مقاله تحقیق و پایان نامه رایگان

دانلود رایگان فایل

۴۲۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله گیلاس با word دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله گیلاس با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله گیلاس با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله گیلاس با word :

گیلاس

1 – مقدمه
دو گونه، گیلاس (1) و آلبالو (2) بصورت تجاری در حال کشت و پرورش میباشد. برای هر دو گونه پایههای مورد استفاده متعلق به همین گونهها یا گونه محلب (3)و یا هیبریدهای بین گونهای میباشد.

برای تکثیرگیلاس پایه لازم و ضروری است زیرا که ارقام گیلاس از طریق روشهای مرسوم تکثیر رویشی، قابل ازدیاد نمیباشند اگرچه در برخی از ارقام آلبالو امکان تکثیر از طریق رویشی وجود دارد اما د رعین حال بکارگیری پایه در گیلاس یک روش مرسوم و عادی میباشد. درختان گیلاس پیوند شده روی پایههای استاندارد متعلق به گونه گیلاس و یا محلب بسیار پر رشد و قوی بوده و مدیریت چنین درختانی بسیار مشکل میباشد. این مسئله در مواردی که هدف از پرورش گیلاس، تولید میوه جهت فراوری و برداشت مکانیکی است، کمتر مورد توجه بوده است ولی زمانی که هدف تولید میوه جهت تازه خوری و برداشت از طریق نیروی کارگر و به کمک دست انجام میگیرد

یک مشکل جدی میباشد. از طرف دیگر هرس، سمپاشی، کنترل پرندگان و استفاده از پوشش به منظور جلوگیری از شکاف خوردن میوهها در هنگام بارندگی بسیار پرهزینه و تقریبا” غیرممکن است. این مسائل و مشکلات در بسیاری از کشورها موجب کاهش سطح زیر کشت گیلاس در دهه های اخیر شده است در مورد آلبالو وضعیت متفاوت است زیرا اولاً طبیعت و عادت رشد این درخت به گونهای است که از رشد زیادی برخوردار نبوده و ثانیاً محصول این درختان عمدتا” به کمک ماشین و بطور مکانیکی برداشت میشود. بنابراین نیاز به پایه پاکوتاه نمیباشد.

در گیلاس با هدف، یافتن پایههای پاکوتاه مناسب، پژوهشهای زیادی در موسسات تحقیقاتی مختلف بویژه در آلمان بر روی پایههای کلونی که از رشد کمتری برخوردار هستند انجام گردیده است. از آنجائی که بررسیهای انجام شده بر روی گیلاس و محلب منجر به شناخت و دستیابی پایه مناسب پاکوتاه نشده است لذا در حال حاضر گونههای دیگر پرونوس و یا هیبریدهای بین گونهای آن بیشتر مورد توجه میباشند، پایههای متعلق به گونه آلبالو باعث کاهش رشد درختان گیلاس میشوند .برای مثال آلبالوی رقم استاکتون مورلو(4) به عنوان پایه و ارقام آلبالوی مونت مورنسی (5) و نورس استار(6) به عنوان میان پایه موجب کاهش اندازه درختان گیلاس شدهاند . گزینش در داخل این گونهها منجر به معرفی تعدادی پایه نسبتا” پاکوتاه گردیده است. در دیگر گونههای پرنوس نیز پژوهشهایی انجام شده است ، ولی تاکنون موفقیت کمی حاصل شده و تعدادی معدود پایه جدید از این گونهها معرفی گردیده است.

برای دستیابی به پایههای مناسب از تلاقیهای انجام شده بین گونههای مختلف جنس پرونوس پایههای پاکوتاه جدیدی بوجود آمده است .این پایهها امکان احداث باغهای گیلاس با تراکم نسبتا” بالا ، افزایش عملکرد، کاهش هزینههای تولید و استفاده از پوشش جهت مبارزه با ترکیدگی ناشی از باران را فراهم نموده است . البته این پایهها معایبی مانند، هزینه تولید اولیه بالا، محدودیت در انتخاب خاک مناسب، نیاز به مدیریت قوی را دارا می باشند . به راستی تولید پایه های پا کوتاه با قدرت رشد کم موجب افزایش توجه باغداران به کشت و پرورش گیلاس در بسیاری از مناطق گردیده است.

2 – تاریخچه پایه های گیلاس
استفاده از پایههای گیلاس مدت طولانی است که مورد توجه قرار گرفته است. این پایهها چنانکه قبلا” ذکر شد، شامل گونه های گیلاس ، آلبالو و محلب می باشند . اطلاعات موجود نشان میدهد که درختان گیلاس رشد یافته بر روی ریشههای خود، پر رشد بوده و از لحاظ قدرت رشد مانند درختان پیوند شده روی پایههای استاندارد میباشند(105). در صورتیکه درختان آلبالو زمانی که بر روی ریشههای خود استقرار دارند بر حسب نوع رقم ممکن است از رشد کمتر و عملکرد بالاتری برخوردار باشند.

در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ انگلستان، جمعآوری پایههای گیلاس با هدف امکان تکثیر رویشی این پایه ها و مطالعه اثرات پایههای کلونی روی رقم پیوندی از سال 1914 آغاز گردیده است . نتایج این پژوهش منجر به معرفی پایه 1/12F گردیده است . (57 و 56 و 4). بررسی های انجام شده نشان داد که پایه 1/12 F. نه تنها موجب زود گلدهی درختان گیلاس نمی شوند بلکه موجب افزایش رشد این درختان نیز شدند. بنابراین کار انتخاب پایه در ایستگاه ایست مالینگ و در سایر نقاط ادامه یافت. اخیرا” در فرانسه از انتخاب در توده گیلاس دو پایه تجارتی با نامهای پنتاویوم (7) و پونتاریس(8) حاصل شده است .ولی این پایهها نیز قویالرشد بودند. در سامرلند کانادا، اخیرا” در نتیجه سلکسیون در توده مازارد، به پایه هایی با قدرت رشد کمتر دست یافتهاند، اما این ادعا لازم است که در نقاط دیگر نیز به اثبات برسد(75). در آلمان سلکسیون در داخل توده گیلاس و محلب از اوایل قرن بیستم شروع شده است و پایههای هایمن 10(9) و هانتر 53*170(10) در نتیجه سلکسیون از محلب و مازاد بوجود آمده اند . (81،80،53 و 33).

در دیگر کشورها نیز سلکسیونهایی در داخل محلب انجام شده است . در فرانسه این عمل منجر به شناسایی کلونهای اینرااس ال (11)64 (82) و لاین اس ال 405(12) یا فرسی – پنتالب (13) (26) که بطور گستردهای استفاده میشوند، شده است . در مجارستان ،ترکیه و احتمالا” دیگر نقاط تحقیقات بهنژادی و سلکسیون در داخل محلب ادامه یافته است.

نتایج تحقیقات انجام شده در اورگان نشان میدهد که از بین سری پایههای کلونی ام * ام (14) که از تلاقی بین محلب و مازارد بوجود آمده اند تنها پایه ام * ام 14 (15) پاکوتاه بوده و در مناطق مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است . در حالیکه سایر نتاج این تلاقی از قدرت رشد بالایی برخوردار بودند. پایههای ام * ام 2 (16)و ام * ام 60(17) بیشتر برای ارقام گیلاسی که جهت صنایع فراوری تولید میشوند، مناسب می باشند . از آنجایکه پژوهشهای انجام شده در گونه مازارد و محلب در سالهای گذشته نشان داد، که امکان دستیابی به پایههای پاکوتاه در این گونهها نمیباشد.

لذا بسیاری از موسسات تحقیقاتی شروع به انجام کارهای اصلاحی و یا جستجو و بررسی در داخل دیگر گونههانمودند . بررسیهای محققین انگلیسی (137) در 1977 منجر به معرفی پایه جدیدی بنام کلت که حاصل از تلاقی بین P.pseudocerasus x P.avium میباشد گردیده است . این پایه علیرغم رشد رویشی زیاد در ابتدا بطور وسیعی مورد استفاده قرا رگرفت. تحقیقات انجام شده بوسیله پروفسور گروب و دکتراشمیت از دانشگاه جیزن آلمان منجر به تولید سری بزرگی از پایههای جیزلا گردید (117، 58 و 48). علاوه بر این پایههای سری پی کیو(18) که در نتیجه یک برنامه اصلاحی پیچیده از سال 1965 در آلمان آغاز شده، تولید و معرفی گردیده است

این پایه در مقابل سری پایههای قبلی تاکنون بطور جدی ارزیابی نشده است (148 و 147). پژوهشهای انجام شده در بلژیک توسط تریفوس (19) (126) منجر به معرفی سه پایه پاکوتاه بنام جی ام(20) گردید. اما بعد از مدت کوتاهی، استفاده از این پایهها مجددا” از رونق افتاد. کارهای اصلاحی محققین بلژیکی با معرفی پایه جی ام 1/61 (دامیل )(21) به عنوان نقطه شروع ادامه یافت. برنامههای اصلاحی پایه ها که در چکسلواکی از سال 1963 آغاز شده منجر به گزینش سه پایه ضعیف الرشد بنام پیاچ ال (22) شده است این پایه ها که احتمالا” از هیبرید بین آلبالو * گیلاس حاصل شدهاند نیاز به ارزیابی بیشتری دارند. اما بررسیهای اولیه نشان داد که یکی از پایههای سری پی اچ ال پاکوتاه میباشد.

برنامه اصلاح انجام شده در چکسلواکی نقطه آغازی برای محققین آلمانی بود، زیرا آنها دریافتند که پتانسیل پاکوتاهی در گونه آلبالو شیرین وجود دارد. بر این اساس پروژه سلکسیون پایه ها از تودههای بومی این گونهها از سال 1960 در دانشگاه فرایزینگ و ایهن استفان (23) آلمان آغاز شد. دو نسل از پایههای ویروت (24) حاصل این بررسی است که در نسل دوم پایههای پاکوتاه واقعی ملاحظه گردید (115، 113 و 45). در فرانسه نیز گزینش در توده آلبالو شیرین که از ایران منشأ گرفته بود منجر به معرفی پایهای تحت نام تابل – ادبریز(25) گردید(37).

آنچه که تاکنون ارایه گردید شامل همه تحقیقات انجام شده در دنیا نیست، بلکه تنها هدف نشان دادن برخی آنها میباشد.
^^3 – سازگاری
بطور معمول مشکل خاصی در ارتباط با رشد و محصول دهی درختان گیلاس روی پایه مازارد و همچنین ارقام آلبالو، روی پایههای آلبالو و گیلاس وجود ندارد. زیرا در این خصوص پایه و پیوندک از سازگاری خوبی برخوردار میباشند. اما در عین حال زمانی که پایه و پیوندک از دیگر گونههای جنس پرونوس باشند، ممکن است سازگاری خوبی بین آنها مشاهده نشود. به عنوان مثال همیشه تمام ارقام گیلاس و آلبالو با پایه محلب ترکیب سازگاری را تشکیل نمیدهند اگر چه خشک شدن درخت ممکن است گاهی اوقات بدلیل نامناسب بودن پایه محلب به شرایط مرطوب یا تنش خاکی باشد ولی با این وجود ، ناسازگاری اتفاق میافتد(14).

در مجارستان انواعی از محلب شناخته شده که میتوانند دارای واکنشهای متفاوت به عنوان یک پایه باشند (68). اگر چه ترکیب پیوندک ارقام گیلاس با پایه آلبالو همیشه یک ترکیب مناسب و مطلوب نمیباشد ولی با این وجود سلکسیون در داخل توده آلبالو ممکن است منجر به افزایش میزان سازگاری گردد. همچنانکه با معرفی پایههای سری ویروت این مطلب به اثبات رسید. گیلاس و آلبالو هم از لحاظ خصوصیات ظاهری و هم از لحاظ متابولیسم با یکدیگر بسیار متفاوت میباشند بنابراین با توجه به این تفاوتها، انتظار چنین مشکلاتی نیز قابل پیش بینی میباشد (46)، لذا تمامی پایههای متعلق به آلبالو شیرین میبایستی قبل از معرفی از نظر سازگاری با شرایط اقلیمی متفاوت و همچنین سازگاری با ارقام مختلف بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرند.

گاهی اوقات ناسازگاری ممکن است بسیار شدید بوده به گونهای که منجر به مرگ پیوندک در خزانه شود و یا اینکه رشد پیوندک در سال اول متوقف شده که در نتیجه مرگ گیاه را بدنبال خواهد داشت. در نوع دیگری از ناسازگاری درختان بمدت طولانیتر بیش از 8 تا 10 سال زنده بوده اما علایم زیادی از ضعف و عدم سلامت گیاه همچون ظهور برگهای کوچک سبز متمایل به زرد، توقف رشد، خزان زودرس در پائیز و پاجوش دهی در درختان دیده می شود این نوع ناسازگاری اصطلاحا” ناسازگاری با تاخیر گفته میشود . برای موفقیت در ایجاد پایههای پاکوتاه ضروری خواهد بود که ناسازگاری از نوع ناسازگاری جزئی (26) بوده تا اجازه رشد کافی را به درخت داده همچنین سلامت و عمر طولانی درخت را تامین نماید. ناسازگاری در فرمهای ذکر شده زمانی که ارقام گیلاس بر روی دیگر گونههای جنس پرونوس قرار میگیرند بطور گستردهای ملاحظه میشود

(140). همچنین در مواردی واکنش ارقام ممکن است روی پایه کاملا” متفاوت باشد. بنابراین سازگاری ارقام با پایههای جدید امیدبخش، میبایستی مورد آزمایش قرار گیرند. همچنانکه ارقام جدیدی که بطور منظم معرفی میشوند تحت همین آزمونها قرار می گیرند. از نکات مورد توجه در ارزیابی پایه و رقم، عاری از ویروس بودن آنها میباشد زیرا برخی از انواع ویروسها میتوانند باعث ایجاد ناسازگاری گردند (154، 68، 46 و 3).

علیرغم تلاش زیادی که انجام شده عامل یا عوامل ایجاد کننده ناسازگاری در درختان گیلاس تاکنون شناخته نشده است، محققین آلمانی به منظور توصیف ناسازگاری گیلاس بر روی آلبالو، تلاشهای زیادی انجام دادند، ولی با این وجود به فرضیه یا تئوری واضحی همانند آنچه که در مورد ناسازگاری گلابی بر روی پایه به است دست نیافتند.

4 – میان پایه
کنترل رشد مهمترین هدف آزمایشهای میان پایه با گیلاس در گذشته بوده است اما بر طرف کردن ناسازگاری با پایه محلب نیز از نظر دور نمانده، چنانکه استفاده از میان پایه آلبالو رقم کروسرویکسل (27) بر روی پایه محلب منجر به کاهش قدرت رشد گیلاس گردید (78).

کنترل رشد با کاربرد میان پایه بر روی پایههای مازارد نیز ممکن است ، اما نتایج آزمایشهای میان پایه بسیار متفاوت و گاهی اوقات غیرقابل انتظار است، برای مثال گیلاسهایی که بطور ژنتیکی پاکوتاه میباشند زمانی که به عنوان پایه استفاده میشوند باعث کاهش رشد گردیده اما زمانی که به عنوان میان پایه استفاده گردید منجر به کاهش رشد نشد. نتیجهگیری عمومی آن است که میان پایه مورد استفاده بر روی پایه گیلاس در ارقام پیوندی باعث افزایش راندمان تولید میشود اما در خصوص کنترل رشد این مسئله همیشه ممکن نمیباشد (137).

در آلمان نتایج بررسی های انجام شده نشان داد زمانی که از ارقام آلبالوی کروسر ویکسل و یا شاتن مورلو(28) به عنوان میان پایه جهت تعدادی از ارقام گیلاس استفاده می شود این میان پایه باعث کوتاهتر شدن درختان گردید که مزایایی چون افزایش تراکم کشت درخت و به تبع آن افزایش عملکرد در واحد سطح را در بر دارد (53).

در مجارستان از کاربرد ارقام مختلف آلبالو بعنوان میان پایه برای دو رقم گیلاس نتایج متفاوتی بدست آمده است به گونهای که برخی میان پایه ها باعث کاهش رشد، برخی بیتفاوت و برخی نیز باعث افزایش عملکرد درختان گردید (69). در لهستان استفاده از آلبالو رقم نورس استار (29) به عنوان میان پایه نتایج امیدبخشی را با دو رقم گیلاس نشان داد. همچنین در ایتالیا آلبالوی نورس استار به عنوان میان پایه موجب کاهش رشد درختان 5 رقم گیلاس گردید، که در نتیجه آن راندمان تولید افزایش یافت. در برخی ارقام استفاده از میان پایه منجر به ضعف و از بین رفتن زودهنگام درختان گردید. بنابراین استفاده از میان پایه برای تمامی ارقام همیشه سودمند و مناسب نمیباشد با این وجود استفاده از میان پایه ارقام آلبالو همچون نورس استار مونت مورنسی (30) در بسیاری از نقاط بطور موفقیتآمیزی توسط تولید کنندگان مورد استفاده قرار گرفته است. هلندیها (107) با توجه به نتایج متفاوت حاصل از بکارگیری میان پایه، پیشنهاد کردند که برای هر ترکیب پایه – میان پایه – پیوندک اثرات آنها بطور جداگانه ارزیابی گردد. اختلاف یا تفاوتهای ملاحظه شده میتواند در مقابل حضور یا عدم حضور ویروس توصیف گردد. در بیشتر آزمایشها وضعیت ترکیبهای پایه، پیوندک و میان پایه از لحاظ حضور یا عدم حضور ویروس نامشخص بوده و گزارشی در این خصوص ذکر نشده است.

همچنانکه حضور ویروس بطور جدی میتواند بر رشد و میزان محصول تاثیر گذارد، تاثیر میان پایه در این حال ممکن است با اثرات ویروس، اشتباه تشخیص داده شود به عنوان مثال یک میان پایه بطول 30 سانتیمتر از آلبالو رقم مونت مورنسی بین پایه 1/12 F. و پیوندک رقم مرتون بونتی(31) باعث کاهش رشد به میزان 18% گردید اما زمانی که از ترکیب پیوندی عاری از ویروس استفاده گردید هیچگونه کاهش رشدی با رقم مرتون گلوری (32) مشاهده نشد (137).
کنترل رشد در آلبالو، از اهمیت بالایی که برای گیلاس بویژه جهت مصارف تازهخوری دارد، برخوردار نمیباشد. با این وجود هنوز آزمایشهای میان پایه در حال انجام است. در یک بررسی در کشور آلمان با آلبالو رقم شاتن مورلو بر روی پایه مازارد استفاده از یک میان پایه آلبالو رقم بریمنز ساری (33) باعث کاهش رشد و افزایش در راندمان تولید، بدون آنکه تاثیر بر اندازه میوه داشته باشد گردید (65). از استفاده و بکارگیری برخی از گونهها، جهت میان پایه همچون P.fruticosa باید خودداری شود . اگرچه استفاده از اوپنهایم (34) که سلکسیونی از گونه فوق الذکر بوده بر روی پایههای مازارد و محلب باعث کاهش رشد درختان گیلاس گردید. از تمامی آزمایشهای انجام شده تاکنون به نظر میرسد که، نتایج حاصل از بکارگیری میان پایه ناموفق و غیرقابل اعتماد باشد و به نظر میرسد که بهتر است با بکارگیری پایه مناسب به سطح مطلوب از رشد مورد نظر دست یابیم (62).

5 – ارتفاع محل پیوند
به منظور کنترل رشد درخت، ارتفاع محل پیوند مورد بررسی قرار گرفته است اما نتایج بدست آمده مایوس کننده میباشد. در آزمایشی ارتفاع محل پیوند از 15 تا 60 سانتیمتر بر روی پایه مازارد استفاده گردید اما بر روی قدرت رشد درخت تاثیری نداشت (137). در آزمایش دیگری در کشور آلمان با پایه 1/12F و مازارد در سطح خاک و در ارتفاع 80 سانتیمتری پیوند گردید پس از 8 سال هیچگونه تفاوتی در عملکرد و حجم تاج درخت مشاهده نشد. بدلایل ناشناخته پیوند در ارتفاع بالاتر منجر به تحریک تولید میوههایی با اندازه کوچکتر میشود (65). در آزمایشی آلبالو رقم شاتن مورلو بر روی پایه 1/12 F. در ارتفاع 80 سانتیمتر پیوند گردید. نتایج نشان داد که در این حالت میزان رشد بسیار قویتر از هنگامی بود که در ارتفاع 20 سانتیمتری پیوند شده بود (43).

برای پایه مازارد پیوند در ارتفاع بالا، راهی جهت کاهش قدرت رشد نبوده و همین موضوع برای پایههای آلبالو نیز صحت دارد. با هدف افزایش مقاومت زمستانه پیوندک گیلاس رقم بوتنرزروت (35) را در ارتفاعهای 15، 30، 45، 60، 75 و 90 سانتیمتر روی پایه ویروت 13(36) پیوند گردید. نتایج نشان داد که، پیوند در ارتفاع 45 تا 60 سانتیمتر باعث افزایش رشد گردید و تنها در ارتفاع 75 و 90 سانتیمتر که غیرعملی به نظر میرسد رشد کاهش یافت بنابراین پیوند در ارتفاع پائین به منظور کنترل رشد توصیه میشود. پیوند در ارتفاع بالا باعث گردیده که پیوندک و میان پایه بسیار نزدیک به بازوهای اصلی باشد در نتیجه ممکن است باعث افزایش عارضه گموز گردد (126). در یک مورد گزارش شده ، که پیوند در ارتفاع بالا باعث کاهش رشد گردیده است. لیکو (37)و همکاران در 1990 در یک مقاله گزارش کردند که پیوند در ارتفاع 50 سانتیمتر بر روی پایه اس ال 64 که سلکسیونی از محلب میباشد منجر به 20 درصد کاهش رشد در مقایسه با زمانی که در ارتفاع 10 سانتیمتر پیوند شده بودند، گردید. اگرچه پیوند در ارتفاع بالا به منظور کنترل رشد بیتاثیر میباشد اما ممکن است بطور موفقیتآمیزی دیگر فرآیندها را تشدید نماید. اگر پیوند بر روی پایه مقاوم به سرطان باکتریایی انجام (38) گیرد احتمال آلودگی ساقه کاهش مییابد (13). پیوند در ارتفاع بالا در بسیاری از مناطق که این بیماری غالب است عملی رایج و متداول میباشد.

در گذشته در آلمان توصیه میشد که پایه گیلاس پس از گذشت چهار تا پنج سال به منظور کاهش ابتلا به گموز و خسارت سرما پیوند گردد. (33). بطور مشابهی در ایالت اورگان آمریکا رقم ناپلئون بر روی سه تا پنج بازوی اصلی در ارتفاعات 1 تا 5/1 متر بر روی پایه مازارد یا 1/12 F. به منظور جلوگیری از سرطان باکتریایی در تنه بصورت سرشاخه کاری پیوند گردید.

6 – خاک و واکاری
برای موفقیت در کشت و پرورش گیلاس خاک از اهمیت زیادی برخوردار است. درخت گیلاس نیاز به یک خاک خوب دارد (13). تمام جزئیات در خصوص خاک مناسب برای درختان گیلاس در کتابچه فرانسوی زبان تحت عنوان کتابچه کشت گیلاس (39) ارائه گردیده است. خاک مورد استفاده نبایستی کم عمق باشد بدلیل آنکه سیستم ریشه درختان گیلاس به حداقل عمق حدود 5/1 متر نیاز دارد. تخلخل خاک میبایستی حداقل تا عمق 1 متر کافی باشد به گونهای که ریشه بتواند آب بمیزان کافی جذب کرده و تنفس و تهویه بطور بهینه انجام گردد. ریشه این درخت نمیتواند شرایط فقدان یا کمبود اکسیژن را بمدت طولانی بویژه در طی فصل رشد تحمل نماید بنابراین وجود یک زهکش مناسب در خاک بسیار لازم و ضروری است. در انتخاب پایه میبایستی حساسیت ریشه به شرایط عدم زهکش خاک (خفگی)، خشکی و کلروز ناشی از آهک مد نظر قرار گیرد، اگرچه در بین پایههای مختلف در خصوص میزان حساسیت آنها تنوع زیادی وجود دارد. بگونهای که پایه کامیل (40) به شرایط خفگی (عدم تهویه خاک) بسیار حساس میباشد در حالیکه پایههای جیزلا یک (41)و جیزلا10(42) این گونه نیستند. در بلژیک پایه جی ام 8(43) به کلروز بسیار حساس بوده ولی پایههایتابل ادبریز (44) ،دامیل (45) و ان میل (46) از حساسیت کمتری برخوردار هستند (83). از بین رفتن درختان در نواحی جنوب شرقی فرانسه بر روی دو پایه مازارد و محلب میتواند بدلیل کمبود آب به همراه سایر تنشها باشد (14). بررسیها نشان داد

که پایه محلب نسبت به پایههای مازارد و یا کلت از حساسیت کمتری به خشکی برخوردار بوده زیرا ریشه به عمق بیشتری از خاک نفوذ میکند، بنابراین در مناطق گرم پایه محلب بیشتر ترجیح داده میشود. از طرفی، پایه محلب نسبت به شرایط خفگی یا عدم تهویه خاک حساس میباشد (13) ریشه آلبالو بطور نسبی سطحی و نسبت به شرایط عدم تهویه خاک حساس بوده و پایههای سری ویروت به شرایط آب زیاد خاک نسبت به 1/12 F. حساس میباشند (46). پایه کلت از طرف دیگر اگر چه دارای سیستم ریشه سطحی میباشد ولی میتواند در خاکهایی با آب سطحالارض بالا به آسانی رشد نماید. با دستیابی به پایههای پاکوتاه، نیازهای خاکی چنین پایه هایی نیز افزایش مییابد بدلیل محدودیت سیستم ریشه،

چنین پایههایی از استرس یا تنشهای خشکی دچار مشکل بوده ،بدلیل زیرا ریشه نمیتواند از لایههای پائینتر خاک آب را جذب نماید. پایه پاکوتاه پی کیو 4 ،20 (47) در خاکهای سبک نسبت به خاکهای غنی، رشد را به میزان بیشتر کاهش داد و همچنین در خاکهای سبک اندازه میوه کاهش و عادت سالآوری افزایش یافت. خاکهای عمیق و حاصلخیز بدون هیچگونه لایه سخت و مزاحمی برای این پایه توصیه میشود (148).

بررسی های انجام شده در بلژیک به منظور دستیابی به دلایل زوال بسیاری از درختان گیلاس بر روی پایه دامیل نشان داد که خصوصیات خاک نقش مهمی دارد . خاکهای شنی خیلی سبک همانند خاکهای سنگین و خاکهای دارای لایه های سخت و یا خاکهایی با آب سطح الارض بالا (80 سانتی متر یا کمتر ) مناسب نمی باشند. اگر چه پایه دامیل به تمامی موارد ذکر شده حساس می باشد اما احتمالا” پایه های پا کوتاه جدید که واکنش مشابهی به چنین شرایط دارند ، مناسب تر است. تظاهر خوب نسل جدید پایه های پاکوتاه ویروت در ناحیه بودنسی (48) آلمان ممکن است بخاطر رطوبت کافی آن ناحیه باشد . یک محقق گیلاس در آلمان در خصوص اینکه آیا این نتایج ممکن است در مناطق خشک تر بدست آید شک و تردید نمود . لذا وی توصیه نمود قبل از استفاده از این پایه ها برای مناطق دیگر آزمایشات منطقه ای انجام گیرد (130) . محقق دیگر همچنین بیان کرد، که زهکش مناسب خاک در منطقه بودنسی امکان تظاهر خوب پایه های ویروت 72 و 158 (10) را می دهد . این احتمال نیز میباشد که نتایج منفی بدست آمده برخی از پایه های پاکوتاه بدلیل سبکی بسیار زیاد خاک در قسمتهایی که آزمایش انجام شده است می باشد . (153)

^ همچنانکه انتظار می رود پایه های پاکوتاه از لایه های پایین خاک نمی توانند استفاده کنند، لذا جذب عناصر غذایی در این پایه ها با پایه هایی که می توانند از لایههای پایین مواد غذایی را جذب کنند، متفاوت است. بعنوان مثال درختان گیلاس بر روی پایههای پاکوتاه پیاچ ال – آو پی – اچ ال سی هر دو از میزان کلسیم پایینی در مقایسه با 1/12 F. برخوردار می باشند ، و این ممکن است بخاطر تفاوت در عمق نفوذ ریشه آنها باشد (118) . تفاوت در ترکیبات برگ درختان بر روی پایه کلت و 1/12 F. (152) می تواند علایمی از این تفاوتها باشد ، اگر چه تفاوت در توانایی جذب مواد غذایی را نمی توان رد نمود . توصیه کودی زمانی که از پایه های پاکوتاه استفاده می شود میبایستی تغییر یابد. البالو و گیلاس از جمله محصولاتی هستند که در صورت کشت مجدد شدیدا” از بیماریهای ناشی از کشت مجدد خسارت میبینند (112). پس از کشت درختان گیلاس در محلی که قبلا” گیلاس کشت شده، رشد متوقف میشود ، بعلاوه بسیاری از درختان ممکن است در سالهای اولیه از بین بروند . شدت خسارت حاصله به وضعیت خاک بستگی دارد (145) .

در گذشته قارچ تیلاویوپسیس باسیکولا (49) بعنوان عامل بیماری های خاص کشت مجدد گیلاس شناخته می شد (66). اخیرا” ارگانیزم های تولید کننده سموم گیاهی در اطراف رشد درختان پذیرفته شده است که به شیوه پیچیده ای در بیماریهای پس از کشت گیلاس دخالت دارند (122 ، 23 و 1) . هر دو پایه مازارد و محلب دارای اثرات مشابهی می باشند ، پایه محلب به نظر می رسد که پایه مقاوم تری باشد ،اما نتایج آزمایشات اخیر ، این نظریه را تائید نمی نماید (145 ) . به نظر نمی رسد که با تغییر پایه بتوان بر مشکلات و مسایل کشت مجدد گیلاس فائق آییم . اگر چه می بایستی تاکید نمود که در ارتباط با حساسیت پایه های جدید به مشکلات حاصل از کشت مجدد گیلاس هیچگونه داده و اطلاعاتی در دسترس نمی باشد دلیلی برای خوش بینی مقاومت پایه ها وجود ندارد، زیرا که پایه های گیلاس حتی پس از کشت درختان آلو نیز دچار چنین مشکلات ناشی از کشت مجدد گیلاس نیز می شوند .

در این ضمن تولید کنندگان گیلاس میبایستی توصیه های محلی را برای کنترل بیماریها بکار گیرند، ضدعفونی ممکن است در کنترل بیماریها مؤثر باشد ، اما در هر جائی امکان پذیر نمی باشد (145 ، 84) .احتمالا” در آینده با افزایش اطلاعات ، کنترل بیولوژیک جایگزین روشهای ضدعفونی خواهد شد . این روش کنترل نسبت به روشهای ضدعفونی شیمیایی برای محیط زیست بهتر خواهد بود . در ضمن این امکان وجود دارد که روشهای مورد استفاده برای غلبه بر مشکلات ناشی از بیماریهای خاص کشت مجدد درختان سیب در مورد گیلاس و آلبالو بکار گرفته شود .

7 – آفات و بیماریها
انتخاب پایه می تواند تنها اثرات محدودی در کنترل آفات و بیماریها داشته باشد . دلیل اول آن است که اطلاعات کمی در خصوص حساسیت پایه های جدید به آفات و بیماریهای مختلف به استثنای برخی از بیماریهای ویروسی می باشد . دلیل دوم آن است که انتخاب پایه اغلب بر اساس خصوصیات دیگری از قبیل سازگاری به خاک تراکم و اندازه درخت می باشد. درختان آلبالو و گیلاس از آفات (18) و بیماریهای (90 و 96) زیادی خسارت دیده، اما تنها تعدادی از آنها مشکل ساز می باشند . در خزانه آفات و بیماریهایی که به پایه ها حمله می کنند میبایستی بر اساس توصیه های محلی کنترل گردد.

با توجه به قارچهای خاک ، گونه های فیتوفترا(50) می توانند باعث پوسیدگی ریشه گردند . پایه های گیلاس و آلبالو ظاهرا” پایه های متحملی می باشند، اما محلب اینگونه نمی باشد . در مواجه با پوسیدگی فیتوفترا توصیه می شود تا از آبیاری بالای درخت اجتناب گردد و زهکشی مناسب در خاک فراهم شود . خاکهایی با زهکشی مناسب شانس پوسیدگی ریشه در سیب را کاهش داد .

تمامی پایه های شناخته شده ظاهرا” به پژمردگی ورتسیلیوم (51) حساس بوده و حساسیت پایه های جدید تقریبا” ناشناخته است . در ایالت واشنگتن اگر چه قارچها در خاک کاملا” غالب می باشند (104)، اما بسیاری از پایه های جدید جیزلا و جی ام توسط ورتسیلیوم مورد حمله قرار نمی گیرند . قارچهای عسلی آرمیلار یا ملا (52) ممکن است گاهی اوقات بصورت یک مشکل ، عمومیت یابد. درختان بر روی پایه آلبالو شیرین ، محلب و کلت در مقایسه با پایه مازارد بیشتر حساس میباشند. برای قسمتهای بالای سطح زمین، بیماریهای لکه برگی بوسیله بلومریلاجاپی (53) ایجاد می شود . محلب به این بیماری مقاوم بوده ، آلبالو شیرین بسیار حساس ،

مازارد و کلت نشان دادند که از حساسیت متوسطی برخوردار می باشند . هیچ گونه پایه مقاوم به بیماری برگ نقره ای (54) وجود نداشته و کلون محلب اس ال 64 ظاهرا” بسیار حساس به این بیماری می باشد (140) .سرطان باکتریایی و بلایت از جمله بیماریهایی هستند که می توانند باعث خسارت شدید به درختان گیلاس شوند . دانهالهای مازارد حساس بوده ، در حالیکه 1/12 F. ، کلت و محلب پایه های متحمل می باشند . حساسیت به استرین های باکتریایی می تواند در 1/12 F. بسیار متفاوت باشد . در برخی مناطق ، تولید کنندگان به منظور اجتناب از سرطان ساقه ، ارقام گیلاس را در ارتفاع بالا و یا بر روی بازوهای اصلی پیوند می زنند . مسئله باکتریایی دیگر که منجر به ایجاد گال طوقه بر روی ریشه یا ساقه در سطح خاک میکند، اگروباکتریوم تومیفسینس (55) میباشد ، گالهای طوقه بر روی ریشه نهالها در خزانه، آنها را غیر قابل فروش می نماید .

خسارت این نهالها به باغات می تواند بسیار متفاوت از علایم متوسط تا خشک شدن درخت برحسب شدت دیگر تنش ها چون دمای بالا و خشکی باشد . این بیماری با زخم هایی بر روی سیستم ریشه همراه میباشد و در زمان انتقال نهال از خزانه به باغ نمی توان از بروز این زخم ها جلوگیری نمود.تنها راه درمان آن استفاده از مواد گیاهی عاری از بیماری و کشت درختان در خاکهایی بازهکش خوب می باشد .

حساسیت پایه ها در خصوص این بیماری متفاوت می باشد . 1/12F و کلت بسیار حساس بوده اما مازارد و محلب و پایه های آلبالو شیرین از حساسیت کمتری برخوردار می باشند (14 ، 96 ، 83) . انواعی از ویروسها وجود داشته که بر رفتار درختان گیلاس و آلبالو تاثیر می گذرانند (90). دو ویروس که در انتخاب پایه گیلاس مؤثرمیباشند ، ویروس پاکوتاهی گیلاس (56) و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ (57) می باشند . واکنش درختان به این ویروسها بستگی به میزان حساسیت پایه و تحمل رقم پیوندک گیلاس دارد . بر حسب پایه ، سه نوع واکنش ممکن است اتفاق افتد . زمانی که نژادهای عاری از هر گونه علایمی از ویروس ،

درختان گیلاس بر روی پایه مازارد ، محلب یا کلت را آلوده کند ، اثرات مشخصی اتفاق نمی افتد، به این پایه اصطلاحا” پایه متحمل گویند . زمانی که علایم مشخصی مشاهده شود . پایه را حساس گویند همانند تغییر در رنگ برگ ، کاهش رشد یا مرگ تدریجی . در موارد فوق حساسیت ، واکنش درختان به محض آلودگی قابل مشاهده شده و با تشکیل گموز در محل پیوند همراه است . زمانی که ویروس به بافت پایه بسیار حساسی برخورد می کند، باعث زرد شدن و ریزش برگهای نابالغ، مرگ شاخه ها و خشک شدن سریع درختان می گردد . میزان حساسیت می تواند با وارد کردن این دو ویروس به طور جداگانه و یا با هم، بوسیله انجام پیوند جوانه آلوده به ویروس بر روی پوست شاخه های سالم پیوندک گیلاس به اثبات رساند.

در طبیعت انتقال این ویروسها از طریق دانه گرده ، حشرات گرده افشان و باد صورت می گیرد . این راه انتقال ویروس تحدید جدی است ، زیرا که ویروسهای فوق الذکر به میزان وسیعی در باغات وجود دارند، این بدان معناست که شانس آلودگی بجز در باغها کاملا” ایزوله همیشه وجود دارد . کلونهای زنبور عسل هم می توانند منابع آلودگی باشند بنابراین به تولید کنندگان توصیه می شود که به منظور اجتناب از زوال درختان تنها از پایه های مقاوم استفاده نمایند (82).

بسیاری از پایه ها اخیرا” واکنش آنها به این دو ویروس آزمایش گردیده است . این آزمون ها تائید نمود که مازارد ، محلب و کلت ، پایه های مقاومی در مقابل این دو ویروس می باشند . پایه های جیزلا که در آلمان و آمریکا مطالعه گردیده است ، نشان داد که پایه های شماره پنج و شش به هر دو ویروس مقاوم می باشند . تمامی پایه های سلکسیون شده که P.fruticosa بعنوان والدین تلاقی می باشند ، ثابت گردیده که به هر دو ویروس بسیار حساس می باشند . این بدان معنی است که تلاقی های 154 ، 172 ، 173 و همچنین جیزلا چهار نمی توانند با اطمینان مورد استفاده قرار گیرند . همچنین جیزلا شماره 11 نیز مورد شک و تردید است .

شماره 12 جیزلا علیرغم آنکه هر دو پایه حاصل از تلاقی avium P. x P.canescens می باشد ، پایه متحمل می باشد . برای پایه های سری ویروت تستهای انجام شده تاکنون نتیجه ای نداشته است . پایه های ام * ام 2 و ام * ام 60 ثابت گردیده است که نسبت به هر دو ویروس متحمل می باشند (82). از آنجائیکه این تست ها می توانند بطور سریع انجام گیرند . به نظر قابل توصیه است که حتی قبل از آنکه پایه ها برای آزمایشات مزرعهای مورد استفاده قرار گیرند ، ، حساسیت آنها به این دو ویروس مورد آزمون قرار گیرند . پایه های بسیار حساس گزینش شده بهتر است که از ارزیابی های بعدی استثنأ گردند ، این مسئله باعث صرفه جویی در زمان و هزینه می شود .

^ تولید کنندگان می بایستی تنها از مواد گیاهی عاری از ویروس استفاده نمایند ، زیرا که در گیلاس حضور ویروسها علاوه بر آنچه که در فوق اشاره شد ثابت گردیده است که بر باردهی و اندازه میوه اثرات مشخصی دارد (34) . تمامی موسساتی که در خصوص اصلاح ، انتخاب و معرفی ارقام و پایه های جدید تحقیق می نمایند می بایستی حذف ویروسها را در اولویت قرار دهند.

در آلبالو ، مشکل ویروس با دستیابی به پایه های پاکوتاه ، تشدید می گردد . ویروس زردی آلبالو باعث تحریک تشکیل جوانه گل بر روی شاخه های سال جاری میگردد . این امر منجر به فقدان جوانه های رویشی و بدنبال آن از تشکیل سیخک جلوگیری و سطح غیر بارور زیادی روی درخت تشکیل می شود . بنابراین ویروس و پایه ممکن است هر دو باعث مشکلات جدی گردند . در ایالت یوتا آمریکا محلول پاشی جیبرلیک اسید (15 میلی گرم در لیتر سه هفته پس از گلدهی) بطور سالانه بر روی آلبالو رقم مونت مورنسی که بر روی پایه های پاکوتاه می باشد ، به منظور جلوگیری از بروز این مشکلات توصیه می شود (3) . هورمون جیبرلیک اسید از تشکیل جوانه گل جلوگیری می کند .

میکو پلازما باعث بیماری مولیرز (58) و ایکس می شود. درختان روی پایه محلب نسبت به مازارد حساس تر می باشند . بیماری ایکس در آمریکا باعث گردید ، درختان بر روی محلب بسرعت خشک و از بین رفتند ، در حالیکه بر روی مازارد ، کلت و آلبالو رقم استاکتون مورلو به کندی طی چندین سال از بین رفتند .

^ مرگ سریع درختان بر روی محلب نکته مثبت بوده، زیرا که گسترش این بیماری را محدود می کند (140 ، 96) . بسیاری از ویروسهای گیلاس توسط نماتدها گسترش می یابد (90) . اما نقش هیچیک از آنها در این مورد شناخته نشده است . تفاوت در حساسیت به نماتدها در بین پایهها وجود دارد ،اما تنها در مورد پایه های مشهور و شناخته شده اطلاعاتی در دسترس می باشد . دو نوع نماتد وجود داشته ، آنهایی که در بافت ریشه زندگی می کنند (گونه پراتیلنکوس و ملویدوجن (59» و دسته دیگری که در خارج از ریشه زندگی می کنند و با نیش زدن به ریشهها خسارت وارد می کنند، مانند زیفنما (60) و لانگیدروس (61) که می تواند ویروسها را منتقل کنند.

ریشه های مازارد و آلبالو به نماتد پراتیلنکوس و زیفنما حساس بوده در حالیکه محلب پایه مقاوم تر می باشد. عکس این حالت در مورد گونه نماتد ملویدوجن صادق است . با این وجود حساسیت می تواند در هر گونه نماتد متفاوت باشد . دانهالهای مازارد و 1/12 F. به نماتد پراتیلنکوس ولنوس بسیار حساس هستند ولی محلب حساس نمی باشد . عکس این حالت در مورد پراتیلنکوس پنیترنس صادق است (14) .

بنابراین می بایستی خاک مورد استفاده جهت کشت گیلاس برای نماتد ها بررسی گردد. در ارتباط با آفات اطلاعات کمی در خصوص این پایه ها در دسترس میباشد . با این وجود از شته سیاه گیلاس می بایستی نام برد . گزارش شده است که درختان گیلاس روی پایه ادبریز زمانی که شته ها از شاخه گیلاس تغذیه نمایند . از بین می روند(37). این وضعیت در درختان بالغ و حتی زمانی که میزان حمله شته به درختان در حد متوسطی است اتفاق می افتد (25). از آنجائیکه کنترل این شته ها بطور کامل غیر ممکن است لذا استفاده از این پایه برای درختان گیلاس یک ریسک جدی خواهد بود . ظاهرا” این نکته باعث کاهش قدرت رشد درخت می گردد (18) چنین وضعیتی زمانی که با پایه های پاکوتاهتر همراه می شود بسیار بیشتر می باشد احتمالا” مکانیزم ناشناخته دیگری در این مورد دخالت دارد.

8 – پایههای گیلاس :
1 – 8 – مازارد (62) Mazzard))
از این گونه پایههای بذری و کلونی وجود دارد. بررسیهای انجام شده در تودههای بذری که از ارقام گیلاس کشت شده بدست آمده نشان از عدم رضایت از این درختان به عنوان پایه، بدلیل تفرق صفات و عدم یکنواختی باغات میدهد. تحقیقات زیادی جهت دستیابی به دانهال یکسان و یکنواخت انجام گردیده است. این تلاشها منجر به گزینش تعداد زیادی دانهال که بیشتر آنها از باغات مادری ایزوله شده که تولید بذور عاری از ویروس دارند، منشأ گرفته بودند. در آلمان پایههای لیمبرگر (63) هاتنرز53*170 (64) ویگل کیرشه (65) حاصل این گزینشها میباشد.

در سوئیس موسسه تحقیقات میوه در ویدنسویل (66) سلکسیونی از میان مازارد مناطق شرق اروپا انجام داد و آن را کراکائور کا-دبلیو 101(67) نامید. در 1987 موسسه تحقیقاتی اینرا دربرد و فرانسه دو پایه بنامهای پونتاریس (68) و پایهای که از قدرت رویشی کمتری برخوردار بود بنام پونتاویوم (69) معرفی کرد . هر دو پایه در مقایسه با پایه مازارد فرانسوی بهتر بود (42، 38، 27). در امریکا پایه نیویورک مازارد بشماره 510 (70) پایهای عمومی بوده که از آلمان منشأ گرفته است. در بررسی منابع میتوان به سلکسیون هایی که در گذشته و حال حاضر، انجام شده دست یافت (154، 140، 81 و 80). تمامی سلکسیونهای انجام شده از رشد رویشی بالایی برخوردار بوده و منجر به تولید درختانی با اندازه بزرگ و دیر بارده شدند .

در مورد پایههای سلکسیون شده فرانسوی که قبلا” ذکر شد 6 تا 8 سال و 10 تا 12 سال برای رسیدن به حداکثر تولید، زمان لازم است. در مورد بسیاری از دانهالهای گزینش شده بجز دو پایه مازارد فرانسوی اطلاعات کمی گزارش و انتشار یافته است. بذور این درختان پس از استراتیفه در دمای 2-0 درجه سانتیگراد بمدت 120 تا 130 روز، 60 تا 70% جوانهزنی را نشان دادند. پیوند بسیاری از ارقام گیلاس بر روی این پایه از سازگاری خوبی برخوردار بوده و در خزانه، درختان یک فرم و یکنواختی بدست آمد. ریشههای این پایهها سازگاری خوبی در خاک داشته، مقاوم به سرما و از پاجوشدهی کمی برخوردار بودند. درختان بر روی پایههای پونتاویوم و پونتاریس از رشد زیادی برخوردار بودند لذا استفاده از این پایهها تنها برای کشت غیرمتراکم با تراکم حداکثر 240 درخت در هکتار توصیه میشود. این دو پایه فرانسوی بسیار حساس به نماتد پراتیلنکوس ولنوس (71) بوده و از حساسیت کمتری به پراتیلنوکس پنیترنس (72) و نماتد مولد غده ریشه برخوردار بودند.

این پایهها از حساسیت متوسطی نسبت به خشکی، خاکهای آهکی و گال طوقه برخوردار می باشند. (42) در میان دانهالهای مازارد در خصوص دستیابی به پایههای پاکوتاه تاکنون هیچگونه موفقیتی حاصل نشده است. در ایستگاه ایست مالینگ انگلستان اثرات پاکوتاهی بر روی ارقام گیلاس پیوند شده مشاهده گردید اما درختان در چنین پایه هایی غیربارده بوده و محصولی تولید نکردند (97). در کانادا اخیرا” تعدادی پایه کشف گردیده که در مقایسه با 1/12 F. پاکوتاهتر میباشند این پایه ها که با حروف A ، J و M مشخص شدهاند قبل از معرفی نیاز به ارزیابی دارند (42و 75 ). پایههای کلونی مازارد بسیار قویالرشد و مانند دانهالهای مازارد زود بارده نمیباشند. پایههای 1/12 F.و چارجر (73) در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ گزینش شدهاند

و اطلاعات کافی از آنها موجود میباشد. پایه 1/12 F. اولین پایه کلونی گزینش شده مازارد میباشد. مشکل اصلی در استفاده از این پایهها حساسیت آنها به گال طوقه میباشد که توسط اگروباکتریوم تومیفسینس (74) ایجاد می شود ، این عارضه باعث گردید نهالها در خزانه غیر قابل فروش گردیده و لذا علاقمندی به کشت و توسعه در انگلستان کاهش یابد . درختان بر روی پایههای 1/12 F. در مقایسه با پایههای پاکوتاه جدیدتر از عملکرد خیلی خوبی برخوردار نیستند . اما عملکرد یا بازده آن همانند برخی از پایههای بذری مازارد یا چارجر میباشد (143، 60). در برخی از مناطق پایههای مازارد ترجیح داده میشود. زیرا پایه 1/12 F. بسیار حساس به سرمای زمستانه بوده و میوهها از اندازه کوچکتری برخوردار میباشد (76). در آلمان گزارش شده که پایه 1/12 F. هیچگونه مزیت بیشتری از پایههای بذری مازارد نداشته و حداقل در چند ساله گذشته پایه مازارد در مقایسه با 1/12 F. بمیزان بیشتری مورد استفاده بوده است (32 و 51).
در آلمان پایه 1/12 F. تنها برای درختان استاندارد توصیه شده است (6). بررسیهای انجام شده توسط محققان سوئیسی نشان میدهد که پایههای بذری همانند 1/12 F. یک فرم یکنواختی ایجاد میکند (146). این پایه به بیماریها حساس میباشد . میزان پاجوشدهی آنها بستگی به شرایط محیطی دارد، بدلیل آنکه در برخی از مناطق این حالت نسبت به دیگر مناطق شایعتر میباشد (60 و 87). پایه 1/12F از طریق خوابانیدن، قلمههای علفی تحت سیستم مه افشانی یا قلمههای ریشه براحتی تکثیر مییابد (140). بنابراین به استثنای مقاومت به سرطان باکتریایی، پایه مورد ذکر هیچگونه مزیتی در مقایسه با دیگر دانهالهای بذری ندارد. پایه چارجر نسبت به 1/12F بسیار آسانتر تکثیر شده و از مقاومت بیشتری نسبت به سرطان باکتریایی برخوردار است. (140).

2-8 پایه برگ خاکستری (75) cherry) Greyleaf)
در خصوص استفاده از این گونه به عنوان پایه گیلاس تحقیقات کمی صورت گرفته است و در حال حاضر اطلاعات زیادی در دسترس نمیباشد. قدرت رشد این پایه مشابه با پایه کلت است. سازگاری آن با ارقام گیلاس به نظر میرسد که خوب بوده اما تولید پاجوش یا به عبارت دیگر پاجوشدهی بالا در استفاده از این پایه گزارش شده است (140، 154). در گرندمانیل بلژیک سلکسیون در این گونه منجر به معرفی پایه کامیل (جی ام – 79) گردید. نتایج حاصل از تحقیقات محققین بلژیک نشان میدهد باتوجه به رقم و محل حجم تاج درختان بر روی پایه کامیل حدود 40 تا 60 درصد حجم درختان بر روی پایه 1/12 F میباشد. سازگاری، مقاومت زمستانه و عدم نیاز به قیم از خصوصیات این پایه میباشد.

درختان گیلاس بر روی کامیل نسبت به 1/12 F زودتر شروع به باردهی نموده و پاجوشدهی آنها روی این پایه در حد کمتر یا مساوی 1/12F میباشد. تکثیر این پایه از طریق قلمه علفی امکانپذیر است (35، 126). اما تجارب قبلی در کشور بلژیک و در دیگر نقاط خیلی مثبت نبوده است. در خصوص عملکرد، اندازه و کیفیت میوه مشکل خاصی مشاهده نشده است، اما برگها ، کمرنگ و پیچیده، بودند که نشان از وجود یک سازگاری در حد متوسطی را میدهد. در خصوص نقش ویروسها در این عارضه بدلیل آنکه تستهای انجام شده با ویروس پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ بینتیجه بوده، این مسئله را به ویروس ها نمی توان ربط داد . اطلاعات فوق الذکر حاصل منجر به کاهش توجه و علاقه باغداران به استفاده از کامیل به عنوان پایه گردیده است (128).

3 – 8 – پایه میروبالان (76) Myrobalan) plum, Cherry)
از این گونه اخیرا” دو پایه جهت درختان گیلاس معرفی گردیده است. یکی از آنها پایه آدارا است که توسط اسپانیاییها در زاراگوزا بعنوان پایهای مناسب جهت تکثیر ارقام گیلاس، هلو، زردآلو و بادام معرفی شده است . این پایه از طریق قلمه خشبی تکثیر شده ودرختان خوبی در نهالستان تولید میکند. آدارانسبتا” قویالرشد و احتمالا” در مقایسه با کلت از رشد کمتری برخوردار بوده و زود بارده نیز میباشد. رقم گیلاس ناپلئون بر روی این پایه ناسازگار میباشد (42). آدارا ظاهرا” به خاکهای مرطوب سازگار بوده و ریشه آن به شرایط نامطلوب تهویه خاک مقاوم، و به خوبی در خاکهای با آهک بالا رشد میکند (136) پایه دیگر پایه یونانی میرونو (77) است

که دارای قدرت رشد نزدیک به کلت میباشد. این پایه از طریق قلمههای تهیه شده از بخشهای انتهایی که تا حدودی شاخههای آن چوبی شده تکثیر میشود. درختان روی این پایه در خزانه از رشد رویشی بالایی برخوردار هستند (42). بدلیل محدودیت در استفاده از پایه میروبالان و همچنین عدم سازگاری گیلاس رقم ناپلئون بر روی این پایه، لازم است در استفاده از این پایهها دقت بیشتری بعمل آورد.

4-8 – پایههای آلبالو(78) cherry) Soure)
آلبالو به عنوان پایهای گزارش شده که از مقاومت زمستانه زیادی برخوردار است و همچنین خاکهایی با رطوبت بالا را تحمل میکند، اما در مقایسه با پایههای مازارد و محلب ضعیفتر میباشد. سازگاری خوبی با برخی از ارقام گیلاس نداشته و دارای پاجوشدهی زیادی میباشند (140، 83). آلبالو به عنوان پایه گیلاس از اهمیت کمتری برخوردار بوده اما در برخی از مناطق پایه مهمی برای آلبالو و حتی گیلاس محسوب میشود، دلیل آن سازگاری خوب این پایه تحت شرایط متفاوت میباشد به عنوان مثال در مناطق حارهای بسیار سازگار و متداول میباشد. میزان محصول ارقام آلبالو بر روی پایههای آلبالو اغلب بیشتر از هنگامی است که بر روی پایه محلب پیوند میشوند و نکته مثبت دیگر ، سهولت تکثیر آنها از طریق قلمه بوده که آلبالو میتواند براحتی بوسیله قلمههای علفی گرفته شده در فصل تابستان، تکثیر یابد. با این حال بدلیل عدم سازگاری برخی ارقام گیلاس با این پایه ، آلبالو یک پایه عمومی و متداول برای گیلاس محسوب نمی شود

(154) و این بدان معنی است که میبایستی بیشتر ارقام جدید گیلاس قبل از توصیه بر روی آن مورد آزمون قرار گیرند. آلبالو هم بصورت نهال بذری و هم بصورت پایههای کلونال مورد استفاده قرار میگیرد. پایههای بذری برای گیلاس بطور عموم مورد استفاده نمیباشد اما برخی از سلکسیونهای آن در شرق اروپا مورد استفاده قرار میگیرند. پایههای کلونی که برای اهداف معینی از گونه آلبالو گزینش و سلکسیون شدهاند عبارتند از دن(79) ، والدیمر (80) ، استاکتون مورلو (81) ، کب (82) ، ویروت و یا ارقامی همچون مونت مورنسی و ابلاسینسکا(83) ، بدلیل جذابیت پایههای بذری، تنها تعداد محدودی از پایههای کلونی مورد بحث قرار می گیرد . تست با ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ نشان داد که برخی از سلکسیونهای آلبالو به یک یا هر دوی این ویروسها حساس میباشند (82) بنابراین رعایت دقت در استفاده از پایه آلبالو ضروری میباشد. کاربرد مواد گیاهی عاری از ویروس بسیار ضروری و با اهمیت میباشد. برخی از ارقام آلبالو همچون شاتن مورلو میتواند بدون استفاده از پایه مورد استفاده قرار گیرد (71 و 72).

دیگر ارقام همچون مونت مورنسی و متیوز (84) بخوبی رشد کرده اما از عملکرد خوبی بر روی ریشههای خودشان برخوردار نمیباشند (106).

1-4-8 پایه های سری کب Series) CAB)
پایههای سری کب که توسط محققان ایتالیایی در دانشگاه بلونیا معرفی شذه اند شامل پایههای پاکوتاه و نیمه پاکوتاه میباشند. پایه کب P6(85) و کب E11 (86) پایههای نیمه پاکوتاه بوده که در بین آنها پایه کب P6 از عملکرد خوبی برخوردار بوده ولی E11 پایه پرمحصول نمیباشد سه پایه E11 F8 P6 نتیجه آزمایشهای اخیر ایتالیاییها میباشد(85). ارقام ون(87) و لاپینز (88) بر روی پایههای P6و E11در مقایسه با کلت تفاوت معنیداری از لحاظ قدرت رشد نشان ندادند. عملکرد آنها با پایه کب P6 در مقایسه با کلت بهتر بود. پایه کب F8 تنها با رقم ون مورد آزمون قرار گرفت و قدرت رشد آن بطور قطع ضعیفتر از کلت است، اما عملکرد آنها مشابه میباشد.

هر سه پایه ذکر شده پاجوش زیادی تولید می کنند این موضوع قبلا” در شماره دیگر سری کب گزارش شده است (111). پایههای P6 و E11 اخیرا” علیرغم موارد گفته شده بطور محدودی در ایتالیا استفاده میشوند . در دیگر کشورها در خصوص استفاده از پایههای سری کب هیچگونه گزارشی ارائه نشده است(109).

2-4-8پایههای سری دن (89)
از پایههای سری دن که در کشور دانمارک از آلبالو شیرین سلکسیون گردیده است اطلاعات و تجارب کمی در دسترس میباشد. نتایج مقدماتی نشان میدهد که چندین پایه در این سری دن وجود داشته که در مقایسه با پایه کلت از قدرت رشد کمتر، عملکرد بالاتر و زودباردهی بیشتر برخوردار میباشند (120).

3-4-8 – پایه ادبریز(90)
این پایه توسط فرانسویها در نتیجه سلکسیون از توده آلبالوی جمعآوری شده از ایران (تبریز) برای گیلاس معرفی شده و تنها در کشور فرانسه مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است. ادبریز، پایه پاکوتاهی است که در مقایسه با 1/12F ، 20 تا 40 درصد بر حسب نوع رقم و منطقه از تاج کوتاهتری برخوردار میباشد. تنه درخت آن 20-30درصد اندازه 1/12 F. میرسد. درختان روی این پایه زود بارده بود و عملکرد بالایی دارند . اندازه میوه بطور طبیعی مناسب بوده اما ممکن است در اثر عدم دقت کافی در مدیریت باغ چون آبیاری، کوددهی و هرس کاهش یابد. شواهدی وجود دارد از جمله وجود تعداد زیاد میوه در هر اسپور که نشان میدهد، این پایه ممکن است بطور ذاتی پتانسیل تولید میوه کوچک را داشته باشد (74).

هرس تابستانه بدلیل آنکه منجر به کاهش قدرت رشد میگردد، توصیه نمیشود. این پایه تنها برای خاکهای غنی از مواد غذایی توصیه شده است. درختان بر روی این پایه توانایی تحمل تنش ها را ندارد. از هر گونه اقدامی که باعث رشد بیش از حد شاخه بویژه در سال اول و دوم پس از کشت شود، بدلیل آنکه میوهدهی بلافاصله پس از کشت آغاز میشود، میبایستی اجتناب گردد. پاجوشدهی آن متوسط و نیاز به قیم دارد . اما به عنوان یک پایه پاکوتاه مورد قبول میباشد. این پایه همچنین به حمله شته گیلاس (91) حساس میباشد. این حساسیت در ترویج یافتن این پایه مانع بسیار بزرگی است . درختان بر روی چنین پایهای با تراکم بیش از 2000 درخت در هکتار قابل کشت میباشند. این پایه براحتی توسط قلمه و ریز ازدیادی تکثیر مییابد (5، 15، 25، 37، 39، 41، 42 و 75). ادبریزاگرچه در فرانسه پایه خوبی گزارش شده است،

اما این برتری در مقایسه با پایههای ام * ام 14 و سنت لوسی (92) فرانسوی ثابت نشده است (25). این پایه اخیرا” در دیگر کشورها مورد آزمون قرار گرفته اما اطلاعات محدودی در این خصوص انتشار یافته است. گزارشاتی مبنی بر اینکه بدلایل نامعلوم 10-15 درصد درختان بر روی چنین پایهها از بین میروند، ارائه شده است. در آزمایشی که در ویل هلمینادراب (93) انجام شده است از 300 درخت گیلاس رقم لاپین بر روی این پایه 6درصد درختان پس از 5 سال از بین رفتند. بنابراین اکثر اطلاعات ارائه شده توسط فرانسویها مشوق خوبی جهت کاربرد این پایهها میباشد اما بدلیل حساسیت به شته و احتمال آلودگی آنها به برخی از ویروسها، در استفاده از این پایهها میبایستی احتیاط لازم رعایت گردد.

4-4-8- پایه های سری ویروت
سری پایه ویروت (94) توسط محققان آلمانی در دانشگاه فرایزنیگ و ایهن استفان (95) گزینش گردیدهاند. سلکسیون در توده آلبالو شیرین، از مشاهداتی که نشان داد ارقام گیلاس بر روی پایه آلبالو از رشد خوبی برخوردارند منشأ گرفته است. در جنوب آلمان دو فرم طبیعی در آلبالو شیرین شناخته شده است که عبارتند از:

weinweichsel Strauch weichsel, Schwabischeکه احتمالا” از رم ایتالیا منشأ گرفته است. در سال 1960، 18 نوع آلبالو جمع آوری شده که 15 نوع از آنها عاری از ویروس بودند ، بعد از چند سال تمامی آنها بر روی پایه شاتن مورلو پیوند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمامی پایههای گزینش شده از قدرت رشد کمتری در مقایسه با دانهالهای استاندارد (گیلاس و محلب ) برخوردار بودند. همچنین نتایج نشان داد که قدرت رشد میتواند در مقایسه با زمانی که ارقام مورد نظر بر روی ریشههای خود مستقر هستند قویتر یا ضعیفتر باشد. از سال 1965 پایههای انتخاب شده برای گیلاس مورد ارزیابی قرار گرفتند، پایه های شماره 12 و 14 از سری ویروت برای آلبالو و شمارههای 10 و 13 آن برای گیلاس مناسب میباشند

.پایه ویروت شماره 12 دارای عملکرد بالا و شماره 18 دارای میوههای با اندازه درشت بودند. پایه های شماره 10 و 13 از محصولدهی بهتری در مقایسه با دانهالهای گیلاس یا محلب برخوردار بودند. اما با این وجود تمامی ارقام گیلاس بر روی این پایهها سازگار نبودند. پایه ویروت شماره 11 که بدلیل پاجوشدهی معرفی نگردیده است اما بخاطر متحمل بودن به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ به منظور انجام تلاقیهای آتی مورد استفاده قرار میگیرد. آزمایشهای زیادی در مورد پایه ویروت که ارقام گیلاس بر روی آن پیوند شده بودند انجام گرفته که در نهایت منجر به سلکسیونهایی در نسل دوم گردید. این پایه ها تحت شمارههای 53، 72، 154 و 158 معرفی گردیدند. قدرت رشد درخت در پایه های شماره 154، 158، 53 و 72 کاهش یافت. بطوریکه پایه های 53 و 72 نیاز به قیم دارند.ویروت شماره 154 مشکل پاجوشدهی دارد در صورتیکه در پایه های دیگر 153، 158 و 72 این مشکل مشاهده نشده است. (115، 114 و 113).
آزمایشها در دیگر مناطق با پایه های شماره 10، 13 و 14 انجام شد. نتایج نشان داد که در بسیاری از مناطق، پایه ویروت شمارههای 10 و 13 از محصولدهی بالاتری در مقایسه با کلت برخوردار بودند. در هر دو پایه برگها به نظر سالم و میوه از اندازه مناسبی برخوردار میباشد. تنها مشکل این پایهها پاجوشدهی آنها میباشد (143).

در ارتباط با احتمال حساسیت این پایهها به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگتستهای انجام شده تاکنون بینتیجه بوده است . بطور معمول نتایج نشان داده که پایه ویروت شماره 10 در مقایسه با شماره 13 ضعیفتر میباشد. آزمایشهای انجام شده در اروپا نشان داد که این پایهها از لحاظ عملکرد تقریبا” یکسان میباشند . در آلمان از پایه ویروت که از مزیت نسبی بهتری برخوردار است به منظور کشتهای نسبتا” متراکم فواصل کاشت 5/2*5/4 متر و 4*5/5 متر (130، 95، 64 و 44)و یا حتی 4*6 متر استفاده شده است. بنابراین پایههای ویروت شمارههای 10 و 13 نسبت به کلت پایه بهتری هستند (44 ، 64 ، 95 ، 129 ، 128 ، 130 ، 143). برای شمارههای جدیدتر ، شماره 158 با فواصل کاشت 3*5/4 متر جهت مناطق جنوب آلمان و شمارههای 53 و 72 با فواصل کاشت 5/2*5/4 متر تا 2*4 متر و یا حتی 5/1 متر در ردیف توصیه شده است (11 و 130).

این پایهها باید در مناطقی با خاکهای حاصلخیز، زهکشدار و در خاکهایی که هرگز حالت غرقابی اتفاق نمیافتد و همچنین در خاکهایی که قبلا” زیر کشت گیلاس نبوده و با ارقام عاری از ویروس کشت شوند (10 و 11). در خارج از کشور آلمان تجارب عملی در استفاده از پایههای نسل دوم ویروت خیلی محدود است بنابراین رعایت احتیاط تا دستیابی به دادههای مثبت در این خصوص لازم و ضروری است. برخی اطلاعات حاصل از آزمایش انجام شده در هلند نشان داد که درختان کوردیا(96) بر روی پایه ویروت شماره 53 در اثر وزش بادهای شدید روی زمین خم می شوند.

در حالی که شمارههای 72 و 158 این حالت را ندارند بنابراین نیاز به قیم در پایه مورد ذکر نسبت به شمارههای 72 و 158 بیشتر میباشد. برای آلبالو، ویروت شماره 14 نسبت به 1/12 F. دارای مزایایی از جمله تولید بالاتر ، تراکم کاشت بیشتر و در نتیجه عملکرد بالا در واحد سطح (هکتار) میباشد. در قیاس با کلت، شماره 14 پایه خوبی برای آلبالو در نروژ و دانمارک گزارش شده ولی در بلژیک پایه خوبی نبوده است (143). در شمال آلمان پایه ویروت شماره 13 برای آلبالو توصیه شده است (44).

5-4-8- پایههای کلونی آلبالو
از استاکتون مورلو در کالیفرنیا، به عنوان پایه گیلاس، برای خاکهای رسی سنگین استفاده میشود. این پایه باعث کاهش رشد گردید. (98، 140). اما در آزمایشاتی که اخیرا” در اسپانیا با پایه فوقالذکر انجام گردید نتایج نشان داد که این پایه قویالرشدتر از کلت بوده اما هر دو پایه بطور معنیداری در مقایسه با پایه بذری مازارد از قدرت رشد کمتری برخوردار میباشند. در این آزمایش ، درختان پیوند شده بر روی این پایه میوه هایی با اندازه مناسب و عملکرد خوبی داشتند. اما میزان پاجوش دهی و از بین رفتن یا خشک شدن درختان روی این پایه زیاد بود (123). در آلمان استفاده از استاکتون مورلو علیرغم زودباردهی، عملکرد بالا ،کیفیت خوب میوه و اندازه درخت که به بزرگی پایه 1/12 F. است، بدلیل پاجوشدهی زیاد و همچنین گموز تنه و تفاوت زیاد در میزان رشد قطر پایه و پیوندک توصیه نمیشود. پایه قدیمی دیگر، پایه کنتیش (97) است که سابقا” تحت نامهای دیگری در استرالیا به عنوان پایه استفاده شده است (98). پایه سوبیشه ون ویکسل (98) باعث کاهش اندازه درخت گردید اما میزان تولید محصول و اندازه میوه آن مناسب نبود.

والدیمر (99) پایه دیگری است که از روسیه منشأ گرفته و توسط امریکاییها در نتیجه سلکسیون از توده آلبالو روسیه بدست آمده است. اگر چه این پایه به نظر میرسد که به فیتوفترا و خاکهای مرطوب مقاوم باشد . اما بدلیل پاجوش زیاد توصیه نمیشود (110و 140 ). در فرانسه اخیرا” دو پایه آلبالو سلکسیون شده بنامهای فراسیدا- 4(100) و فراسیدا- 7(101) گزارش شده است. هر دو این پایهها در محیط درون شیشه ای تکثیر میشوند. فراسیدا 4 در مقایسه با پایه بذری مازارد از رشد کمتری (حدود 50 درصد) برخوردار بوده اما فراسیدا 7 ممکن است کمی قویتر باشد. هر دو پایه مزایایی مانند زودباردهی، محصول دهی بالا و عدم نیاز به قیم را دارند و تنها مشکل آنها پاجوش دهی در حد متوسط است. در عین حال از این پایهها در کشور فرانسه هنوز بطور محدودی استفاده میشود(42).

سه کلون اسپانیایی ،پیتاز شماره یک ,ام ام 9- (102)و ام ام پی – 12 تحت نام ماستودی مونتانا (103) شناخته شده و این پایه بوسیله قلمههای علفی یا ریز ازدیادی تکثیر میشوند. آنها زود بارده بوده و محصولدهی بالا را تحریک میکنند و به میزان کمی نسبت به پایههای کلونی فراسید از رشد رویشی بالاتری برخوردار میباشند. (اما در قیاس با کلت از قدرت رشد کمتری برخوردار هستند. پایههای ام امو پیتاز شماره یک ، تولید پاجوش نموده و بطور متوسط نیاز به قیم یا تکیهگاه دارند . بطورکلی اطلاعات کمی در ارتباط با این کلونها در دسترس میباشد. بنابراین نمیتوان در حال حاضر این پایهها را توصیه نمود(43 و 123 ).

بطور خلاصه آلبالو دارای چندین پایه کلونی جدید و جالب میباشد. ویروت شماره های 10 ، 13 و 158 جهت کشتهای نیمه متراکم گیلاس و شمارههای 13 و 14 برای آلبالو میتواند مورد استفاده قرار گیرد .پایههای ادبریز و ویروت شمارههای 53 و 72 مناسب کشتهای متراکم گیلاس میباشند. این پایهها باید در خاکهای حاصلخیز با زهکش خوب و با استفاده از مواد گیاهی عاری از ویروس کشت شوند. در باغ میبایستی از بروز هر گونه تنش جلوگیری شود و سلامت درختان با کوددهی منظم از طریق آبیاری در طی فصل رشد و هرس زمستانه، تامین گردد. احتمال حساسیت این پایه ها به ویروسهای مضری چون پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ وجود دارد همچنین احتمال از بین رفتن درختان بر روی پایه ادبریز در اثر حمله شته سیاه گیلاس میباشد . برای بیشتر پایههای آلبالو خاصیت پاجوشدهی باید مد نظر باشد.

5-8- پایه داویکی چری(104) cherry) Dawyck)
اختلافات زیادی در این مورد که آیا این پایه یک گونه بوده یا یک هیبرید بین دو گونه P.canescens P.dielsina xاست وجود دارد(12 و 79) ، اما در این مقاله تحت نام کروسمان (105) و بعنوان یک گونه در نظر گرفته شده است. تنها یک پایه گزینش شده از این گونه وجود داشته که مورد توجه بوده و تحت نام دامیل (جی ام 1/61 (106)یا گراما ) شناخته میشود. پایه دامیل توسط فردی بنام تریفیز از دانشگاه جمبلاکس (107) بلژیک گزینش شده است .

این پایه نشان داد که از رشد رویشی متوسطی برخوردار است (حدود 50 درصد قدرت رشد 1/12F). دامیل از استقرار خوبی برخوردار بوده اما استفاده از قیم در سالهای اولیه توصیه میشود همچنین این پایه از سازگاری خوبی با ارقام گیلاس و آلبالو برخوردار است. دامیل میتواند از طریق قلمههای علفی یا کشت بافت تکثیر یابد (126). نتایج ، ارائه شده در بلژیک و دیگر کشورها همیشه مثبت نبوده است. علت عدم موفقیت این پایه در بلژیک اینست که این پایه مناسب خاکهای حاصلخیز با زهکشی خوب میباشد. در غیر از این شرایط احتمال از بین رفتن درختان بسیار زیاد است. (149 و 93 و 128)

نتایج مطالعات انجام شده نشان داد که قدرت رشد درختان بر روی پایه دامیل بستگی زیادی به رقم پیوندی دارد . در دانمارک نتایج بررسیهای انجام شده نشان داد که این پایه در جذب نیتروژن و پتاسیم بسیار ضعیف عمل مینماید. این مسئله ممکن است بخاطر شرایط خاص باشد. در انگلستان درختان بر روی دامیل پس از کاشت از رشد ضعیفی برخوردار بوده و میزان محصول تولیدی آنها نیز در قیاس با کلت کمتر میباشد . نتایج حاصل از آزمایشها در فرانسه نشان داد که درختان برروی دامیل از رشد کمتر و میزان محصول دهی متوسطی برخوردار هستند . این اطلاعات با نتایج بدست آمده توسط محققان آلمانی و ایتالیایی تأیید شده است . در امریکا، نتایج آزمایشهای رقم ناپلئون بر روی این پایه نشان داد که درختان از تولید بسیار پایینی برخوردار هستند . این درحالی است که در آزمایش دیگری با این پایه درختان از محصول دهی خوب و میوهها از اندازه مناسب برخوردار بودند (143). درختان پیوند شده روی پایه دامیل احتمال حساسیت این پایه ها را به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ نشان میدهد (82).

6-8-پایه گروند یا استپ چری(108) cherry) Ground or Steppe):
استپ چری ، درختچهای است که تولید پاجوش نموده و درختان گیلاس پیوند شده بر روی آن بشدت پاکوتاه و نیاز به قیم دارند (31). در ایستگاه اپنهایم (109)آلمان پایه کلونی اپنهایم از گونه مورد ذکر گزینش و بعنوان یک پایه مورد آزمایش قرار گرفت. اپنهایم به نظرمیرسد که هیبریدی بین P.fruticosa و P.cerasus باشد . نتایج بررسی سازگاری ارقام گیلاس بر روی این پایه نشان داد که رقم هدلفینگن (110) از سازگاری خوبی برخوردار بوده ولی دیگر ارقام تجاری گیلاس در آلمان از سازگاری خوبی برخوردار نمیباشند. به منظور دستیابی به گزینش بهتر تحقیق بیشتری مورد نیاز است (103،62). سلکسیونهای بعدی که در داخل اپنهایم انجام گردید 1D و 16D بوده که با تمامی ارقام سازگار نمیباشد. لذا این پایهها را نمیتوان توصیه نمود (140).

نتایج آزمایشهای انجام شده در آلمان حتی با رقم هدلفینگن نشان داد که درصد زیادی از درختان پیوند شده برروی پایههای 1D و 16D از بین رفتند (120،95) در ایتالیا سلکسیون دیگر در P.fruticosa نشان داد که از پاجوش دهی بالایی برخوردار هستند (111).

نتایج منفی آزمایشهای انجام شده در آلمان و امریکا باعث گردید که در استفاده از P.fruticosa بدلیل حساسیت بالا به ویروس پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ در انجام هیبریداسیون بین P.fruticosa و P.avium یا P.cerasus شک و تردید بوجود آید و بنابراین دلیل کافی برای استفاده از این گونه بعنوان پایه گیلاس وجود ندارد(82).

7-8- پایه محلب سنت لوسی(111 cherry( Lucie Saint
سنت لوسی پایه مهمی برای گیلاس و آلبالو محسوب میشود. این پایه در خاکهای سبک، آهکی، سنگلاخی و در آب و هوای خنک و اقیانوسی که پایه گیلاس بخوبی سازگار نمیباشد از سازگاری خوبی برخوردار است. این پایه بطور قابل ملاحظهای در مناطقی که گیلاس رشد میکند گسترش یافته است. ریشههای محلب یا سنت لوسی نسبت به مازاد به میزان بیشتری در خاک نفوذ میکنند این مسئله نشان دهنده مقاومت بیشتر این پایه به خشکی است. علاوه براین، محلب محتمل به کلروز ناشی از کمبود آهن در خاکهای آهکی و همچنین کمبود روی میباشد . محلب به خاکهای سنگین مرطوب سازگار نبوده و اغلب به پوسیدگی ریشه ناشی از فیتوفترا حساس میباشد. ریشههای محلب نسبت به مازاد در دماهای پایینتر دچار سرمازدگی و یخزدگی میشود و بنابراین محلب به زمستانههای سرد بیشتر سازگار میباشد.

خاک و شرایط غالب منطقه احتمالا” نقش مهم و اساسی در انتخاب پایههای مازارد و محلب دارد. در خاکهای خشک، سبک و یا خاکهای شنی در مناطق حارهای درختان بر روی محلب بهتر از مازارد رشد خواهند کرد. به دلیل آنکه در گذشته ارقام گیلاس از سازگاری، یکنواختی و قدرت رشد خوبی بر روی پایه محلب برخوردار بودهاند لذا سلکسیون در جمعیت دانهالهای محلب انجام گردیده به گونهای که برخی از آنها از طریق تکثیر رویشی کلون گردیدهاند. تحقیقات انجام شده در آلمان گواه خوبی براین مدعا میباشد (154، 81،80،53،52 و 33) دانهالهای گزینش شده در آلمان عبارتند از هاتنرز – هایمن 10 که از داخل توده وحشی در مرسیبرگ (112)و پایه آلپروما(113) در آلتن ودینکن (114) گزینش شده است، در آلمان دانهالهای دیگری از محلب نیز وجود دارد (81،80).

در امریکا چهار شماره از محلب که بذور آنها عاری از ویروس بوده و تحت نام محلب 4900 به فروش میرسد، سلکسیون گردیده است (140،7).
در فرانسه پایه سنت لوسی 405 که پنتالب (115) نامیده میشود، در موسسه بینالمللی اینرا گزینش گردیده است . در سایر مناطق ، از سلکسیونهای دیگر محلب استفاده میشود (140 و 91)، تنوع گونه محلب بوسیله مجاریها مورد بررسی قرار گرفته است . آنها نشان دادند سه زیرگونه در گونه محلب وجود دارد، از این زیر گونهها، یک پایه بذری خودبارور بنام کرپنای (116)(خود بارور) و دو پایه کلونی اس ام 4/11 (117) و دونابدانی (118) گزینش شدند.

کرپنای پایه مناسب برای آلبالو و دونابدانی برای گیلاس و اس ام 4/11 مناسب برای هر دو گونه گیلاس و آلبالو میباشد. با توجه به اینکه این پایههای با ارزش ، از رشد رویشی بالایی برخوردار بوده هیبریدهای بین گونهای دونابدانی با P.avium و P.fruticosa به منظور دستیابی به انواع پایه پاکوتاه انجام گردیده است (68،67). در بیشتر موارد اطلاعات کافی از این دانهالها در دسترس نبوده، اما سنت لوسی 405 بطور خیلی دقیق توصیف شده است (42،26). این اطلاعات میبایستی برای دیگر دانهالها مورد استفاده قرار گیرد. در خصوص سنت لوسی 405 اطلاعات موجود نشان داد که بذور پس از استراتیفه شدن به مدت 90 روز در دمای 2-0 درجه سانتیگراد بیش از 90 درصد جوانهزنی داشتندو دانهالهای جوان در خزانه بخوبی رشد کردند. ارقام گیلاس روی این پایه از سازگاری خوبی برخوردار میباشند و از لحاظ رشد رویشی نسبت به کلت و اس ال 64 از میزان رشد کمتری برخوردار بودند.

درختان بر روی سنت لوسی 405 از استحکام خوبی برخوردار بوده و بدون پاجوش بودند. سیستم ریشه قوی، درختان را در مقابل شرایط خاکی متفاوت سازگار نموده است. اما ریشههای این پایهها نسبت به تهویه نامناسب خاک حساس میباشد. محصولدهی درختان روی این پایه ها با تاخیر بوده و پس از گذشت 7 تا 8 سال به حداکثر محصول دهی میرسند. عملکرد و اندازه میوه درختان روی این پایه خوب میباشد. همانند دیگر پایههای محلب، ریشهها به قارچ فیتوفترا، ورتیسیلیوم و آرمیلاریا حساس میباشد(42).

پایه فرانسوی اس ال 64 یک کلون بوده که بوسیله قلمههای چوب نرم (قسمت انتهایی شاخه نیمه خشبی) و یا قلمههای خشبی تکثیر میشود. قلمههای ریشهدار در خزانه همیشه بخوبی استقرار نمییابد. پیوند میبایستی در اواخر فصل انجام گیرد. پایه مورد ذکر با بسیاری از ارقام گیلاس سازگار بوده و از لحاظ رشد، مانند پایه کلت و در مقایسه با پایههای فرانسوی پنتاریس و پنتاویوم از رشد کمتری برخوردار میباشند. این پایه به دلیل داشتن ریشههای عمیق و فراوان از استقرار خوبی در خاک برخوردار است ، از پاجوشدهی زیاد برخوردار نبوده و برای تراکم کاشت 180 تا 280 درخت در هکتار توصیه شده است. دربیشتر خاکها به استثنای خاکهای مرطوب سازگاری خوبی دارد . پایه اس ال 64 از لحاظ حساسیت به آفات و بیماریها همانند پایه سنت لوسی 405 بوده علاوه بر آن نسبت به نماتد پراتیلنکوس ولنوس حساس میباشد. درختان روی این پایه دیر بارده بوده و پس از پنج تا شش سال باردهی آنها شروع شده و در سال هشتم تا نهم به حداکثر میرسد. (140، 81 و 80).

بطور خلاصه پایههای کلونی یا بذری سنت لوسی گروه مهمی از پایههای قوی الرشد بوده که به خاکهای سبک، آهکی، سنگلاخی و در مناطق خشک، حارهای و در جاهائی که مازارد بخوبی نمیتواند رشد کند، سازگار است. رشد رویشی زیاد این پایه آنها را تنها بمنظور کشتهای غیرمتراکم مناسب ساخته است. برخی از پایههای حاصل از سنت لوسی که از منابع مختلف بدست آمده با برخی از ارقام گیلاس و آلبالو ناسازگار میباشد. بنابراین ارقام جدید قبل از معرفی میبایستی مورد آزمایش قرار گیرند. نتایج نشان داده است که ارقام گیلاس پیوند شده برروی این پایه نسبت به شکاف خوردن میوه (119) حساس میباشند . همچنین میبایستی تاکید شود که به منظور تولید پایههای بذری، باغهای بذری یا مادری میبایستی نسبت به ویروسهایی چون ویروس پاکوتاهی گیلاس گواهی شوند چرا که گاهی اوقات ویروس از طریق بذر نیز میتواند انتقال یابد (17و 55).

9- دیگر گونههای پرونوس
تحقیقات انجام شده در انگلستان نشان داد که پایه پس از 9 سال نه تنها باعث کاهش قدرت رشد و ایجاد پاکوتاهی درختان رقم بیگارو گوکر(120) تا حدود 50 درصد نسبت به کلت شده است بلکه عملکرد درختان نیز به همین میزان کاهش یافت .بنابراین کاهش رشد با افزایش عملکرد همراه نبوده است. علاوه بر این چندین گونه پرونوس به منظور بررسی پتانسیل آنها در کاهش قدرت رشد و پاکوتاهی درختان گیلاس مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته که کلون P.mugus 258) G) به نظر نویدبخش میباشد. نتایج آزمایش انجام شده با رقم مرتون گلوری نشان داد که درختان پیوندی در خزانه بخوبی رشد کرده و پس از 10 سال در مقایسه با کلت حجم تاج آنها حدود 50 درصد و قطر تنه آنها حدود 70 درصد کاهش یافت. ولی طول عمر درختان خوب بود. (139). گونههای دیگر پرونوس به عنوان پایه گیلاس مورد بررسی قرار گرفته اما هیچگونه موفقیتی حاصل نشده است. تعدادی از گونهها نیز مورد مطالعه قرار نگرفتهاند، احتمالاً هیبریدهای بین گونهای شانس موفقیت بیشتری دارند (154 و 31).

10- هیبریدهای پرونوس
1-10- پایه کلت(121) Colt) )
پایه کلت در سال 1977 در ایستگاه تحقیقات است مالینگ انگلستان معرفی گردید. این پایه خیلی زود توسط خزانه داران بدلیل سهولت تکثیر از طریق قلمههای علفی و خشبی مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر آن، تکثیر از طریق ریز ازدیادی، نیز امکانپذیر میباشد (134، 42 و 4). در مناطق دیگر نیز کلت یک پایه با ارزش گزارش شده است، به عنوان مثال در شمال آلمان، کلت یک پایه قوی الرشد بوده اما در مقایسه با پایههای بذری یا پایههای کلونی مازارد، قدرت آن برحسب نوع خاک، رقم پیوندی و دیگر شرایط متفاوت میباشد. در شمال اروپا، اندازه درختان روی پایه کلت نسبت به پایههای مازارد به میزان تقریباً 30 درصد کاهش یافت،

اما در مناطق گرمتر و با آب فراوان دارای رشد مساوی و یا حتی قویتر میباشد (151، 140، 137، 106 و 85). کلت بدلیل دارا بودن سیستم ریشه سطحی یک پایه حساس به خشکی محسوب میشود (42). کمبود آب در کاهش قدرت رشد درختان بر روی پایه کلت در مقایسه با پایههای مازارد که از ریشههای عمیقتر برخوردار هستند موثرتر میباشد. تحت شرایط خشک در مناطق جنوب شرقی فرانسه، رشد گیلاس رقم بورلت (122) روی کلت در مقایسه با 1/12 F. 35 درصد کاهش یافت اما در مناطق جنوب غربی فرانسه که از رطوبت بالاتری برخوردار میباشد، رشد درختان تنها 8 درصد کاهش یافت . در فرانسه محلب برای مناطقی با خاکهای مرطوب، پایه خوبی بوده در حالی که پایههای دیگر تحت چنین شرایطی دچار خفگی میشوند . پایه کلت پایه مناسبی برای مناطقی با خاکهای خشک یا آهکی نمیباشد (28 و 37 و42).ارقام پیوند شده روی این پایه میتوانند بر قدرت رشد تاثیر گذاشته اما میزان آن قابل پیش بینی نمیباشد.به گونهای که در برخی از ارقام قدرت رشد کاهش و در برخی افزایش مییابد. قدرت رشد درختان روی کلت در زمان شروع باردهی کاهش مییابد و در مقایسه با پایه مازارد زودتر به سن باردهی میرسند . تاخیر در محصولدهی در اثر شرایط آب و هوای نامناسب در طی دوره گلدهی میتواند از کاهش رشد جلوگیری نماید. علیرغم قدرت رشد درختان بر روی پایه کلت، بدلیل زاویه باز شاخه و تاج فشرده مدیریت آنها نسبتا” آسان میباشد (4 ، 28 ، 42 ، 137 ، 140 و 151 ).

کلت در مقایسه با پایههایی که قدرت رشد مشابه دارند (ویروت 10 و 13 )از محصول دهی متوسط و در مقایسه با پایههای پاکوتاهتر از محصول دهی کمتری برخوردار میباشد. اما اغلب از 1/12F و یا مازارد بهتر میباشند (151، 143، 139، 128، 110، 101، 85، 40، 8). برای آلبالو و در مقایسه با پایه مازارد موارد فوق نیز میتواند صحت داشته باشد . به منظور حفظ محصول دهی در سطح بالا اغلب در درختان بالغ هرس زمستانه توصیه میشود . این پایه نباید با پایه محلب مقایسه شود زیرا محلب مناسب شرایط آب هوایی و خاکی دیگری میباشد که قبلاً توصیف شد.(42 و 106)

اندازه میوه درختان بر روی کلت خوب بوده این مسئله ممکن است تا حدودی بخاطر محصول دهی متوسط باشد . شواهدی وجود دارد که بیانگر حساسیت بیشتر پایه کلت به شکاف خوردن میوه در مقایسه با 1/12F میباشد. دستیابی به نتایج قطعی مستلزم تحقیق بیشتری میباشد. پاجوش دهی در پایه کلت مشکلی ایجاد نمیکند اگر چه این حالت به مقدار زیادی بستگی به شرایط محیطی دارد به گونهای که در آزمایشهای انجام شده در مجارستان پاجوش دهی کمی مشاهده شد . گیرایی پیوند بر روی کلت مطلوب میباشد اما در آزمایشهای انجام شده در غرب اروپا موارد عدم موفقیت نیز مشاهده گردید. ولی در عین حال درصد عدم موفقیت پیوند در این پایه در مقایسه با 1/12 F. کمتر بوده که دلیل روشنی در این خصوص گزارش نشده است. در آزمایشهای انجام شده در لهستان نتایج نشان داد که درختان در مدت کوتاهی پس از کاشت از بین رفتند که به نظر میرسد، در ارتباط با ناسازگاری آنها باشد . ارقام ون و سام (123) نیز دارای چنین مشکلی بودند . بنابراین اطمینان کامل در خصوص بقأ درختان بر روی پایه کلت در شرایطی که میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم کم میباشد وجود ندارد (152، 143). در بررسی که روی پایههای کلت پیوند نشده انجام شد نتایج نشان داد که ریشهها از توانایی کمی در جذب عناصر معدنی از خاک برخوردار هستند (152) و این خصوصیت دلیلی بر روشن بودن رنگ سبز برگهای درختان بر روی پایه کلت می باشد (143، 28). بنابراین کلت نیاز به بررسی سازگاری کودی و حتی تغذیه برگی دارد (152).

شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تحت یک شرایط معین استفاده از کلت به منظور کنترل رشد شاخه و میوه اجباری میباشد (151، 88). سیستم سطحی ریشه کلت میبایستی با تمامی این پدیدهها خود را سازگار نماید. گزارشات متعددی در خصوص حساسیت زیاد درختان در برابر سرمای زمستانه بر روی کلت، در مقایسه با پایههای دیگر گزارش شده است (28، 20). در آلمان کلت به عنوان پایه بسیار حساس شناخته شده است . در مناطق دیگر گزارش شده که سرما در باغها، پس از یک سرمازدگی کشنده خسارتزا نبوده است . و حتی در نروژ و شمال آلمان کلت با موفقیت استفاده شد(6 ، 140، 151، 121). در این خصوص احتمالاً زمان سرمازدگی با اهمیت بوده، به گونهای که تنشهای سرمازدگی نشان داد که کلت در قیاس با 1/12F به سرمازدگی اواخر زمستان حساستر بوده و حساسیتی نسبت به سرمازدگی اوایل یا اواسط زمستان نشان نمیدهد

. کلت همواره به عنوان یک پایه حساس به سرما مطرح بوده و در مناطق سرد میشیگان این پایه توصیه نمیشود . همچنین پایه کلت بسیار حساس به گال طوقه بوده(99 ، 98)، به گونهای که استفاده از این پایه را دچار مشکل نموده (42، 27)، از طرف دیگر کلت به پوسیدگی ریشه حاصل از فیتوفترا نیز حساس بوده و این مسئله کاربرد این پایه را در خاکهای مرطوب محدود می نماید پایه کلت در مقابل سرطان طوقه از حساسیت متوسطی برخوردار است . کلت یک رقم تریپلوئید بوده ولی اخیرا” پایه های هگزا پلوئید آن نیز در ایستگاه ایست مالینگ نیز بدست آمده است. نتایج مقدماتی نشان داد که رشد درختان در مقایسه با پایه استاندارد کلت (بذری) با میزان محصولدهی مشابه، 25 درصد کاهش مییابد . پایههای هگزاپلوئید میبایستی ارزیابی شوند.بطور خلاصه قدرت رشد و محصول دهی متوسط پایههای استاندارد کلت برای کشتهای متراکم مناسب نبوده اگرچه این پایه در کشتهای غیرمتراکم توصیه میشود(135) .

2-10- پایه جیزلا یاسری جیزن (124)
در طی سالهای 1965 تا 1971 در دانشگاه جیزن آلمان به منظور دستیابی به پایههای پاکوتاه تلاقیهای بین گونهای انجام گردید (48، 58، 117). براساس ارزیابیهای انجام شده چهار شماره جیزلا پنج تا هشت امیدبخش بودند. پایههای جیزلا پنج و شش طبق بررسی انجام شده مناسب میباشد. نتایج تستهای ویروسی در آلمان و امریکا نشان دادند که تلاقیهای P.fruticosa بسیار حساس به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی میباشد. نتایج ضعیف کسب شده از آزمایشهای انجام شده بر روی پایههای جیزلا یک و جیزلا شماره پنج ممکن است بخاطر آلودگی به ویروس بوده اما این موضوع ثابت نشده است. در مورد پایههای 154، 172، 173 و پایه جیزلا چهار نیز چنین انتظار میرود. علت از بین رفتن درختان عامل ویروس یا ناسازگاری بوده ولی در حال حاضر نمیتوان دلیلی بیان نمود.

پاجوش دهی زیاد در پایههای 4/154، 7/154، 9/172، 9/173 در امریکا مشاهده شد . تستهای ویروس نشان دادند که پایههای جیزلا پنج و شش نسبت به ویروسهای پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی مقاوم بوده ولی پایه جیزلا 7 نسبت به ویروس پاکوتاهی مقاوم و نسبت به ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی حساس است به گونهای که انتخاب این شماره میتواند خطرساز باشد. در مورد پایه جیزلا هشت تاکنون هیچگونه ارزیابی و گزارشی ارائه نشده است. قدرت رشد پایه جیزلا هفت و هشت نسبت به 1/12 F. کمتر است(132 ، 133 ، 102 و 82).

نتایج آزمایشهای انجام شده بر روی تعدادی از ارقام گیلاس در ویتزنهازن (125) نشان داد که درختان بر روی پایه 1/12 F. با عرض تاج 24 مترمربع از بیشترین میزان رشد (100 درصد) و درختان بر روی پایههای جیزلا پنج ، شش ، هفت و هشت به ترتیب با 58، 45، 39 و 37 درصد از قدرت رشد برخوردار بودند (132).

نتایج تحقیقات انجام شده در شهر ویتزنهازن نشان داد که چهار پایه فوقالذکر در کنترل انداره درخت موثر بوده، درختان زود به بار نشستند و از محصولدهی خوبی برخوردار بودند. شاخهدهی با زاویه باز و بدون پاجوش (جیزلا پنج و شش ) بوده و در مقایسه با پایه 1/12 F. از پاجوش دهی کمتری برخوردار بودند (جیزلا هفت و هشت ). اندازه میوه بر روی پایههای جیزلا خوب بوده و به نظر میرسد که اندازه محصول تحت تاثیر شرایط آب و هوا و میزان بار درخت باشد(133، 132، 49). نتایج مشابهی در سایر نقاط اروپا بدست آمده که گویای پائین بودن تولید روی پایه 1/12 F. میباشد. پایه جیزلا شماره پنج نه تنها در آزمایشهای ویتزنهازن آلمان، بلکه در سایر نقاط اروپا نیز به عنوان پایه مناسب مطرح گردیده اما در امریکا آزمایشهای زیادی بر روی این پایه انجام نشده است.

برخی از نتایج آزمایشهای انجام شده در هلند افق روشنی را با پایه جیزلا برای ارقام گیلاس تائید مینماید و تنها یک گزارش در خصوص عدم موفقیت گیلاس رقم بورلت بر روی پایه جیزلا پنج گزارش شده است . این پایه از طریق ریز ازدیادی تکثیر می شود اما میتواند به سهولت از طریق قلمههای علفی تحت سیستم میست نیز تکثیر شود (142).در حال حاضر پایه جیزلا شماره پنج برای نقاط شمال غرب اروپا توصیه می گردد ( 13 ، 121 ، 120 و 11) .

در خزانه میزان رشد درختان ارقام پیوندی بر روی پایه فوقالذکر در مقایسه با 1/12F کمتر میباشد و لیکن پس از انتقال به زمین اصلی از درصد مرگ و میر کمتری برخوردار است . فواصل کشت که اخیرا” در آلمان توصیه میشود 3*5/4 متر است (130و 143) . این نتیجه میتواند به عنوان راهنمای کشت مورد استفاده قرار گیرد ولی معمولا” فواصل کشت براساس تجارب و نوع خاک تغییر مینماید. درختان بر روی پایه جیزلا شماره پنج در سالهای اولیه از رشد زیادی برخوردار بوده و پس از شروع باردهی رشد آنها کاهش مییابد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله در مورد جریان در کانالهای رو باز با word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله در مورد جریان در کانالهای رو باز با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد جریان در کانالهای رو باز با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله در مورد جریان در کانالهای رو باز با word :

جریان در کانالهای رو باز

پمپ حرارتی (دیجیتال) :
بررسی سیکل مربوط به پمپ حراتی و خواندن اعداد مربوط به دمای هر سنسور و خواندن فشار هوای ورودی و خروجی کمپرسمو در دودبی مشخص و هر دو دوبی با دو حالت خاموش و روشن بودن تن این اعداد خوانده می شود.
حوزه کار پمپ حرارتی : نحوه کار به این صورت است که ابتداء ناز فریونی که در سیستم جریان دیده در داخل «Evapava Tor» تبخیر کنند گرهای ما از محیط اطراف گرفته تا محیط سرد شود که محیط در اینجا همان داخل یخچال و موارد داخل یخچال است بعد از گرفتن گرهای با کار خارجی که روی کمپرسور انجام می شود بین گاز داخل کمپرسور شده و در حالی که ورودی کمپرسور ما همواره فشار کمی از گیچ آبی رنگ متصل به سیستم می خوانیم و در خروجی کمپرسور فشار

زیادی را از گیج گرمز رنگ می خوانیم سپس بعد از خروجی کمپرسور ما درای ثاز «Supertlet» یا فوق گرم خواهیم بود در مرحله ی بعد برای اینکه ثاز گرمای خود را از دست بدهد وارد «Condenser» می شود و گرمای را به محیط پس می دهد تا دمای خود را کاهش دهد نه م

رحله ی سوم بعد از خروج از کندانسور و با کاهش دما و در شیر انبساط یا لوله مویین می شود و در هنگام خروج با افت فشار مواجه می شود و در نهایت وارد تبخیر کننده می شود تا چرخه کامل شود بنابراین در یک پمپ حرارتی چهار مرحله رخ می دهد تا این که یک سیکل کامل شود و عمل تبرید صورت گیرد شکل تشکیل پمپ حرارتی و روابط میدان آن ها :

= ضریب عملکرد یخچال
همان گونه که از شکل مشاهده می شود دارای 8 دها هستیم که در مانیتور مشخص شده است و نحوه ی عملکرد آن همان گونه است که در قسمت بالا گفته شده است که دو گیج ورودی و خروجی است که فشار کمپرسمر را در هر دو حالت نشان می دهد است و کنداسمور ما هم دارای یک آب خروجی و ورودی است.
مردی کنه اسور = خروجی آب = ورودی آب = خروجی تبخیر کننده = دمای شیر انبساط=

خروجی کمپرسور = ورودی کمپرسور = خروجی کنداسور =
2 ) فن روشن
= حسابی

جدول اشباع
جدول فوق گمان
1 – 2 ) فن خاموش
= خروجی

جدول
جدول فوق گرم
2 – 2 ) فن روشن

جدول
جدول فوق گرم

اعداد خوانده شده در آزمایش:
حالت(2) دبی آب حالت(1) یا = دبی آب
4( 1 3 (1 2 (1 1 ( 1

وات توان وات توان وات توان وات توان
محاسبه مربوط ب اعداد جدول بالا:
1 . 1 ) فن خاموش:
خارجی

کمپرسر: حجم کنترل

جدول اشباع
معبد داوری سیستم کار انجام داده :

گرم جدول اشباع
تبخیر کننده: حجم کنترل

جدول اشباع

آزمایش شماره (2) :
هدف :
در این آزمایش هدف بررسی تهویه مطلوع می باشد که تهویه مطبوع برای آسایش در زندگی انسان می باشد در این آزمایش ملاحظات مربوط به تهویه مطلوع را انجام داده اعداد و ارقام را ثبت می کنیم و در ادامه درباره هر کدام توضیح روابط و محاسبات آنرا انجام خواهیم داد.
روابط حاکم بر تهویه مطلوع :
می دانیم هوا مخلوطی از نیتروژن، اکسیژن و هیدروژن و گازهای دیگر است.
هوای خشک
بخار آب P جو
می دانیم در ثاز ایده آل (T) h = h ، تابعی از دما است- و h = CPT
بنابراین خواهیم داشت.
طبق قانون دالتون داریم :
P فشار کل
Pa فشار هوای خشک
Pv فشار بخار
بنابراین:
بخار آب انتقال

آمپالی بی اشباح
هوایی که بخار آب دارد (مرطوب) هوای جو
هوایی که بخار آب ندارد. هوای خشک
نتیجه گیری :
از اعداد خوانده شده در صفحات وجه اول قبل نتیجه می گیریم که فشار ورودی کمپرسور از فشار خروجی آن زیاد است که بین نشان دهنده صحیح بودن آزمایش است.
فشارها در دبی کم یعنی حالت 2 کمتر از فشار دومی زیاد نیست یعنی فشارها (چه ورودی و خروجی) در دبی زیاد از فشار های دبی کم کمتر است.
فشاار در حالت متن روشن از فشاردر حالت متن خاموش زیاد است.
دمای در هر چهار حالت یکسان است و برابر است که این همان نشان دهنده حالت فوق گرم بودن کمپرسور است.
تعاریف و ورابط رطوبت نسبی و مطلق :
رطوبت نسبی و ( ) : عبارت است از نسبت جزء مولی نهار در مخلوط به جزء مولی هنجار در مخلوط اشباع در همان درجه حرارت و فشار کل.

فشار اشباع در دمای داده شده

رطوبت نسبی بنابراین
رطوبت مطلق یا رطوبت مخصوص (w) :
عبارت ست از نسبت جرم بخار آب به جرم هوای خشک در مخلوط بخار و هوا :

w رطوبت مخصوص
اعداد خوانده شده در آزمایش :
در این آزمایش دمای هوای ورودی به سیستم در هر دو حالت ثابت می باشد در این آزمایش در حالت را در نظر می گیریم .
حالت اوّل : بویلر 1 و دو یلو 2 خاموش است و فقط کولر روشن است پس دمای خروجی کولر معنی نقطه های 5 و 6 را می خوانیم. (یعنی فرآیند سرهایش خالص)
حالت دوم : کولر و بویلر 2 خاموش شده و فقط بویلو 1 روشن است پس دمای های خروجی بویلو را می خوانیم یعنی نقطه 3 و 4 (یعنی فرآیند گرمایش خالص)
اعداد خوانده شده در زیر نوشته شده است.
؟ = سرعت هوای m 53/10= قطر لوله ی خروجی D
خروجی 25/5=
دمای تر و خشک هوای ورودی
حالت اول:
هوای خشک = جدول (1
دبی هوای تر=
جدول ( 2
حالت دوم:
هوای خشک جدول (2

نتیجه گیری :
با توجه به اعداد خوانده شده ملاحظه می گردد که هر دو آزمایش گرمایش خالص و سرمایش در هوا ترشوری باید و برابر باشد در حالتی که در عمل و و برابر با هم نشد و در سرمایش خالص باید باشد که با توجه به این که آزمایش دارای خطا است این اتفاق نمی افتد و بر عکس گرمایش باید باشد که با توجه به اعداد خواندهشده این گونه نیست.
آزمایش شماره ی 3
آزمایش کمپرسور :
هدف : در این آزمایش هدف از بررسی کمپرسور بررسی نحوه ی کار کرد یک کمپرسور است و خواندند اعدادی از قبیل دمای ورودی و خروجی کمپرسور فشار ورودی و خروجی با توجه به این که طول کورس و قطر سیلندر معلوم است.
خلاصه آزمایش : در این آزمایش ابتدا با روشن کردن کمپرسور و بستن شیرخروجی مخزن صبر می کنیم تا اینکه فشار در داخل مخزن به bar3 برسد وقتی که فشار داخل مخزن به این مقدار رسید شیر خروجی مخزن را باز می کنیم دوباره این عمل را تکرار می کنیم سپس بعد از مدتی که شرایط پا یا در سیستم بر قرار گشت یعنی دبی ورودی و خروجی یکی شر و آن گاه شروع به خواندن اعداد نموده اعدادی که در این آزمایش خواندیم یکبار در دوره اعداد مربوط به فشار 5 او اعداد مربوط به فشار 5 2 کمپرسور را خواندیم سپس در دوره 1400 اعداد مربوط به فشار 5 1 و اعداد مربوط به فشار 5 2 کمپرسور را خواندیم که این اعداد شامل دمای ورودی و خروجی کمپرسور و فشار مربوطه بد اختلاف فشار، فشار خروجی کمپرسور و فشار مخزن که با آن کاری نداریم.
بدین ترتیب آزمایش را 4 بار تکرار کرده و برای هر 4 بار اعداد خاص خودشان را می خوانیم شکل شما تیک دستگاه :
– دکمه اگر بالا باشد دمایی که نشان می دهد دمای خروجی کمپرسور است.
– دکمه اگر پایین باشد دمای ورودی کمپرسور را نشان می دهد.
– عمق سیلندر : 45mm – پولی بزرگ : 260 mm
– قطر داخل سیلندر : D = 61.5 mm – پولی کوچک : 80 mm
– تئضیحات دستگاه و روابط :
کمپرسور رفت و برگشتی توسط یک الکترو موتور و تسمه پولی کوچک و بزرگ به حرکت در می آید پس از اینکه فشار مخزن بالا رفت شیر خروج هوا را به قدری باز می کنیم که شرایط پا یا «SSSF» برقرار شود سپس داده ها را یادداشت می کنیم اگر دور موتور N دور بر دقیقه باشد و داریم :
D : قطر سیلندر
L : طول کورس =
N : دو موتور
دبی حجمی هوا در سیلندر
– اعداد خوانده شده در آزمایش :
حالت چهارم حالت سوم حالت دوم حالت اول
21
21
21
21
دمای ورودی کمپرسور
9/36
6/39
7/38
39
دمای خروجی کمپرسور
9
9
4
1
اختلاف فشار و تئوری pa خروجی
6/10
4/1
5/2
5/2
فشار خروجی (pis)
66/3 49/5 44/3 49/5 ولتاژ (v)
20/1 46/1 78/0 611/3 جریان (I)
6540 9300 20/6 1030 سرعت زاویه ی ram
حالت اول:
دبی حجمی هوا در سیلندر
دبی حجمی هوا در سیلندر
= دبی حجمی هوا در سیلندر

آزمایش شماره ی 4
آزمایش تست موتور دیزل :
– هدف : در این آزمایش هدف تست موتور دیزلی است و مقدارنواز خروجی که یک موتور دیزلی دارد با توجه به جریان های خروجی آن که جریان خروجی آن را به صورت شروع روشنایی در لامپ ها می بینیم و همچنین می خواهیم در این آزمایش دما را بخوانیم این دما ها عبارتند از دمای ورودی پائین اگزوز دمای خروجی بالای اگزوز بعد از خنک شدن و همچنین دمای ورودی آب به داخل لوله ی

خنک کننده ی اگزوز و دمای خروجی آب از اگزوز و همچنین خواندن آمپر و ولتاژ خروجی و یافتن دبی آب خروجی از شلنگ و همچنین یافتن دبی آب ورودی به داخل و در آخر یافتن دبی سوخت به داخل موتور دیزل می باشد که سوخت ما در اینجا گازوئیل می باشد.

– خلاصه آزمایش : در این آزمایش ما ابتدا موتور را روشن می کنیم نحوه ی روشن کردن موتور به این حالت است که ابتدا باید ساسات موتور پائین باشد سپس کلید موتور را روی Run گذاشته و موتور یک صندلی دارد که به صورت ریسمانی است سپس آن را گرفته و با قدرت به بیرون می کشیم تا موتور روشن شود بعد از روشن شدن موتور مدتی صبر می کنیم تا اعداد خروجی فیکس شود در ادامه بعد از فیکس شدن اعداد خروجی و بعد از این که شرایط پا یا در سیستم برقرار شد می

توانیم اعداد را بخواهید ما این اعداد را که شامل 4 دما و آمپر و دبی خروجی آب و دبی ورودی سوخت می باشد را یکبار در حالت تمامی لامپ ها خاموش خواندیم یک بار در حالت یک لامپ

روشن خواندیم یک بار هم در حالت پنج لامپ روشن خواندیم و نتایج اعداد خوانده شده را در خروجی در کنار هم آورده ایم تا نتیجه گیری و محاسبات را انجام دهیم که در ادامه خواهد آمد.
شکل صفحه ی قبل مربوط به تابلوی خروجی اطلاعات موتور دیزل می باشد که نشان دهنده ی 2 دمای ورودی و خروجی اگزوز و ولتاژ و جریان خروجی موتور و دو بر حسب rpm می باشد.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود تحقیق فیزیولوژی گوارش با word دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود تحقیق فیزیولوژی گوارش با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود تحقیق فیزیولوژی گوارش با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود تحقیق فیزیولوژی گوارش با word :

بخش 1- خصوصیات عضله صاف در دستگاه گوارش
نقش لوله گوارش تأمین مداوم آب – الکترولیت ها و مواد غذایی برای بدن است. بهمین دلیل اعمال زیر را انجام می دهد:
1. حرکت غذا در لوله گوارش 2. ترشح شیره‌های گوارشی و هضم غذا 3. جذب فراورده های گوشتی ، آب و الکترولیت ها
دیواره لوله گوارش در مقطع عرضی از خارج به داخل شامل لایه های زیر است
1. سروز 2. لایه عضلانی طولی 3. لایه عضلانی حلقوی 4. زیر مخاط Submucosa 5. مخاط mucosa
همچنین لایه پراکنده ای از فیبرها و عضله صاف بنام عضله مخاطی در لایه های عمقی مخاط وجود دارد.
ویژگیهای عضله صاف لوله گوارش
1- فیبرهای عضله صاف لوله گوارش از طریق تعداد زیادی gap junction با یکدیگر ارتباط دارند بنابراین سیگنالهای الکتریکی که موجب انقباض عضلانی می شوند به آسانی از یک فیبر به فیبر بعدی در داخل هر دسته و با سرعت بیشتری در طول عضله منتقل می شود. پس هر لایه عضلانی به صورت سن سی تیوم عمل می کند یعنی اگر پتانسیل عمل در هر نقطه ای از توده عضله ایجاد شود بلافاصله در کلیه جهات در عضله منتشر می شود.
2- عضله صاف لوله گوارش دارای نوسانات ریتمیک خودبخودی در پتانسیل غشای بین 65- تا 45- میلی ولت است که به آن امواج آهسته یا ریتم الکتریکی پایه (BER) گویند.
نکته : گانونگ – بجز مری و بخش فوقانی معده بقیه قسمتهای عضله صاف گوارش دارای BER هستند.
ویژگیهای امواج آهسته یا BER:
الف- BER پتانسیلهای عمل نیستند بلکه تغییرات آهسته نوساندار در پتانسیل استراحت غشا هستند.
ب – شدت این امواج بین 5 تا 15 میلی ولت متغیر است.
ج- فرکانس این امواج در بخش های مختلف لوله گوارش متفاوت است: در جسم معده 3 بار در دقیقه – دوازده 12 بار در دقیقه ایلئون انتهایی 8-9 بار در دقیقه – درکولون 9 بار در دقیقه – از سکوم تا تا سیگموئید تا حدود 16 بار در دقیقه بالا می‌رود.
د- علت ایجاد BER احتمالاً سلولهای پیس میکری بنام کاخال هستند که در بافت میان بافتی قرار دارند.
هـ - امواج آهسته نمی توانند در لوله گوارش انقباض ایجاد کنند اما ریتم انقباض را مشخص می کنند (مثلا در دوازدهه 12 بار در دقیقه انقباض رخ دهد.) استثناء: گاها BER در معده می تواند انقباض عضلانی ایجاد کند.
3. در عضله صاف گوارش پتانسیلهای عمل واقعی را نیزه یا اسپایک گویند که بر روی قله امواج آهسته ظاهر می شوند.
اگر پتانسیل استراحت غشای عضله صاف لوله گوارش از حدود 40 میلی ولت مثبت تر شود پتانسیلهای نیزه به طور اتوماتیک بوجود می آیند هر قدر پتانسیل امواج آهسته از این حد بالاتر بروند فرکانس پتانسیلهای نیزه افزایش می یابد (محدوده فرکانس بین 1 تا 10 اسپایک در ثانیه است)
4. گایتون: کانالهای مسئول ایجاد پتانسیل عمل در عضله صاف دستگاه گوارش کانالهای کلسیمی – سدیمی آهسته هستند که اجازه ورود مقدار زیادی کلسیم بهمراه مقداری سدیم می دهند.
گانونگ: بخش دپیاریزه شونده هر ا سپایک بدلیل ورود کلسیم و بخش رلاریزه شونده ناشی از خروج K از سلول است.
5. عواملیکه غشا را دپلاریزه می کنند یعنی آنرا تحریک پذیر می سازند شامل: الف- کشیده شدن عضله ب- تحریک بوسیله استیل کولین ج- تحریک پاراسمپاتیکی که استیل کولین از انتهای خود ترشح می کند د- بعضی هورمونهای گوارشی
6. عواملیکه پتانسیل غشا را منفی تر می کنند یعنی غشا را هایپرپلاریزه می کنند شامل الف- اپی نفرین و نوراپی نفرین ب- تحریک سمپاتیکی
7. امواج آهسته باعث ورود یونهای کلسیم نمی شوند بلکه فقط سبب ورود یونهای سدیم می شوند پس امواج آهسته بخودی خود نمی توانند انقباض عضلانی ایجاد کنند.
8. در بعضی عضلات صاف لوله گوارشی انقباضات تونیک هم بوجود می آید. انقباض تونیک مداوم است و به امواج آهسته ارتباطی ندارد.اغلب چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد شدت انقباض تونیک افزایش یا کاهش پیدا می کند.
علل ایجاد انقباض تونیک
1.پتانسیلهای عمل تکراری که هر قدر فرکانس آن بیشتر باشد شدت انقباض تونیک بیشتر است
هورمون ها یا سایر عواملیکه باعث دپلاریزاسیون مداوم غشای عضله صاف شوند.
ورود مداوم یونهای کلسیم بداخل سلول از راه هایی که با تغییرات پتانسیل غشا همراه نیست.
بخش 2 کنترل عملکرد دستگاه گوارش
لوله گوارش تحت تاثیر اعصاب و هورمونها عملکرد خود را تنظیم می کند.
1- کنترل عصبی لوله گوارش:
اعصابی که به لوله گوارش عصبدهی می‌کنند شامل اعصاب اتونوم (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) و اعصاب انتریک می باشند.
الف- سیستم عصبی انتریک – Enteric
دستگاه گوارش دارای سیستم عصبی مخصوص خود است که به آن سیستم عصبی انتریک گویند
این سیستم در تمام لوله گوارش به طور کامل قراردارد از مری شروع شده تا مقعد گسترش دارد.
سیستم انتریک از دو شبکه عصبی مایسنر و میانتریک تشکیل شده است.
شبکه میانتریک یا اورباخ بین لایه های عضلانی طولی و حلقوی قرار گرفته و به طور عمده حرکات لوله گوارش را کنترل می‌کند شبکه مایسنر در زیر مخاط قرار گرفته و بطور عمده ترشح لوله گوارش و جریان خون موضعی را کنترل می کند
نکته مهم : سیستم عصبی انتریک می تواند بطور خودبخودی و مستقل از سیستم اعصاب اتولنوم عمل کند اما تحریک سیستم های پاراسمپاتیک و سمپاتیک می تواند اعمال لوله گوارش را فعال یا مهار کند.
تحریک شبکه میانتریک اثرات زیر را باعث می شود:
1. افزایش انقباض تونیک یا تنوس دیواره روده
2. افزایش شدت انقباضات ریتمیک
3. افزایش مختصر فرکانس انقباضات ریتمیک
4. افزایش سرعت هدایت امواج تحریکی در طول دیواره روده
شبکه میانتریک مهاری بوده و از انتهای آنها VIP آزاد می‌شود (پلی‌پپتید روده ای مؤثر بر عروق).این سیگنالهای مهاری، عضلات اسفنگتری مانند پیلور یا دریچه ایلئوسکال را مهار می کنند.
نکته مهم: شبکه میانتریک عمدتا اززنجیرهای خطی که شامل تعداد زیادی نرون متصل بهم هستند درست شده که در تمامی طول لوله گوارش گسترش یافته اما شبکه مایسنر عمدتاً با کنترل عمل در داخل دیواره داخلی هر قطعه کوچک از روده سر و کار دارد.
ب- اعصاب پاراسمپاتیک
اعصاب پاراسمپاتیک لوله گوارش شامل 2 بخش کرانیال و ساکرال هستند. بخش کرانیال عمدتا توسط عصب واگ منتقل می‌شوند و از مری تا نیمه اول روده بزرگ را عصبدهی می کنند. بخش ساکرال از نخاع شروع شده و از طریق اعصاب لگنی به نیمه انتهایی روده بزرگ تا مقعد می روند

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله در مورد تابش جسم سیاه با word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله در مورد تابش جسم سیاه با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد تابش جسم سیاه با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله در مورد تابش جسم سیاه با word :

تابش جسم سیاه

فرضیه پلانک ، سرآغاز مکانیک کوانتومی
در سال 1900، “ماکس پلانک” ، نظریه‌ای ابداع کرد که با منحنی‌های تجربی تابش جسم سیاه ، مطابقتی عالی از خود ارائه داد. فرض او این بود که اتمهای جسم سیاه ( ماده‌ای که تمام نورهای تابیده به آن را جذب کند ) ، تنها قادرند نورهایی را گسیل سازند که مقادیر انرژی آنها توسط رابطه hv داده می‌شود. در رابطه ، v فرکانس تابش و h ، ثابت تناسب است که به ثابت پلانک معروف است. با قبول مقدار ، منحنی‌هایی بدست می‌آیند که با منحنی‌های تجربی جسم سیاه کاملا مطابقت دارند. کار پلانک سرآغاز مکانیک کوانتومی بود.

به دنبال پلانک ، “انیشتین” نیز مشاهدات مزبور را بر اساس اندیشه تشکیل نور از اجزایی ذره گونه تشریح کرد که آنها را فوتون نامید که انرژی هر یک از آنها برابر است با:
احتمال و مکانیک کوانتومی
موضوع احتمال ، یک نقش اساسی را در مکانیک کوانتومی ایفا می‌کند. در مکانیک کوانتومی ، سروکار ما با احتمالاتی است که با متغیر پیوسته‌ای مانند مختصه x درگیرند. صحبت از احتمال پیدا شدن یک ذره در یک نقطه خاص مانند x = 0.5000 حاوی چندان معنایی نیست، زیرا تعداد نقطه‌ها در روی محور x نامتناهی ، ولی تعداد در اندازه گیریهای ما به هر حال متناهی است و از این رو ، احتمال وصول با دقت به 05000 بی‌نهایت کم خواهد بود.

این است که به جای آن از احتمال یافتن ذره در یک فاصله کوتاه از محور x ، واقع بین x+dx , x صحبت می‌شود که در آن dx یک طول بینهایت کوچک است. طبیعتا احتمال فوق متناسب با فاصله کوچک dx بوده و و برای نواحی مختلف محور x متغیر خواهد بود. بنابراین احتمال اینکه ذره در فاصله مابین x و x+dx پیدا شود، مساوی g(x)dx است که در اینجا (g(x بیانگر نحوه تغییرات احتمال روی محور x است. تابع (g(x چون برابر مقدار احتمال در واحد طول است، لذا چگالی احتمال نامیده می‌شود.

چون احتمالات ، اعداد حقیقی و غیر منفی‌اند، لذا (g(x باید یک تابع حقیقی باشد که همه جا غیر منفی است. تابع موج می‌تواند هر مقدار منفی و یا مقادیر مختلط را به خود بگیرد و از این نظر به عنوان یک چگالی احتمال محسوب نمی‌شود. مکانیک کوانتومی به عنوان یک اصل می‌پذیرد که چگالی احتمال برابر است.
زمینه های بروز مکانیک کوانتومی :
نسبیت و مکانیک کونتوم دو نظریه اساسی قرن بیستم هستند . همچنانکه می دانید در آغاز قرن بیستم تحول عطیمی در فیزیک ایجاد شد. از یکطرف ثابت بودن سرعت نور در تمام دستگاه های مختصات ما را به پذیرش نظریه نسبیت می کند. یعنی پذیرفتن اتساع زمان و انقباض مکان.
همزمان با این مسئله در سال 1907 با مقاله فوتوالکتریک انیشتین مکانیک موانتوم متولد می شود. بعضی ها هم اعتقاد دارند تاریخ پیدایش مکانیک کوانتوم در سال 1900 با نظریه ماکس پلانک در مورد تابش جسم سیاه می باشد .

در یک قرن پیش پلانک روی مسائلی در ارتباط با ویژگی های اساسی حرارت کار می کرد. هنگامی که او در تلاش بود تا ماهیت گرما و نور برخاسته از یک جسم ساده گرم و درخشان «جسم سیاه) را دریابد، متوجه شد که ناگزیر است عقیده ای به ظاهر مسخره را بپذیرد. اینکه انرژی تابشی برخاسته از اجسام نه به صورت پیوسته بلکه در بسته هایی مجزا به اطراف پراکنده می شود.

درسال 1900، ماکس پلانک فیزیک دان آلمانی اعلام کرد که با فرض یک تشعشع الکترومغناطیسی خفیف (در طول موج یا در فرکانس)، منحنی فرضی بدست آمده کاملاً با منحنی ناشی از آزمایش منطبق خواهد بود. به عبارت دیگر، انرژی اتمی تابان E با فرمول زیر تعریف می شود:
E = n.h.f , n عدد صحیح است , 6,62 x 10-27 s.erg = h ثابت پلانک , f فرکانس نوسانات اتمی
این رویداد شروع عصر مکانیک کوانتومی را رقم زد. به دلیل اینکه پلانک موفق به تعریف انعکاس جسم سیاه شد جایزه نوبل فیزیک را درسال 1918 به خود اختصاص داد.

پلانک هر یک از این بسته ها را یک “کوانتوم” نامید. که واژه ای برگرفته از لاتین و به معنای “چه مقدار” است و در جمع “کوانتا” خوانده می شود. و رابطه ای را روی کاغذ آورد که انرژی آنها را به فرکانس ربط می داد. با این کار او پدر نظریه مکانیک کوانتومی شد. این نظریه شامل قوانینی بود که بر این بسته های انرژی حاکم بودند. و البته به زودی مشخص شد که دامنه نفوذ آنها بسیار فراتر از همین بسته هاست.

با اینکه منحنی فرضی پلانک با منحنی ای که عملا از آزمایشات به دست می آمد تطبیق کامل داشت، متأسفانه، برای مدّت حداقل 5 سال، فرضیه ی او مبتنی بر ماهیّت خفیف تابش اتمی، تا سال1905 و چاپ مقاله ی اینشتین و شرح آن بر فرضیه ی تأثیرات فوتوالکتریک، استقبال چندانی نیافت. با این حال، تئوری پلانک که وجود دو سطح انرژی اتمی خفیف را برای توضیح تشعشع جرم سیاه بیان می کرد،

تابش جسم سیاه
هر جسم جامدی کسر یعنی از تابش فرودی بر سطح خود را درمی‌آشامد، بقیه این تابش بازتاب می‌یابد. یک جسم سیاه ایده‌آل به صورت ماده‌ای که تمامی تابش فرودی را ، بدون هیچ بازتابس درمی‌آشامد، تعریف می‌شود

از دیدگاه نظریه کوانتومی ، جسم سیاه عبارت است از ماده‌ای که تعداد بیشماری تراز انرژی کوانتیده (در گستره وسیعی از اختلاف انرژیها) است. بطوری که هر نوترونی که با بسامدی بر آن فرود آید در آشامیده می‌شود. از آنجا که انرژی درآشامیده بوسیله یک ماده دمای آن را افزایش می‌دهد، اگر هیچ انرژی گسیل نشود، یک درآشام کامل یا جسم سیاه ، گسیل کننده کامل نیز هست

اطلاعات اولیه
تمام اجسام در دمای متناهی ، امواج الکترومغناطیسی تابش می‌‌کنند. طیفهای تابشی ناشی از گازهای اتمی ، که در آنها اتمها بسیار از هم دور و فقط بطور ضعیف به هم بر هم کنش می‌کنند، شامل فرکانس‌ها یا طول موجهای گسسته هستند. طیف مولکولها، که علاوه بر گذارهای الکترونی ، با سمعهای ناشی از گذارها دورانی و ارتعاشی همراه هستند، نیز شامل خطوط گسسته‌اند
یک جسم جامد ، از لحاظ تابش یا درآشامی از این هم پیچیده‌تر است، و از بعضی لحاظ می‌توان آن را به عنوان یک مولکول بسیار بزرگ که تعداد درجات آزادی آن متناظر افزایش یافته است، در نظر

گرفت. تابش گسیل شده توسط جامد ، با تابش تمام فرکانس‌ها یا طول موج‌ها، شامل یک طیف پیوسته است. بر این اساس به صورت ایده‌آل ماده‌ای تعریف می‌شود که می‌تواند تمام فرکانس‌های طیف الکترومغناطیسی را جذب کند. همین جسم اگر چنانچه گرم شود، باید بتواند تمام فرکانس‌های طیف الکترومغناطیسی را تابش کند
کاواکی که حفره بسیار کوچکی در روی آن تعبیه شده است، تقریب بسیار خوبی از جسم سیاه است. هر تابشی مه بر این حفره بتابد، از طریق آن وارد کاواک می‌شود و احتمال بسیار کمی وجود دارد که بلافاصله مجددا باز تابیده شود. در عوض بازتابش، این تابش یا درآشامیده می‌شود یا بطور مکرر در دیواره‌های داخلی جسم سیاه بازتاب می‌یابد. در نتیجه عملا تمامی تابش که از طریق این حفره وارد کاواک می‌شود، در این ظرف درآشامیده می‌شود
حال اگر کاواک مورد نظر را تا دمای مفروضTحرارت دهیم، دیواره‌های درونی آن، با آهنگ یکسان فوتونها را گسیل می‌کنند و درمی‌آشامند. تحت این شرایط می‌توان گفت که تابش

الکترومغناطیسی با دیواره‌های داخلی در تعادل گرمایی است. کیرشهف نشان داد که طبق قانون دوم ترمودینامیک تابش داخل کاواک در هر طول موجی باید همسانگرد (یعنی ، شار تابشی مستقل از راستا باشد)، همگن (شار تابشی در تمام نقاط فضا یکسان باشد) بوده و نیز در تمام کاواک‌هایی که دمایشان برابر است یکسان باشد

خواص عمومی تابش جسم سیاه
انرزی که در بازه کوچک فرکانسی dv بین فرکانس‌های v و v+dv گسیل می‌شود، در دمای ثابت نخست با فرکانس افزایش پیدا می‌کند، سپس به یک تعداد ماکزیمم می‌رسد، و سرانجام در فرکانس‌های باز هم بالاتر کاهش می‌یابد
با افزایش دمای جسم تابش کننده کسر بیشتری از تابش گسیل شده توسط مولفه‌های فرکانس بالاتر حمل می‌شود

طیف تابش جسم سیاه مستقل از ماده‌ای است که تابش کننده از آن ساخته شده است

توجیه خواص جسم سیاه با استفاده از نظریه کلاسیک
تمام کوششها برای به دست آوردن منحنی‌های مشاهده شده تجربی در مورد تابش جسم سیاه ، با شکست مواجه شد. از جمله این کوشش‌ها می‌توان به قانون وین استفاده کرد. وی با استفاده از مدلی که جز برای تاریخ دانها، برای دیگران جالب نبود، شکل خاصی را برای انرژی تابشی یا گسیل شده بر حسب دما ارائه داد. قانون وین با وجود این که با مفاهیم کلی فیزیک کلاسیک سازگاری نداشت، توانست در فرکانس‌های بالا نتایج تجربی را به خوبی تفسیر کند. اما در فرکانس‌های پایین با مشکل مواجه می‌شد

کار دیگری که در این زمینه انجام شد، قانون ریلی – جینز بود. ریلی قانون خود را از دو نتیجه کلاسیکی قانون تقسیم مساوی انرژی و محاسبه تعداد مدهای تابش الکترومغناطیسی محبوس در داخل کاواک بدست آورد. قانون ریلی – جینز نیز در فرکانس بالا که در آن فرمول وین صادق است با نتایج تجربی وفق نمی‌دهد اما در فرکانس‌های پایین می‌توانست منحنی‌ها را توجیه کند. بطور کلی ریلی – جینز نمی‌تواند درست باشد، چون این قانون چگالی انرژی کل را بینهایت پیشگویی می‌کند

توجیه موافق با آزمایش تابش جسم سیاه
در سال 1900 ماکس پلانک با تلفیق ماهرانه قوانین وین در فرکانس‌های بالا و ریلی – جینز در فرکانس‌های پایین ، رابطه‌ای را ارائه داد که می‌توانست در تمام فرکانس‌ها با نتایج تجربی در توافق باشد. حسن رابطه پلانک در این است که هرگاه فرکانس به سمت صفر میل کند، این قانون به قانون ریلی – جینز تبدیل می‌شود. همچنین در صورتی که فرکانس بزرگتر باشد، قانون وین نتیجه می‌شود.

تابش جسم سیاه و نظریه ی جدید

تابش جسم سیاه و ضرورت تدوین نظریه‌ای نوین
E =hf

هنگامی که یک جسم گرم شود آن جسم تمام فرکانس‌های موجود در طیف الکترومغناطیس را از خود گسیل میدهد این گسیل رابطه مستقیم با مقدار دمای جسم مورد نظر دارد هرچه دماافزایش یابد شدت تابش طول موج‌های کوتاهتر بیشتر می‌شود و در صورتی که دما کاهش یابد از شدت تابش این طول موج کاسته و طول موج های بلندتر که در حیطه امواج فروسرخ هستند از جسم

گسیل می‌یابد(شدت تابش بستگی به دما و طول موج دارد) گوستا وکیرشف ضمن تحقیقات نظری خود نشان داد که هر جسم همان مقدار انرژی تابش می‌کند که درمی‌آشامد یا به عبارتی نسبت انرژی جذب شد به مقدار انرژی تابش شده توسط یک جسم برابر است جسم سیاه که یک جسم ایده آل است همه تابش های فرود آمده برخود را جذب می‌کند وهنگام انتشار انرژی نیز تمامی طیف‌های انرژی را از خود ساطع می‌نماید.

وین فرمولی ارائه کرد که طول موجهای کوتاه توزیع طیفی تابش جسم سیاه را به خوبی توضیح می دادولی این قانون برای طول موجهای بلند عملا ناکار آمده بوده و دچار خطا و اشتباه می‌شد. بعد از آن دانشمندانی به نامهای ریلی و جینز با ارائه قانونی توانستند تابش جسم سیاه را در فرکانس پائین (طول موجهای بلند) پیشگوئی کنند ولی این فرمول رانمی‌شد برای طول موج‌های کوتاه تعمیم داد وداده‌های آن به خوبی با منحنی‌های تجربی سازگار نبود.
.

پلانک سال 1900 میلادی برای حل این مشکل فرمول وین و ریلی – جینز را باهم تلفیق نمود و فرمول جدیدی برای توجیه رضایت بخش توزیع طیفی تابش جسم سیاه ارائه کرد.پلانک برای اینکه فرمولش با داده‌های تجربی مطابقت پیدا کند این فرض را که نور به صورت کوانتوم‌هایی باانرژی hfگسیل می‌یابد را بیان نمود با این کار پلانک دنیای جدیدی را به دانشمندان معرفی کرد او با ارائه این نظریه که انرژی کوانتیزه است، تحول شگرفی در دنیای علم ایجاد نمود.

پلانک ادعا کرد انرژی به طریق پیوسته( که عقیده دانشمندان آن زمان بود) جذب اجسام نمی‌شود و یا از آنها گسیل نمی‌گردد بلکه این انرژی بصورت واحدهای از هم گسسته ای که به آنها کوانتوم گفته می‌شود از ماده گسیل یا جذب آن می‌شود.گرچه پلانک این نظریه را برای توجیه تابش جسم سیاه یا علاج فاجعه فرابنفش بکار برد ولی اینشتین با استفاده از این دیدگاه جدید درمورد پدیده فوتوالکتریک ونیلز بوهر برای توجیه خطوط طیفی اتم هیدورژن عملا کار آمدی وصحت آن را ثابت نمودنند

.
برای دانشمندانی که غرق در فیزیک کلاسیک بودنند و به موجی بودن نور اطمینان قلبی داشتند بسیار مشکل بود که بپذیرند نور به صورت ذره‌ای رفتار می‌کند. آنها یا باید برای بن بست فیزیک کلاسیک در برطرف کردن بی نهایت بوجود آمده در فرمول ریلی – جینز راهی پیدا می‌کردنند یا باید بدون مقاومت تسلیم نظریه نوپای کوانتوم می‌شدند ولی طی سالها کشمکش آنها نتوانستند این مشکل راکه در فرکانس‌های بالا (طول موج‌های کوتاه) میزان انرژی تابشی از جسم سیاه به بی‌نهایت میل می‌کند را حل نمایند.

جسم سیاه
جسمی که تمام طول موج‌های فرودی را جذب کند ” جسم سیاه” نام دارد به عبارتی دیگر تمام انرژی تابشی رسیده به جسم سیاه جذب شده و چیزی از آن باز نمی‌گردد.
با توجّه به رابطه ضریب جذب، برای جسم سیاه داریم:
برای تمام طول موج‌ها
علت انتخاب چنین اسمی اینست که تمام نور مرئی رسیده به یک جسم سیاه رنگ، جذب می‌شود ولی باید توجّه داشت که جسم سیاه در مبحث فیزیک جدید، تمام امواج الکترومغناطیس تابشی (چه در ناحیه مرئی و چه در ناحیه نامرئی) را جذب می‌کند. پس صرفاً سیاه بودن یک جسم دلیل بر “جسم سیاه” بودن آن نیست و چه بسا ضریب جذب آن برای طول موج‌های غیر مرئی کمتر از یک باشد.
طبق آزمایش‌های انجام گرفته هر چه ضریب جذب جسمی بیشتر باشد توان تابشی آن نیز بیشتر است.
جسم سیاهی که در آزمایشگاه‌ها بیشتر از آن استفاده می‌شود “کاواک” است. کاواک جسمی توخالی است که یک سوراخ بسیار ریز دارد (همانند شکل زیر)

وقتی تابش به کاواک می‌رسد آن قسمت از تابش که به سطح سوراخ می‌رسد وارد آن شده و داخل سطح درونی کاواک بازتاب‌های زیادی انجام می‌دهد، چون در هر برخورد و بازتاب مقداری از انرژی پرتو توسط کاواک جذب می‌شود در نهایت کل تابش وارد شده از سوراخ جذب کاواک خواهد شد، البته مقدار بسیار ناچیزی از انرژی از راه سوراخ به بیرون منتقل می‌گردد.

وقتی دمای کاواک زیاد می‌شود دیواره‌های کاواک تابش گرمایی می‌کنند، این امواج فضای داخل کاواک را پر می‌کنند و آن مقدار از تابش که از داخل کاواک بر سوراخ فرود می‌آید، از سوراخ بیرون می‌زند.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پایان نامه نقد ادبی با word دارای 470 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پایان نامه نقد ادبی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است


فهرست مطالب دانلود پایان نامه نقد ادبی با word



مقدّمه
اهمیّت تحقیق
اهداف تحقیق
روش تحقیق
پیشینه ی تحقیق
فصل اوّل : تعریف نقد
1-1 نقد چیست ؟
2-1 نقد ادبی
3-1 نقد ادبی ایران و جهان
پی نوشت های فصل اوّل
فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور
1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور
2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )
3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )
4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )
5-2 دوران کمال شاعر
6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل
7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات
8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن
9-2 قیصر و شعر مقاومت
10-2شعر آیینی و ویژگی های آن
11-2 قیصر و شعر آیینی
12-2 تحوّل در شعر قیصر
13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )
14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر )
پی نوشت های فصل دوّم
فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر
1-3 لغات و ترکیبات
2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر
3-3 طنزهای با محتوا
4-3 گوناگونی موضوعات
5-3 مضمون بکر
6-3 وزن ریتمیک در شعر
7-3 استفاده از قالب های مُدرن
8-3 استفاده از آیات و روایات
9-3 نحوه ی نگرش
10-3 نوستالوژی در شعر قیصر
11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر
12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر
پی نوشت های فصل سوّم
فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر
1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر
2-4 تکرار در شعر قیصر
3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب
4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان
5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای
6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق
7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر
8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر
9-4 تضمین در شعر قیصر
10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر
پی نوشت های فصل چهارم
فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب
1-5 سهراب سپهری
2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب
3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب
4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر
5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب
6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش
پی نوشت های فصل پنجم
نتیجه گیری
فهرست منابع
فهرست مقاله ها
پیوست ها
چکیده ی انگلیسی پایان نامه



فهرست منابع دانلود پایان نامه نقد ادبی با word



1- اکبری ، چاووش ، انتشارات زوّار ،
2- اکبرپور ، حمید ، نوآوری و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت ، روزنامه ی حیات ،
3- افلاطون ، دوره ی آثار ، جلد 1 ، ص
4- ابن قتیبه ی ادیب ، الشّعر و الشّعرا ، مقدمه ی کتاب
5- امیر قاسم خانی ، پریسا ،زندگی سهراب سپهری ، انتشارات شرکت توسعه کتابخانه های ایران ،
6- امین پور ، قیصر ، آینه های ناگهان ، انتشارات افق ،
7- امین پور ، قیصر ، تنفّس صبح ، انتشارات سروش ، تهران ،
8- امین پور ، قیصر ، در کوچه آفتاب ، انتشارات سروش ،
9- امین پور ، قیصر ، گلها همه آفتاب گردانند ، انتشارات مروارید ،
10-امین پور ، قیصر ، دستور زبان عشق ، انتشارات مروارید ،
11- امین پور ، قیصر ، به قول پرستو ، انتشارات افق ، تهران ،
12- پابلونرودا ، آینه ، ص
13- ترنج ، تیمور ، خاک و خون و حماسه ، ص
14- ترمذی ، شهاب الدّین ، دیوان اشعار
15- توکّلی ، حمید ، رنگ در تصویر سینمایی ،
16- دکتر خانلری ، پرویز ، وزن شعر فارسی
17- زرّین کوب ، عبد الحسین ، ترجمه ی رساله ی فن شعر ،
18- سپهری ، سهراب ، هشت کتاب ، انتشارات طهوری ،
19- سپهری ، سهراب ، اتاق آبی ، انتشارات سروش ،
20- شفیعی کدکنی ، محمّد رضا ، صور خیال در شعر فارسی ، انتشارات نگاه ،
21- شمیسا ، سیروس ، انواع ادبی ، انتشارات فردوس ،
22- شمیسا ، سیروس ، نقدی بر شعر سهراب سپهری ،
23- شمس لنگرودی ، تاریخ تحلیل شعر نو ، نشر مرکز ،
24- دکتر صادقیان ، محمّد علی ، زیور سخن در بدیع فارسی ، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران ،
25- عبدالملکیان ، محمّد رضا ، یادنامه ی سلمان هراتی ، انتشارات اشجع ،
26- علی اکبرزاده ، مهدی ، رنگ و تربیّت ، انتشارات میشا ،
27- قاسم زاده ، سیّد علی ، روانشناسی رنگ در شعر سهراب
28- کارکیا ، فرزانه ، رنگ و نوآوری ، انتشارات تهران ،
29- لوشر ، ماکس ، روانشناسی رنگ ها ، انتشارات دُرسا ،
30- ویلز ، پاولین ، رنگ درمانی ، مترجم مرجان فرجی ، انتشارات دُرسا ،
31- یوشیج ، نیما ، نامه های نیما



فهرست مقاله ها



1- امینی ، اسماعیل ، اعجاز ما همین است ، ماهنامه ی الفبا ، شماره ی 20 ، مهر و آبان ،
2- باقری ، ساعد ، کمال یافته و راهگشاترین شعر ، مجله ی شعر ، ویژه نامه ی قیصر
3- پور نامداریان ، تقی ، اکنون صندلی او خالی است ، ماهنامه ی الفبا ، شماره ی
4- پویان ، مجید ، چون پر پروانه ، مجله شعر ، ویژه نامه
5- تقی زاده ، صفدر ، عزیمتی که ناگزیر بود ، ماهنامه ی الفبا ، شماره ی
6- حسینی ، سیّد حسین ، نزدیکترین شعر نزدیکترین شاعر ، مجله ی شعر ، ص
7- روزبه ، محّمد رضا ، همزاد آب و آیینه ، ماهنامه ی الفبا ، شماره ی
8- سنجری ، محمود ، فلسفه ی سادّه ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
9- سنگری ، محمّد رضا ، کاشف فروتن اندیشه و مضمون ، مجلّه ی شعر ، شماره ی
10-شکار سری ، حمید رضا ، دغدغه ی بی تخفیف ، ماهنامه ی ادبی الفبا ، شماره ی
11- شکار سری ، حمید رضا ، شعر اندیشه و تکنیک ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
12- صالحی ، جواد ، آینه ها همه آفتاب گردانند ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
13- کاظمی ، محمّد کاظم ، شعر در فرآیند کنش شاعر و واکنش مخاطب ، مجلّه ی شعر
14- کاظمی ، محمّد کاظم ، پرنده در پنجره ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
15- کاکائی ، عبدالجبار ، مسیح زیر نام قیصر ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
16- مجاهدی ، محمّد علی ، سیری در گشایش شعر آیینی ،
17- محقق ، جواد ، نخستین گفتگو ، مجلّه ی شعر
18- مردانی نوکنده ، محمّد حسین ، کیهان فرهنگی ، دی ماه
19- نظافت یزدی ، مجید ، شعر بی دروغ شعر بی نقاب ، مجله ی شعر ، ویژه نامه
20 – یاسمی ، بهروز ، صبح بی تو رنگ بعدازظهر یک آدینه دارد ، مجله ی شعر
21- یوسف نیا ، سعید ، دستی به سوی نور ، مجله ی شعر ویژه نامه


بخشی از مطالب دانلود پایان نامه نقد ادبی با word

طرحنامه ی تحقیق
الف ) اهمیّت تحقیق
تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند

ب ) هدف از تحقیق
شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند
زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد

ج ) روش شناسی تحقیق
روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد

د ) پیشینه ی تحقیق
تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند
در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید
یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است




نقد چیست ؟
نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد
به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید


عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی
گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف
گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است
گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی
در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند
نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند
منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند
در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند
امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد
درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد
مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند
« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند
در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟
نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد

نقد ادبی
تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است
در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است
اهمیّت و فایده ی نقد ادبی
1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد
2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد
3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند
4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد
5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود
حدود و امکان نقد ادبی
نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند
اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست
- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد
کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد
انواع نقد
نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی
نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر
نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست
نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد
نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی
نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند
نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد
آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند
نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند

نقد ادبی ایران و جهان
سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است
سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند
در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم
« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند
از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست
در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد
( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است )
به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد
« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند
بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند
- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد
چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است
سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید
بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود
اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند
- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند
« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند
- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک » می نامد
سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود
نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر
در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود
جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود
و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود
نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو
ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست
مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات
رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند
بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه
در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد
سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد
در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است
در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است
یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود
افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد
از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد
ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است
بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند
ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود »
همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است
پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد
ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید
و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت
آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند
این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند
ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد
چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند
ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی
در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند
و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد
در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد
نقد ادبی در روم باستان
ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل »
« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »
آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود
او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد
او به پسرش در این باره چنین نوشت
« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »
« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند









پی نوشت ها ی فصل اوّل
1- شمیسا ، سیروس ، نقد ادبی ، انتشارات فردوس ، تهران ،
2- همان منبع
3- همان منبع
4- سایت اینترنتی www.IRib.IR
5- همان منبع
6- همان
7- دوره ی آثار افلاطون ، ج اوّل ، صفحه ی
8- همان منبع ، ج سوّم ، صص 1313-
9- همان منبع ، ج سوّم ، ص
10- همان منبع ، ج سوّم ، ص
11- همان منبع ، ج سوّم ، ص
12- رساله ی فن شعر ، ترجمه ی دکتر زرّین کوب ، عبدالحسین ، بخش 1 ،
13- همان ، بخش
14- همان ، بخش
15- همان ، بخش








1-2- زندگی نامه ی قیصر امین پور
قیصر امین پور متولّد دوّم اردیبهشت 1338 دزفول است . وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد و سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیّات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376 اخذ کرد . وی فعالیّت هنری خود را از حوزه ی اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد
در سال 1367 سر دبیر مجلّه ی سروش نوجوان شد و از همین سال تا کنون در دانشگاه الزّهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد
در سال 1382 به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد
اولین مجموعه شعرش را با عنوان « تنفّس صبح » که بخش عمده ی آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد ، از سوی انتشارات حوزه ی هنری در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دوّمین مجموعه ی شعرش با عنوان « در کوچه آفتاب » را در قطع پالتویی توسط انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی به بازار فرستاد
در سال 1365 « منظومه ظهر روز دهم » توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بازار می آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه ای ظهر عاشورا ، غوغای کربلا و تنهایی عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر می گیرد
سال 69 برگزیده دو دفتر تنفّس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان « گزیده دو دفتر شعر » از سوی انتشارات سروش از وی منتشر می شود
- « آینه های ناگهان » تحوّل کیفی و کمّی امین پور را بازتاب می دهد . در این مرحله امین پور به درک روشن تری از شعر و ادبیات می رسد
در اوّلین گام ، انتشارات مروارید ، گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو ، فروغ ، نیما ، به دست چاپ می سپارد که در سال 78 به بازار می آید
- « گل ها همه آفتاب گردانند » جدیدتری


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله اهمیت و ضرورت بازی در کودکان دبستانی و پیش دبستانی با word دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله اهمیت و ضرورت بازی در کودکان دبستانی و پیش دبستانی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله اهمیت و ضرورت بازی در کودکان دبستانی و پیش دبستانی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله اهمیت و ضرورت بازی در کودکان دبستانی و پیش دبستانی با word :

اهمیت و ضرورت بازی در کودکان دبستانی و پیش دبستانی

بازی، حیات کودک

بازی و رشد
محرکی چون بازی بر رشدِ شناختی، عاطفی، اجتماعی و فیزیکی کودک تأثیر بسزایی دارد. تحقیقی نشان داده است، محیطی که کودک در آن شانس بازی ندارد، چه تأثیراتی بر او می گذارد؟ تعدادی از این کودکان در محیط هایی کاملاً ایزوله زندگی کردند حتی تختهایشان طوری قرار داشت که بچه های هم اتاقی شان را نمی دیدند. یعنی نه تنها نمی

توانستند433 با یکدیگر بازی کنند بلکه حتی از داشتن ساده ترین اسباب بازی هم محروم بودند. بچه های دو ساله مانند بچه های ده ماهه رفتار می کردند، قادر به راه رفتن و حرف زدن نبودند و حتی مانند آنها تغذیه نمی شدند، هیچ یک در مورد دستشویی رفتن هم آموزشی ندیده بودند. آنها وقتی بزرگترها نزدیکشان می رفتند گریه می کردند و نیز مستعد انواع بیماری های کودکان بودند. برای همه بچه های هشت ساله فقط یک مراقب وجود داشت، اوبه قدری گرفتار بود که نمی توانست، توجه لازم را به هریک داشته باشد.
برعکس، بچه های مهد کودک به اسباب بازی علاقه نشان می دادند و با آنها بازی می کردند، با بزرگترها ارتباط نزدیک داشتند؛ از بودن در کنار کسانی که در مجاورتشان بودند لذت می بردند. مادرانشان هر روز با کودکان خود بازی می کردند، آنها را در آغوش می گرفتند، غذا می دادند، حمام می کردند، تعجبی ندارد که این کودکان در سن دو سالگی می توانستند راه بروند، صحبت کنند و به تنهایی غذا بخورند. بچه هایی که در مهد کودک نگهداری می شدند، در همه زمینه ها با بچه هایی که در خانواده رشد کرده اند، برابری داشتند. در این پژوهش اهمیت بازی به همراه پرستار مهربان آشکار شد، چه او مادر باشد یا مربی مهد کودک. هیچ زمانی جز سالهای اولیه زندگی، بازی تأثیر خود را نشان نمی دهد. پس توجه به سالهای کودکی

و تأثیر بازی، ضرورت بسیاری دارد.
کودک هنگام بازی می تواند کشف کند چه کسی است و چه توانایی هایی دارد، دنیا چیست و چگونه خود را باید با محیط هماهنگ کند. به راستی بازی می تواند به کودک اعتماد به نفس دهد، بازی کردن بچه ها راهی است به سوی شکل گیــری شخصیتـی سالم و مفید. در نتیجه برای این که کودک در آینــده، زندگی خوب و بالنده ای داشته باشد، فرایند بازی ب

سیار ضروری است.

بازی و شناخت
یکی از امتیازهای بازی این است که رشد شناختی کودک را گسترش می دهد. برای مثال بازیهای حسی – حرکتی، درک کودک را از دنیای اطرافش افزایش می دهد. بازیهای جسمی به او کمک می کند تا ناتوانی های خود را بشناسد و آنها را برطرف سازد. بازیهای نمادین، به او اجازه می دهد تا واقعیات را تغییر دهد. (به حال تعلیق در آورد.)
توانایی کودک در بازی نمادین، نشانه نقطه عطفی در رشد شناختی اوست. چرا که به تدریج ذهن او قدرت شکافتن ظاهر واقعیات را نمایان می کند. در تخیلات او خرس عروسکی می تواند ناگهان زنده شود و سخن بگوید.
همانطور که قوه درک کودک قوی تر می شود، بهتر می تواند با استفاده از تخیلاتش به خیالپردازی بپردازد. زمانی می رسد که او قادر است مانند بزرگترها تفکر انتزاعی داشته باشد. در طی بازی، کودک با مفاهیمی چون بزرگ – کوچک، بالا – پائین، پُر یا خالی آشنا می شود و آنها را با وضوح بیشتری درک می کند.
بازی تخیلی به کودک کمک می کند تا بفهمد چه چیزی واقعی است و چه چی

زی واقعی نیست و چه چیزی با تخیل قابل تغییر و چه چیزی تغییر ناپذیر است.
بازی کردن ، کودک را قادر می سازد بر بعضی از امور پیرامونش تسلط پیدا کند، و دریابد که نمی تواند کاملاً همه امور را تغییر دهد و همه چیز را دست کاری کند. پس او این درس را یاد می گیرد که دنیای واقعی را نمی توان کاملاً تغییر داد.

بازی و گویش

بازی به عنوان آزمایشگاه زبان نیز عمل می کند. مثلاً فرزند یک ساله شما کلمات جدید را تجربه می کند تا ذخایر لغوی اش را غنی تر سازد و حتی در مورد درک مطلب مهارتهای خود را افزایش دهد. در طی این مراحل بچه ها همواره لغات طنز آمیز را کشف می کنند، خودشان و دیگران را با کلماتی طنز که از خود در می آورند، سرگرم می کنند. برای خود همبازی خیالی تصور می کنند و مانند بهترین دوستشان با او مشغول گفتگو می شوند، چنین بازی های کلامی موجب می شود بینش زبان شناختی کودکان گسترده تر گردد. اگر کودک در محیطی رشد کند که آرامش بر آن حاکم باشد، می تواند به آزمایش و اکتشاف دست بزند. بازی هم قابلیت تسلط به اطرافش را به او می دهد. او به تدریج که بزرگتر می شود، از طریق بازی مهارتهای حل مسئله و خلاقیت را نیز فرا می گیرد و از طریق بازی های نمادین می تواند مشکلاتش را در فضایی امن تر تصورکند و راه حلهای متفاوت آن را با هم مقایسه کند.
تخیل انعطاف ناپذیر کودک، به او اجازه می دهد تا با استفاده از اشیاء اطراف خود، به خلاقیت بپردازد. بطور مثال یک قوطی را به جای طبل، یک تکه چوب رابه جای اسب و یک برگ بزرگ و پهن را به جای بشقاب در نظر بگیرد.
همچنین یک تجسم فعال به کودک کمک می کند تا از حالت بی حوصلگی و کسالت بیرون بیاید. مثلاً انتظار در مطب دکتر به نظرش کوتاه تر می آید. اما کودکی که خیالپرداز نیست، منتظر ماندن درمطب دکتر برایش یک عمر طول می کشد.
بازی کردن قدرت تمرکز حواس کودک را پرورش می دهد. از نتایج تحقیقات چنین بر می آید که بین خیالپردازی و آستانه دقت کودک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. چرا که کمی خیالپردازی به کودک کمک می کند تا بتواند حسابی سرگرم باشد. پژوهشی بر کودکان پیش دبستانی ثابت کرده است بچه هایی که قادر نیستند خیالپردازی کنند، از دقت کمتری برخوردار هستند و تمایل بیشتری به پرخاشگری و رفتار مخرب ( شیطنت ) دارند.

بازی ونظم
از دیگر فواید بازی می توان درک نظم، ترتیب و توالی مشارکت را نام برد. قوانین بازی، نحوه شروع، ادامه و خاتمه آن، فرصت مناسبی برای کودک فراهم می کند تا درباره نظم نکات بیشتری بیاموزد.
بازیهای نمایشی نیز همین فواید را دارند، مثلاً فرزند شما هنگام خاله بازی، ابتدا به میهمانهایش که ممکن است چند حیوان عروسکی باشد، خوش آمد می گوید و آنها را روی صندلی شان می نشاند و با چای و کیک از آنها پذیرایی می کند. سپس ظرفها را تمیز می کند و در آخر به بدرقه شان می رود و با آنها خداحافظی می کند. تمام این مراحل بیانگر آن است که رشد درک کودک از ترتیب و توالی به شکل مناسبی صورت گرفته است.

فواید عاطفی
همانقدر که بازی فواید شناختی دارد، برای بهزیستی کودکان، ف

واید عاطفی را نیز به همراه دارد. بازی های تخیلی سهم بزرگی در خنده و شادی های کودکانه دارد. چنین شادمانی کودک را از حالتی خشک و ثابت بیرون می آورد. البته رضایت خاطر (خوشحالی ) کودک بازتابی احساسی است که از خود دارد. بهترین بازی، آن است که عزت نفس را در کودک به جریان اندازد. بازی به بچه ها اجازه می دهد تا با شرایط کنار بیایند، از این رو موجب توانمندی و موفقیت در بزرگسالی می شود. هنگامی که فرزندتان موقع بازی، در تصور خود، خرس عروسکی اش را زنده فرض می کند یا بعضی از غولها را می

کُشد یا اینکه وانمود می کند که مامور پُست است، احساس برتری حاصل از آن به وضوح، شکوفا شدن اعتماد به نفس را نشان می دهد. بازی کردن راهی برای بیان احساسات است چرا که به کودک این شانس را می دهد تا هیجانات منفی چون خشم، عصبانیت را خالی کند یا مفاهیم تلخی چون مرگ، بیماری و یا جدایی را درک کند. کودکی که به تازگی تحت عمل جراحی آپاندیس قرار گرفته، شاید هنگامی که به خانه برمی گردد، تجربه بیماری اش را با دکتر بازی نشان دهد. با این تفاوت که این باراو دکتر است و تمام امور تحت اختیار اوست. از این رو هنگام خشم ممکن است یک حیوان عروسکی را مثلاً به دلیل خطایی که مرتکب شده توبیخ کند و او را مورد عمل جراحی قراردهد. با دوباره اجرا کردن چنین حوادثی و معکوس کردن نقش ها، کودک به تدریج در اثر بهبودی جراحات عاطفی، ترس یا خشم باقی مانده را از بین می برد. بازی به کودک کمک می کند با چنین وضعیت های ترسناکی مانند رفتن به مطب پزشک یا رفتن به مدرسه، کنار بیاید و بهتر برخورد کند. گاهی کودک در برخورد با چنین بحرانهایی با خواهر، برادر، هم بازی اش و یا حتی خانواده اش دکتر بازی می کند. شاید هم همه سربازها یا حیوانات عروسکی اش را جمع کند و وانمود کند که در مدرسه جلسه گرفته اند. بطور کلی باید گفت علاقه به مسابقه و بازی اضطراب را تسکین می دهد و تا حدودی آن را درمان می کند.
بازی به کودک اجازه خشونت می دهد تا تخلیه شود، به عبارتی از طریق بازی می تواند خشم خود را خالی کند و این امر برای او نوعی پذیرش اجتماعی محسوب می شود. بازی و ایفای نقش غول یا قهرمان ها به او اجازه می دهد حس کند قوی شده است ونیز بازی، بچه ها را درمیان احساسات قوی درونی شان توانا می سازد، احساساتی که ناپیدا است.

فواید اجتماعی
بازی مهارت های اجتماعی کودک را افزایش می دهد. به ویژه نمایشی که نوعی بازی نمادین است می تواند همدلی را در کودک پرورش دهد. در این صورت او نه تنها وانمود می کند هویت دیگری دارد، بلکه عقاید و احساسات دیگران را نیز باید به نمایش بگذارد. بنابراین خاله بازی به کودک این شانس را می دهد که از رفتار فرزند خود خوشحال یا عصبانی شود. پرستار بازی به او کمک می کند نسبت به بیمارانش احساس همدردی کند. چنین بازی های نمادین به کودک کمک می کند، درک و شناخت او از دیگران بیشتر شود و نسبت به رفتار دیگران صبور باشد و تغییرات محیطی را بهتر بپذیرد.
بازی به کودکان اهمیت سازگاری و ارزش سازش را می آموزد. دهد و بیشتر تمایل دارد، در بازی و مسابقات گروهی شرکت کند. بازی پایه های دوستی را بنا می نهد که شاید تا سالیان درازی ادامه یابد. سپس با وسیع شدن دنیای پیرامون کودک و تغییر یافتن تعاملات اجتماعی اش، به تدریج تأثیر نقش ها و رتبه های اجتماعی و روش برخورد با مردم را یاد می گیرد.
کمترین عملکرد اجتماعی بازی را می توان نقش انجام وظیفه ای دانست که هریک از کودکان در بازی های گروهی عهده دار می شوند. حتی ساده ترین شکل بازی به کودک نکات مهمی می آموزد، نکاتی چون رعایت نوبت، همکاری، رقابت عادلانه و بُرد و باخت منصفانه. بیشتر بازی های پیچیده براساس مهارت های اجتماعی ساخته شده و می شود که بدین وسیله ارزش کار گروهی و روح حاکم بر تیم را تقویت می کند. چرا که ازاین طریق کاملاً محدودیت های مربوط به رقابت و بازی گروهی کاملاً نمایان می شود.

فواید فیزیکی
شاید آشکارترین فایده بازی تأثیر آن بر رشد جسمی کودک باشد. این تأثیر شامل رشد ماهیچه و توانایی کنترل آن است، مانند هماهنگی چشم و دست. همچنین می توان گفت عضلات بزرگ از طریق فعالیت های جسمی مانند دویدن، پریدن، دوچرخه سواری و شنا قوی می شود و عضلات کوچک از طریق فعالیت های حسی – حرکتی تقویت می شود. مانند نوزادی که تلاش می کند جغجغه اش را بگیرد یا پسری که برای نقاشی کردن و خط خطی کردن تلاش می کند. بازی نمادین می تواند فرصت های زیادی برای رشد فیزیکی فراهم کند در انواع مسابقات، مهارت های حرکتی و هماهنگی اعضا بدن افزایش می یابد. تجربه بازی حسی – حرکتی مانند جویدن جغجغه، به طفل سفتی و مزه پلاستیک را می آموزد. فعالیت های حسی – حرکتی به بچه های بزرگتر این فرصت را می دهد تا اَشکال، رنگ ها و سایزها را آزمایش کنند. همچنین فعالیت های جسمی منبع تحرک حسی است. برای مثال شنا به کودک اجازه می دهد خاصیت شناوری

آب و کشش جاذبه زمین را تجربه کند. قدم زدن در جنگل و یا پارک به فرزند پیش دبستانی شما این شانس را می دهد که سنگ ها، برگ ها و پوست درخت را بشناسد، صدای پرندگان و شُر شُر آب جویبار را بشنود و گل ها را ببوید. در مجموع می توانید واکنش های

کودک تن را نسبت به محیط اطرافش تقویت کنید چرا که این تشویق در تمام طول عمر، او را تغذیه می کند و زنده نگه می دارد.

یکی ازمهم ترین نکاتی که باید به یاد داشته باشید ، این است که کودکان ، به ویژه درسه سال اول زندگی ، به سرعت تغییر می کنند واسباب بازیی که یک کودک دو ماهه راسرگرم می کند، برای یک کودک دوساله سرگرم کننده نیست وبرعکس ، کودکان همگام با رشد خودبه محرک های متفاوتی نیاز دارند و انتخاب اسباب بازی باید براساس نیازهای متغیر آنها باشد .تناسب داشتن اسباب بازی انتخاب شده باسن کودک بسیار مهم است .اگر اسباب بازی خیلی پیشرفته باشد، کودک نمی داند چگونه با آن بازی کند ولذت زیادی ازآن نمی برد، اگر هم بسیار ابتدایی باشد، حوصله کودک زودسر می رود . کودکان خردسال به اسباب بازی هایی نیاز دارند که هرپنچ حس آنها را تحریک کند . اسباب بازی های مناسب برای کودک زیر یک سال آنهایی هستند که رنگ ها ، حالات مختلف سطح ( نرمی یا زبری وغیره ) مواد وشکل های جالب و متنوع رابه کودک می نمایانند.
اسباب بازی هایی که صدا در می آورند ونسبت به عملی که با آنها انجام می شود ، واکنش نشان می دهند ، مثل جغجغه به کودک احساس تسلط وکنترل می دهند و رشد مهارت های دستی وهماهنگی اورا تسریع می کنند. کودکان نوپا از بازی های داخل گذاشتن و بیرون آوردن لذت می برند لذا مکعب هایی با اندازه ها وشکل های مختلف ، فنجان های پلاستیکی ، قاشق ، اسباب بازی های داخل حمام ، پیاله ، صفحه های گردی که روی قطعات چوبی عمودی سوار می شوند وهرم های اسباب بازی همگی ازاسباب بازی های مورد علاقه آنها هستند.
درحدود دوسالگی کودکان مهارت چرخش مچ دست راکسب می کنند که آنها را قادر می سازد ، چیزهای مختلف را بپیچانند ودرها را باز کنند . اسباب بازی هایی که درپوش پیچی دارند ، مکعب هایی که داخل هم چفت می شوند، مجموعه اشکال پیشرفته تر با قطعاتی به شکل های مختلف که هریک فقط در داخل یک سوراخ جا می گیرد تابلو شکل ومیزنجاری همگی اسباب بازی های مناسب برای رشد کودکان دراین مرحله سنی به شمار می روند . کودک پیش دبستانی همچنان از بازی با مکعب ها وسایل نقاشی و رنگ آمیزی وهرچیزی که محرک بازی های تخیلی باشد، لذت می برد .او می تواند شروع به بازی های ساده با کارت های بازی کند . تمام بچه ها بازی کردن را دوست دارند .
واین برای کودکان مفید است ، زیرا قوه دور اندیشی آنها را تقویت می کند و توانایی پیش بینی عواقب کار را درآنها ایجاد می کند.
همچنین بازی فرصتی است که کودکان گاهی هم بر شما غلبه کنند.

به یاد داشته باشید که اگر شماهم در بازی ها شرکت کنید ، جنبه آموزشی بازی برای کودکانتان بیشتر می شود ، مثلا بازی های کارتی نه تنها تسلط کودکان براعداد رابیشتر می کند ، بلکه مسلط شدن بر راهبردها رانیز تقویت می کند ، این کیفیت برای کمک به کودکان در جهت تلاش برای رسیدن به اهداف مختلف حایز اهمیت است همچنین سبب تمرکز حواس و پشتکار دراهتمام به یک کار بخصوص تا تمام کردن آن می شود و رشد ذهنی کودکان را سرعت می بخشد.

یکی از راه هایی که می توانید رشد کودک خود را تسریع کنید ، تش

ویق به بازی های خلاق دریک محیط جذاب است .روشی که شما برای چیدن ونمایش اسباب بازی های کودکتان به کار می برید تاحدود زیادی درتعیین این که آیا او با آنها بازی خواهد کردیا نه نقش دارد اگر اسباب بازی ها به صورت درهم وبرهم داخل جعبه ای ریخته شدند ، برای کودک جذابیتی نخواهد داشت درحالی که اگر اسباب بازی ها را خوب به نمایش بگذارید او را به بازی کردن و ترتیب دادن آرایش های ابتکاری دیگر تحریک می کنند .
وجود فضاهایی برای بازی درحوزه فعالیت های خاص ، مثل یک سینی پرازشن ، یک میزرنگ آمیزی وجایی که کودک بتواند آب بازی کند،مفید است درصورتی که از لحاظ ایمنی احتیاط های لازم رابه عمل آورید .

آشپزخانه محل ایده آل برای بازی کردن است ، بخصوص اگر میز وصندلی مناسب کودک ، اجاق اسباب بازی و مقداری ظرف وظروف ودیگ و ماهیتابه برای بازی وجود داشته باشد . می توان گوشه ای را برای عروسک ها در نظر گرفت که کودک بتواند هرشب عروسک ها رابخواباند وصبح روز بعد آنها را برای صبحانه بیدار کند . اسباب بازی ها می توانند ساده باشند ، گهواره ها می توان از سبدهایی که یک لایه پارچه داخل آنها انداخته شده است ، ساخت وافزودن یک صندلی بچه بسیار کوچک و یک کمد کشویی برای لباس های عروسک ها به ایجاد فضایی واقعی برای خانه عروسک ها کمک می کند . یک محیط جالب فقط به داخل منزل محدود نمی شود . اگر شانس داشتن یک باغچه بزرگ یا باغ را دارید ، می توانید آنجا را باوسایلی مناسب مانند جعبه شن ، تاب ، سرسره ، نردبان ، تخته تعادل وتپه کوچک ایجاد شده درزمین چمن ، که همگی محرک قوه تخیل کودکتان هستند ،مجهز کنید . شیوه طبیعی یادگیری برای کودک بازی کردن است .برای کودکان بازی کردن ویادگیری متضاد یکدیگرنیستند . کودکان از موقعیت های یادگیری لذت بخش بهره می برند. مثلا با استفاده از اسباب بازی های نخ کردنی وجور کردن رنگ ها ، جنس ها وشکل ها کودکان مهارت های اساسی را فرا می گیرند که بعد ها آنها راقادر می سازد خواندن ،نوشتن وشمردن رابیاموزند.

اسباب بازی های حاضری جهت یادگیری الزامی نیستند .
هرچه اسباب بازی شکل غیر اختصاصی ترو بنیادی تر داشته باشد ، قوه تخیل کودک فعال تر می شود.

کودکان همگام با رشد خود به محرک های متفاوتی نیاز دارند و انتخاب اسباب بازی باید براساس نیازهای متغیر آنها باشد.
کودکان خردسال به اسباب بازی هایی نیاز دارند که هرپنج حس آنها را تقویت کند.
هنگام خرید اسباب بازی برای کودک علاوه برتوجه به تناسب آن با محدوده سنی وی بایداز بی خطر بودن وسرگرم کنندگی آن هم مطمئن بود.
زیرا کودکان درهرحال بازی ها واسباب بازی هایی برای خودشان ابداع می کنند .ولی اسباب بازی های مناسب می توانند محرک لازم برای جستجو وکشف چیزهای جدید رافراهم کنند. نیازی هم نیست اسباب بازی ها گران یا پیچیده باشند . بهترین اسباب بازی ها آنهایی هستند که کودک رامجذوب خود می کنند وکودک بارها وبارها به سراغ آنها می رود. غالبا یک وسیله خانگی مثل لگن لباسشویی ،که می توان ازآن به عنوان قایق ،اتومبیل با استخر استفاده کرد. زمینه ساعت ها بازی تخیلی رافراهم می آورد .درحقیقت برای فراهم کردن نوع وسایل بازی که برای تضمین پیشرفت عقلی وآتی کودک ضروری است ، لازم نیست حتی یک اسباب بازی ، غیر از توجه به تناسب آن برای محدوده سنی کودک ، باید به چند نکته دیگرنیزدقت کنید .اول این که آیا کاملا بی خطر است ودوم این که آیا تحریک بخش است ؟ و سوم آیا ارزش بازی کردن دارد و به عبارت دیگر آیا اسباب بازی آن قدر چند منظوره هست که برای انواع بازی ها کار برداشته باشد وبا افزایش سن کودک هنوزقابل استفاده باشد چهارم خیلی ساده آیا سرگرم کننده هست ؟
برای این که مقایسه بسیار ساده ای کرده باشیم ، یک بسته مکعب اسباب بازی مناسبی است زیرا می توان در سنین مختلف به یک اندازه از آن لذت برد و محرک قوه تخیل وبازی فعال است .اسباب بازی های مکانیکی این اندازه مفید نیستند . زیرا نمی توان کارزیادی با آنها کرد وکودکی خیلی زود حوصله اش ازآنها سرمی رود همه ما می دانیم که اسباب بازی ها می توانند ارزش آموزشی داشته باشند ولی این را نیز باید بدانید که اسباب بازی ها می توانند ادراکات کودکان راغنی سازند .اسباب بازی هایی که ازاین نظر بیشترین فایده را دارند ، آنهایی هستند که کودک شما می تواند با آنها کاری انجام دهد نه این که صرفا مجبور باشد به صورتی کلیشه ای واز پیش تعیین شده با آنها بازی کند. مثلا اسباب بازی هایی که به هم چفت می شوند یا به هم می چسبند و با استفاده از آنها می توان چیزهای مختلفی را ساخت ، ازسنین پایین به کودکان می آموزند که می توانند چیزها را با استفاده از مهارت دستی وذهنی خود تغییر دهند. به علاوه هوش فضایی وعمق ادراک آنها رانیز افزایش می دهند . از آنجا که پسرها عموم

ا دراین زمینه ها استعداد بیشتری دارند ، این قبیل اسباب بازی ها بخصوص برای دخترها مفیدند.
اگر کودک شما هنوز درپوش ماهیتابه راترجیح می دهد. مایوس نشوید ،زیرا وسایل خانه می توانند اسباب بازی های بسیارمفید ،سرگرم کننده و بی خطر باشند .برای داشتن ارزیابی صحیح از این که آیا شما درهربرهه زمانی خاص ، بهترین اسباب بازی ممکن راانتخاب کرده اید یاخیر؟ واکنش کودک شما بیشترین اهمیت را دارد .شما مجبور نیستید جدیدترین اسبا

ب بازی های آموزشی راخریداری کنید ،زیرا هر چیزی که کودک شما را مجذوب کند برای او جنبه آموزشی دارد . کودکان ذاتا یادگیرنده هستند و هرچیزی که مورد علاقه کودک قرار بگیرد ، چیزی به او می آموزد .

منابع :

مجله رشد – مجله پیوند – روانشناسی رشد 1و2
دبستان استاد شهریار – علی اکبر محمدوند


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود تحقیق دانستنی‌های تغذیه در کودکان با word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود تحقیق دانستنی‌های تغذیه در کودکان با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود تحقیق دانستنی‌های تغذیه در کودکان با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود تحقیق دانستنی‌های تغذیه در کودکان با word :

- کربوهیدرات‌ها: این ترکیبات منبع اصلی کالری مورد نیاز بدن انسان هستند.
توصیه متخصصان تغذیه این است که بین 50 تا 60 درصد کالری روزانه یک فرد از کربوهیدرات‌ها به ویژه نوع مرکب تامین شود.
- پروتئین: این مواد در گوشت، مرغ، ماهی، حبوبات، آجیل، تخم‌مرغ و محصولات لبنی یافت می‌شوند.
پروتئین‌ها برای ساختن و ترمیم اکثر بافت‌های بدن (مانند عضلات، پوست، اندام‌ها و سیستم ایمنی) ضروری هستند. به طور کلی توصیه می‌شود حدود 10 تا 20 درصد کالری روزانه یک فرد از پروتئین‌ها تامین شود.
- چربی‌ها: این ترکیبات که لیپید هم نامیده می‌شوند، در مقدار مناسب برای سلامت حیاتی‌اند. چربی بخشی از غشاء همه سلول‌ها و پوشش اعصاب است که برای عملکرد رسانایی اعصاب اهمیت دارد. توصیه می‌شود بیش از 35 درصد کالری روزانه در رژیم غذایی کودکان بالای دو سال، نوجوانان یا بزرگسالان از چربی تامین نشود.
- فیبر: یک ماده غذایی پرکننده است که به حرکت غذا در طول دستگاه هاضمه کمک کرده از یبوست جلوگیری می‌کند. غلات سبوس‌دار، میوه‌ها و سبزیجات تازه منابع خوبی از فیبر هستند.
آکادمی طب کودکان امریکا (AAP) توصیه می‌کند مراقبین بهداشتی برای اطمینان از دریافت همه مواد مغذی، ویتامین‌ها و املاح معدنی مورد نیاز، هرم غذایی را به عنوان یک مرجع در نظر گیرند.
این هرم غذایی شامل شش پلکان به رنگ‌های مختلف است که هر یک نشانگر یک گروه غذایی خاص شامل دانه‌ها، سبزیجات، میوه‌ها، محصولات لبنی، منابع پروتئینی (مانند گوشت، ماهی، حبوبات، آجیل) و چربی‌ها و روغن‌ها است.
همراهی تغذیه مناسب و ورزش به حفظ سلامت و تناسب بدنی کمک می‌کند. تغذیه ضعیف و بی‌تحرکی می‌توانند مشکلات متعددی شامل چاقی، سوءتغذیه و کم‌خونی فقر آهن را در پی داشته باشند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل PDF (پی دی اف) ارائه میگردد

 دانلود تجزیه و تحلیل در بیان اشعار سعدی با word دارای 160 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در PDF می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پی دی اف دانلود تجزیه و تحلیل در بیان اشعار سعدی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

کلیه مطالب سایت ویکی پروژه پس از پرداخت آنلاین قابل دانلود است.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله در مورد اثرات حمله اعراب به ایران با word دارای 99 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله در مورد اثرات حمله اعراب به ایران با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله در مورد اثرات حمله اعراب به ایران با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله در مورد اثرات حمله اعراب به ایران با word :

اثرات حمله اعراب به ایران
1- تغییرات عمد فرهنگی پس از حمل اعراب و فتح ایران در سطوح و طبقات مختلف جامعه. ( تغییرایران)
2- تغییرات عمد اقتصادی و برقراری شرایط جدید در شیوه اخذ مالیات توسط اعراب که از ایرانیان آموختند. (تغییر اعراب)
شکست امپراتوری ساسانی از اعراب مسلمان فصل جدیدی را در تاریخ ایران گشود. فصلی که با تحولات بسیاری در سدهای پس از آن در انتظار ایرانیان بود. اغلب مورخین این حقیقت را انکار نمی کنند که آنچه ایرانیان را شکست داد نیروی عرب نبود بلکه ضعف داخلی و فساد دستگاه ساسانی

بود که مردم را کاملاً نسبت به خود بی تفاوت کرده بود و دیگر دفاع از سرزمین خود را در مقابل اعراب نه تنها نوعی وظیف ملی تلقی نمی کردند بلکه فرار از آن را نیز با توجه به ظلمی که از جانب دولت به ایشان رفته بود موجه می دانستند. از قضا که اعراب در آن روزها تحت تاثیر تعالیم اسلام دم از مساوات و عدالتی می زدند که ایرانیان در آن روزها سخت تشنه آن بودند. در این مورد دکتر زرین کوب می گوید:

سقوط ساسانیان البته از ضربت عرب بود لیکن در واقع از نیروی عرب نبود چیزی که آن را مخصوصاً از پای درآورد غلب ضعف و فساد بود می توان گفت که مقارن هجوم عرب ایران خود از پای درآمده بود و شقاق و نفاق بین طبقات و اختلافات و رقابتهای میان نجبا بعلاو تفرقه و تشتت در امر دیانت آن را به کنار ورطه نیستی کشانده بود و در چنان حالی بی آنکه معجزه ای لازم باشد هر حادثه ای ممکن بود آن را از پای درآورد دولت عظیم کهنسال ساسانی در آن روزگاران فترت و نکبت چون

سلیمان مرده ای بود که تکیه به عصای افسانه ایی اما موریانه خورد خویش داشت و هر تند بادی که از توان کران صحرایی برمی خاست می توانست آن پیکر فرتوت و بی رمق را خورد کند و به مغاک هلاک بسپارد.. ..»

در حقیقت عدم وجود یک ایدئولوژی کارآ برای هم طبقات در جامعه ساسانی اختلاف طبقاتی بسیار در مقابل شعار برابری و برادری اعراب ایرانیان سرخورده از دولت خویش را اغواء کرده و آنان را در حمایت از ساسانیان سست کرد و سرانجام موجب سقوط آنان شد. البته نخستین برخورد اعراب با ایرانیان در نبردهای میان آنان نبود بلکه پیشتر هم ایرانیان بعنوان یک دولت غالب با اعر

اب از طریق بحر عمان و خلیج فارس و حیره و حجاز ارتباط داشتند. بواقع نفوذ ساسانیان در مناطق مرکزی شبه جزیره عربستان بخصوص منطقه حجاز، یثرب و مکه بیشتر از طریق دولت دست نشانده حیره و یمن صورت می گرفت. اما پس از متحد شدن قبایل عرب تحت لوای دیانت جدید و عدم نظارت جدی بر آنان از سوی ساسانیان بواسطه اختلافات داخلی اعراب توانستند در داخل سرزمین خود به سرکوب گروههای مخالف با دیانت جدیدشان با عنوان اهل رده بپردازند و به دنبال دستیابی به منابع ثروت قدم به مرزهای غربی ساسانیان نهند. هجوم اعراب به مرزهای غربی ایران و برخوردهایی که با نیروهای آشفته ساسانیان داشتند چیزی از نوع یک لشگر کشی منظم به م

نظور دستیابی به هدفی معین نبود ، بلکه در آغاز به منظور سرکوب اصحاب رده و تعقیب آنان نخست پای ایشان به عراق وسرحدات جنوب غربی ایران باز شد. سپس به دنبال دستیابی به منابع معیشتی جدید پس از مواجهه با سپاه ساسانیان و به دنبال هزیمت آنان به داخل ایران سرازیر شدند و با شعار مسوات و برابری ایرانیان را در عدم حمایت از ساسانیان ترغیب بیشتری

کردند. قبول آئین جدید و حرکت اعراب در سرزمین ایران روندی بسیار تدریجی داشت و تا زمانیکه وجود آخرین شهریار نگون بخت ساسانی مایه امید گروههایی از ایرانیان بود که حضور این مهاجران نو رسیده را تحمل نمی کردند. مرتب شورشهای متعددی در مناطق مختلف ایران بر علیه اعراب رخ می داد. فی المثل در اشروسند مردم به هیچ وجه به مجاورت اعراب راضی نمی شدند . در

سیستان آنها را اهریمن می خواندند و از همنشینی با آنها به هر بهانه که می شد خودداری می کردند .درقم نیز باآنکه وقتی آمدن اعراب با حسن قبول تلقی شدو با آنها پیمان دوستی بستند خیلی زود از این کار پشیمان شدند و نقض عهد کردند و به مساجد موذنان تعدی و تجاوز آغاز کردند . چون عربان بانگ نماز برمی آوردند دهقانان می آمدند و آنها را دشنام می دادند و سخره می کردند و گاه در مواردی جنگ و نزاع محلی نیز برمی خاست .

در قم یکبار اعراب هفتاد تن از سران محبوس را سربریدند مردم به مجاورت آنها راضی شدند . اما در برخی موارد نیز این مهمانان ناخوانده با حسن قبول تلقی می شد. زیرا که مردم در پناه آنها از تجاوز عمال و دزدان و راهزنان در امان می زیستند . به هر حال حضور اعراب در ایران در قرون نخستین اسلامی و برخورد آنان با جنبه های گوناگون تمدنی و فرهنگی ایرانیان همچنین بهنگام

مواجه با ثروتهای افسانه ای شاهان ساسانی که اعراب حتی فکر آن را نیز نمی توانستند در ذهن خود جای دهند حکایتی است بس شگفت انگیز و در نوع خود بی نظیر که در قرن سکوت به زیبایی آن را به تصویر کشیده است. باری بدهد روی اعراب چه ایرانیان آنان را می پذیرفتند یا نه با شترها و زندگی خود که پشت آنان حمل می شد، قدم به سرزمین ایران گذاشتند تا فصلی جدید را در تاریخ این کشور کهن رقم زنند.

از همان آغاز اعراب قدم به مناطقی از ایران گذاشتند که با طرز معیشت وآب و هوای جزیره العرب تطبیق بیشتری داشت به همین جهت شهرهایی مانند اصفهان وکاشان و قم محل توجه و تردد کوچهای عرب گشت. بیشتر از همه خراسان مورد نظر طوایف عرب بود زیرا که آن سرزمین بیشتر از بسیاری نقاط دیگر با طرز معیشت ایشان موافق می نمود. و در واقع بیابان نورد عرب به کمک شتر، رفیق جدایی ناپذیر خویش به خوبی می توانست در بیابانهای اطراف خراسان رفت و آمد کند.

به هر روی اعراب این منطقه از همان آغاز فتح با ایرانیان رفته رفته روابط و علایق پیدا کردند. مرزبانان و دهقانان خراسان با حکومت اعراب خو گرفتند چنانکه اعراب نیز با آداب و رسوم ایرانیان آشنا شدند. اندک اندک در میاان دو قوم خویشاوندیهای سببی پدیدار شد فرزندانی که در نسلهای بعد پدید آمدند تدریجاً خشونت بدوی و تعصب عربی پدران را از دست دادند و به سرزمین جدید و

خویشان تازه نیز علاقه پیدا کردند اما به طور کلی این در همه جا اتفاق نمی افتاد. دکتر صدیقی در کتاب جنبش های دینی ایرانی پس از تقسیم سه دوره خلفای راشدین/ امویان و عباسیان از یکدیگر معتقد است :«در دوره اول والیان عرب عموماً دین دار صادق و بی طمع بودند. اگر تصرف ناحیتی یا شهری به جنگ صورت گرفته بود کسانی که مقاومت کرده بودند با ایشان به سختی

عمل می شد. جمعی را که می توانستند می کشتند و پس از غلبه جمعی را اسیر کرده و اموالی را که به چنگ ایشان افتاده بود به غنیمت می بردند و مغلوبان هیچ حقی نداشتند. غنائم جنگی پنج قسمت می شد یک قسمت برای بیت المال کنار گذاشته می شد و چهار قسمت میان دیگر کسانی که در جنگ شرکت کرده بود تقسیم می شد. اگر مردم ناحیتی یکبار منقاد شده و بار

دیگر می شوریدند. رفع شورش به خشونت انجام می گرفت و کشتن و اسیر کردن شدت می یافت اگر فتح محلی به زور انجام یافته بود عموماً عربها کسی را از خود به حکومت بلد منصوب می کردند اما اگر مردم شهر بی جنگ کردن تسلیم می شدند و به پرداختن مبلغی در سال برای حمایت شدن خود صلح می کردند جان و آزادی و اموال و املاک ایشان محفوظ می ماند . مرزبان یا شهربان بومی در مقام خود باقی می ماند و تا وقتی که به عهد خود وفا کرد از جانب عرب زحمتی نمی دید ;

آنچه که در بعد از حضور اعراب در ایران مهم بود تغییرات اساسی بود که در صورتبندی اجتماعی و ساختار سیاسی ایران ایجاد شد صرف نظر از اینکه تا آن زمان ایران با توجه به قدمتی طولانی بعنوان یک کشور متمدن و با فرهنگ حالت وام دهنده را در میان سایر ملل اطراف خویش داشت یک چند پس از غلبه اعراب تحت تاثیر سنتها و رسومات قبیلگی آنان قرارگرفت هر چند که این تاثیر بعلت فقدان پشتوانه فرهنگی از سوی چادر نشینان عرب دوام نیاورد و خود پس از مدتی مقهور تمدن و فرهنگ ایرانیان شدند اما در دوران یاد شده کاملاً ایران تحت تاثیر اعراب قرار گرفت. حضور

اسلام در ایران واکنشهای متفاوتی را از سوی طبقات مختلف جامعه ایرانی در بر داشت گروهی لذا ایرانیان با عدم پذیرش اسلام و مخالفت با حضور اعراب همچنان بر کیش آبا و اجدادی خود باقی ماندند که اینان بیشترین آسیب ها را از جانب اعراب دیدند گروهی دیگر نیز با قبول آیین اسلام در زمره موالی خدمت به این مهاجران بیابانگرد را بر دشمنی بی سرانجام با آنان پذیرفتند و ربق اطاعت را به گردن انداختند. گروهی نیز با پذیرش پرداخت جزیه بعنوان اهل کتاب با این بهانه که

پیامبر از ایرانیان اهل یمن در زمان حیات خویش جزیه گرفتند در زمره اهل کتاب سعی در حفظ سرزمین آباء و اجدادی خویش کردند. اما دسته ای نیز بودند که تاب از بین رفتن مُلک و مَلک خویش را نیاوردند و دست به مهاجرت زدند و روی به سوی مرزهای شرقی ایران گرفتند و سرانجام در گجرات هند سکنی گزیدند.
همانطور که در پیشتر نیز آمد روند گرایش به آیین اسلام از سوی ایرانیان و طبقات مختلف جامعه کاملاً متفاوت بود. طبقات کارگران و پیشه وران بر خلاف طبقات بالا دست خود (شامل خاندانهای اشرافی و روحانی) که زیاده در آیین زردشت تعصب می ورزیدند به تشکیلات روحانی و عقاید و مقدرات موبدان چندان تلقی نداشتند و چون این طبقات سبب اشتغال و اعمال روزانه خویش و

تصادم و اصطحکاک دایم با قوانین و مقدراتی که در آیین زرتشت راجع به اجتناب از آلودن آتش و خاک و آب وجود داشت در نظر موبدان و روحانیان زردتشتی بی مبالات و تا حدی سُست اعتقاد بنظر می آوردند. طبعاً دیانت تازه ایی را که اعراب آورده بودند با زندگی خویش سازگار و به مذاق خود گوارا یافتند . باری بامداد روزی که اسلام هر شهری را در ایران می گشود تحولی شگرف در

احوال فرد و در نظام جامعه روی می نمود. برای فرد حقوق تازه ای پدید می آمد که از آن بی خبر بود و وظایف تازه ای تعیین می شد که بدان آشنایی نداشت. در جامعه نظم طبقات و امتیاز خاندانها از بین می رفت و دین تازه فاصله ایی را که میان کفشگرزاده و موبد زاده بود پر می کرد مردی که مسلمان می شد از خوردنیها و نوشیدنیها که پیش از آن بهره می بُرد بعضی بروی حرام می شد و تمتع از بعضی دیگر به شرطها محدود می گشت . برخی از مشاغل نظیر مِی فروشی

و خوک بانی از بین رفت. برخی مشاغل دیگر که پیش از این چون در آنها آب و آتش آلایشی می یافت و در نظر موبدان زرتشتی منفور بود اکنون آزاد و حلال و روا شمرده می شد. بین زن و شوهر و اعضای خانواده قواعدی حاکم می شد که به گونه ای کاملاً متفاوت از پیش روابط بین آنها را تغییر می داد. ازدواج با محارم از بین رفت و نکاح طلاق، ارث و همه اینها بر اساس اصول دیانت جدید

تعریفی تازه به خود گرفتند. مردگان را دیگر در دخمه ها جای نمی دادند تا طعمه حیوانات شود بلکه می بایست آنان را به خاک بسپارند. روزهای هفته ، هفته های ماه و ماههای سال که هر یک به حکم آیین زردشت نامی برخود داشت منسوخ شدند و جشنهای کهن ایرانیان همگی به فراموشی سپرده شد آتشهای کهن خاموش می شد و بجای آن محراب و مناره برپا می شد. مغ از اعتبار سابق می افتاد و بسا که آواره یا کشته می شد.

در دوره اول یعنی دوران خلفای راشدین رفتار آنان با موالی بخصوص ایرانیان کاملا بر موازین شرع و قوانین دیانتشان استوار بود . جای سخن نیست که آنان می خواستند تا اسلام و قرآن را حرمت نهند پیوند و نشست و خاست با زنان مسلمان نجویند مسلمانان را را به آیین خود نخوانند و دشمنان اسلام را یاری ندهند همچنین ناگزیر بودند به شیوه مسلمانان جامه نپوشند و بالای بناهای خویش را بیش از عمارت مسلمانان نکشند . بانگ آلات و اَدواتی را که مجاز بودند با آنها همکیشان خود را به عبادت فرا خوانند به گوش مسلمانان نرسانند .

آشکارا خمر ننوشند نشانه های دینی خود را از چشم مسلمانان دور بدارند و مردگان خود را پوشیده و جدا گانه به خاک بسپارند . ذمیان حق برآوردن پرستشگاهای تازه نداشتند و مجاز نبودند که سلاح بر گیرند و بر اسب نشینند;. خلیفه دوم مسلمین بسیار علاقه داشت که اعراب تا آنجا که امکان داشت از همزیستی و مجالست با ایرانیان دور بمانند و با وضع قوانین جدید تا آنجا که می توانست به ایشان سخت می گرفت و اگر وجود جزیه برای ایرانیان بعنوان اهل کتاب توسط پیامبر وضع نمی شد چه بسا عمر بر ایرانیان شدت عمل بیشتری وارد می کرد .
با فتح ایران توسط اعراب این سرزمین تا قرنها بعنوان یکی از اصلیترین منابع مالی برای جهان اسلام مورد توجه بود. صرفنظر از اموالی که پی از هجوم اولیه عرب ایران نصیب آنان شد خلیفه دوم با وضع قوانین مالیاتی جدید برای ساکنان سرزمینهای مفتوحه به خصوص ایرانیان منابع مالی پایداری را

برای دار الخلافه ایجاد نمود که تا مدتهای پس از آن خلفای بعدی نیز از این روش پیروی می کردند. در حقیقت در این زمان مهمترین کار اعراب مسلمان فتوح و کشور گشایی بود و مهمترین درآمد آنها نیز از راه جنگ و غنائم آن تامین می شد و رقم اصلی مخارج را هم مخارج جنگ و لشگر کشی و مصارف مربوط به آن تشکیل می داد. خلیفه دوم عمر با اطلاع از این امر که غنائمی که در فتوحات نصیب اعراب می شود همیشگی نیست و بیت المال دار الخلافه به یک منبع مالی همیشگی احتیاج دارد تا از طریق آن بتواند مستقل از غنائمی که در طول جنگها نصیب می برد. احتیاجات خود را برآورده سازد با تاثیر از تنظیم قواعد مالیاتی که در امپراطوری ساسانی رواج داشت دست به تشکیل دیوان مالی و برقراری مالیتهایی چون و جزیه و خراج زد.البته جزیه مالیاتی بود که از زمان ذمیان و غیر مسلمانان اخذ می شد که بعدها با گرایش اغلب آنان به اسلام منابع درآمد این مالیات محدود می شد. ولی خراج به طور عموم به کلیه کشاورزان و دهقانان حتی با فرض

مسلمان شدن هم تحمیل می شد و آنان تا زمانیکه در زمین مشغول به کار بودند موظف به پرداخت آن بودند .
حضور اعراب مسلمان در ایران بی شک تحولات ژرف و دامنه داری را در فرهنگ و تمدن این سرزمین برای سالهای پس ازآن رقم زد. اما این نخستین باری نبود که این سرزمین مورد هجوم اقوام بیگانه قرار می گرفت به همین جهت پس از چندی از حضور این میهمانان ناخوانده آنان مهقور و مجذوب تمدن خویش ساخته و اعراب بعدها اگر نه تمام شالوده امپراطوری خویش را ، بلکه بخش عظیمی ازآن را بر پایه

سنن و آموزه های ایرانیان بنا نهادند. اعراب پس از تصرف این سرزمین با رسوم مذهبی. آداب زندگی. اسطوره ها و افسانه ها. تاریخ نگاری. آئین کشور داری . سازمانهای اداری و مالی و رسوم درباری غالباً از طریق ترجمه آثار فارسی وهمچنین بعدها با نفوذ مستقیم کارگزاران و عاملان ایرانی آشنا شدند و مستقیماً آن را در بدنه امپراطوری نوپای خویش به کار بردند. درحقیقت اسلام فاتح در پیشرفت خود با فرهنگهای فنی تر و شیوه های پیشرفته تر فرهیختگان ملل مغلوب روبرو شد و به علت رویارویی با این فرهنگها و برای حفظ اصول اعتقادی خود در برخورد با آنها ناچار شد از سنتهای بارور این فرهنگها وام بگیرد و مسلمانان در انجام این منظور کلی بودند به موالی یعنی به مسلمانان غیر عرب و اخلاف آنان که رهبری حیات فرهنگی عالم اسلام را به تدریج عهده دار شدند

ایران در عصر امویان
– حضور ایرانیان و نقش آنان در اعتراضات گروههای مختلف بر علیه حاکمیت امویان در بر انداختن امویان و نقش آنان
چنانکه پیش از این نیز گفتیم حضور اعراب در ایران واکنشهای متفاوتی را از سوی ایرانیان در بر داشت . تا زمانیکه یزدگرد آخرین شهریار ساسانی زنده بود مایه امید گروههایی از ایرانیان بود که حضور اعراب را در کنار خویش تحمل نمی کردند بهمین حهت در دوران خلفای راشدین بخصوص از عهد خلیفه دوم به بعد اعراب مجبور بودند برخی از نواحی را دو یا سه بار بگشایند و گاه درگیریهای خونینی میان آنان و ایرانیان در می گرفت اما می شد که عامه اهل یک ولایت نیز چنانکه در باب

قزوین روایت کرده اند یکسره و با هم به اسلام گرویده باشند . و یا برخی دیگر چون اُساوره دیلم با عنوان موالی حتی در جنگهای داخلی ایران با اعراب یار باشند . اما بطور کلی چیزی که عمده ایرانیان را به قبول این آئین سوق داد امید به بهبود احوال اجتماعی آنان و رفع تبعیضاتی بود که در عصر ساسانیان در مورد شان اعمال می شد بخصوص که این در رفتار عادلانه خلفای راشدین درمورد آنان در آن دوران تجربه شد
با روی کار آمدن سفیانیان و سپس مروانیان که تحت عنوان کلی امویان در تاریخ شناخته شدند روابط میان اعراب و موالی به طور کلی دچار تغییر و تحول شد . دولت امویان به رغم تلاشهایی که در گشودن قلب سرزمین بیزانس در آناتولی و اروپا و بویژه در قسطنطنیه بعمل آورد ولی نتوانست پیشرفتی در این زمینه حاصل کند بنابر این به عراق و شرق روی آورد این تغییر از جنبه سیاسی

صرف فراتر رفت و تاثیراتی که پس از این با حرکت اعراب به سمت سرزمینهای شرقی ایران پدیدار شد کم کم ساختار جامعه عرب را بطور بکلی دستخوش تغییر و تحول کرد جنگهائیکه با عنوان جهاد در راه اسلام دنبال می شد دیگر رنگ و بوی دینی نداشت و وجود غنائم و اموال فراوان در سرزمینهای جدید چشم طمع والیان عرب و حکام را خیره می کرد . در این دوره هر والی که به ایالتی منصوب می شد ابتدا سعی می کرد تا آنجا که می تواند برای خود مال و متاع گرد کند چون می دانست که مدت زیادی بر منصب خود نخواهد ماند و در دوران امویان مکرر به والیانی بر می خوریم که صاحب مال و منال زیادی شده که بعد توسط والی جدید یا خود خلیفه در زیر عذاب و شکنجه اموالشان گرفته شده بود . همچنین در این جنگها پس از فتح شهری یا ناحیه ای تعداد بسیار زیادی اسیر گرفته می شد که این اسیران معمولا به عراق منتقل می شدند . حضور

گسترده این اسیران در عراق و ظلم و جوری که به آنان وارد می شد انگیزه اصلی شرکت این گروهها در قیامها و شورشها ئی بود که بر علیه نهاد خلافت در عراق در می گرفت بعد از مرