بویژه عثمان، از جایگاه ویژه و امتیازات خاص سیاسى و اجتماعى و مالى و طبقاتى برخوردار نخواهند بود. از این رو نه تنها خودشان بیعت نکردند، بلکه مانع بیعت دیگران با امام شدند.[16]


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله علوم ورزش با word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله علوم ورزش با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود مقاله علوم ورزش با word

علوم ورزش  
نقش اساسی علوم ورزشی  
علوم تغذیه در ورزش  
فیزیولوژی ورزشی  
تغذیه و اساس عملکرد انسان در ورزش  
انرژی و فعالیت های جسمانی در ورزش  
رابطه حرکت و ورزش با دستگاه تنفس  
چرا ورزش کنیم ؟  

علوم ورزش

علم ورزش ، علمی است که در آن به مسائل علمی و تخصصی ورزش پرداخته می شود و هدف از این علم آن است که علاقه مندان به ورزش از این طریق پی به کلیه مسائل مربوط به علوم ورزش برده و آن را بکار بندند تا کمتر دچار آُسیب شده و همچنین از طریق علم ورزش مهارت خود را در هر رشته ورزشی افزایش دهند

آدمی در مراحل تمدن به درجات عالی رسیده و اندیشه و فکر او بسیار تابناک شده و حاصل کار و اندیشه و هوشمندی انسان یعنی علوم و معارف بشری نیز روز به روز وسعت یافته است . هر یک از دانش ها و فروغ معرفت های انسانی در قرن بیستم به صورت دریای پهناور در آمده است به طوری که در هر یک از رشته های علوم باید سال ها وقت صرف کرد تا در آن تخصص یابد و به مقام شامخی برسد ، نه تنها ناگزیر است از برگزاری مسابقه آن علم یا فن در جهان آگاه گردد و از بزرگان آن رشته تاسی جوید و پیش برود ، بلکه همین فرد باید علاقمند به این رشته هم باشد و همین موارد لزوم داشتن اطلاعات کافی و یا معلومات عمومی را ایجاب می کند . امروزه هیچ کس حتی کسانی که فقط ورزش را بخاطر ورزش نه بخاطر اهداف قهرمانی در رقابت های رسمی انجام می دهند ، نمی توانند منکر ارزش روش های علمی در بالا بردن سطح تکنیک ، تاکتیک و بطور کلی کیفیت تیم ها در هر نوع ورزشی باشند . در ورزش اجرای صحیح مهارت ها وابسته به رعایت اصول و قوانینی علمی متکی بر اصول مکانیکی و بیومکانیکی است
وقتی رقابت ها در سطح حتی صدم ثانیه ها کشیده می شود صرف نظر از تلاش شخصی ورزشکار در پیروزی ، به طور دقیق ارزش تمرینات و نحوه ی استفاده حداکثر از قدرت و توان ورزشکار در تمرینات توسط یک مربی آگاه و با استفاده از روش های علمی و سایر خصوصیاتی که یک مربی موفق باید داشته باشد از جمله اصول علمی تربیت بدنی ، برنامه ریزی صحیح تمرینات به نحوی که ورزشکار در روز مسابقه در حداکثر کیفیت بدنی و توان مسابقه باشد به طور کامل روشن و غیر قابل انکار است
اگر ما ادوار گذشته را مورد مطالعه قرا دهیم در می یابیم که در مسیر عمومی تاریخ زندگانی انسان ، فرهنگ ها و تمدن های بسیاری بوجود آمده است و پیدایش اجتماعات و حرکت آنان اگر چه به ظاهر مستقل بوده ولی به حقیقت در یکدیگر تاثیرات متقابل داشته و تاریخ عمومی بشر را از جنبه های حرکت درونی و بیرونی به وجود آورده است

 

نقش اساسی علوم ورزشی

اگر چه علوم ورزشی و نقش اساسی آن در بین تمامی ملل هنوز به مراحل کمال نرسیده ولی بدین نتیجه نهایی رسیده است که اولا: اجتماع انسانی چون تشکل الکترونی و پروتونی و تجمع منظومه های شمسی پیوسته متحرک و متکامل بوده و از مراحل مختلفی گذشته است و در ثانی : تحول و حرکت افراد اجتماع نه فقط از جنبه های معنوی و درونی مورد مطالعه بوده بلکه برای تطابق حرکات روحی و جسمی انگیزه های علمی را مورد توجه قرا داده و دوام حیات و زندگی خویشتن را در این یافته است که جسم و روح خود را مبتنی بر تحول زمان و نظام خلقت هماهنگ ساخته تا با توازن این دو پدیده ی محسوس و معقول سزاوار عدل آفرینش و محق به ادامه ی زندگی سالم و متعالی باشد
ورزش محتوی زندگی نیست بلکه نوایی است که زندگی را همراهی می نماید . حفظ سلامت ملل و ایجاد تحول در جوامع مختلف ، همان قدر برای سرنوشت و زندگی بشری هم بوده است که اکتشافات و اختراعات صنعتی بوده اند

همه ی این تلاش ها ، تحقیق ها ، تفسیر ها و تجربیات و آزمایش های علمی در این مدت بیش از دو قرن باعث شدند تربیت بدنی به صورت علم جداگانه ای درآمده و انجام ورزش برای مردم جوامع صنعتی جنبه ی حیاتی پیدا کند برای این که احتیاج جوامع کنونی ، به نیروی انسانی سالم بیش از هر زمان دیگر قابل لمس است ، در جوامعی که نارسائی های کمی و کیفی ورزش وجود دارد عقب افتادگی آن جامعه نیز چشم گیر است و از این روست که ورزش امروز در جوامع مترقی دنیا علاوه بر اثرات بهداشتی و نقش مهم آن در سلامت یک ملت به عنوان یک پدیده ی اجتماعی و عامل مهم اقتصادی مورد مطالعه و پژوهش علمی قرار می گیرد به این دلیل که ترقی دانش و فنون و پیشرفت تمدن مسائل تازه ای به وجود آورده است که در گذشته یا مورد نظر نبوده و یا آن که چندان توجهی به آن نمی شد

بررسی های عملی ورزش و تربیت بدنی در جوامع صنعتی امروز جدا از پژوهش های پزشکی ، آموزش و پرورش ، روانشناسی ، بهداشت ، جامعه شناسی ، اقتصاد و تاریخ نبوده بلکه با همه ی علوم فوق رابطه مستقیم دارد

تربیت بدن فرصت را به کودک ، نوجوان و جوان می دهد که استعداد های خود را بیازماید و به پرورش خود با راهنمایی مربی آگاه همت ورزد . نوجوان و جوان امروزی فقط در محیط ورزش حاضر است نظم را بپذیرد ، چرا که در آن محیط همه مانند او به دستورها و مقررات مربوط احترام می گذارند و مسئله تبعیض مطرح نیست همسالان و همراهان دیگرش هم مجبورند به دستورهای مربی عمل کنند

 

علوم تغذیه در ورزش

شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند
شواهد بسیاری نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل مقدار کافی از کالری ، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک ورزژش تفریحی را تامین می کند

ارتباط تغذیه با ورزش از پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیت‌هاى جسمانی، غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائی، هندی، مصری، ایرانى و دیگر تمدن‌هاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانه‌ها، حبوبات، غلات و میوه‌هاى وحشى در دسترس استفاده مى‌کردند. در واقع مى‌توان عده‌اى از آماده‌ترین افراد این گروه از لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که اغلب مسافت‌هاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیم‌هاى ناآشنا براى به‌دست آوردن غذا طى مى‌کردند. بعدها، وقتى شکارچیان به‌طور ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دست‌ها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند

فیزیولوژی ورزشی


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo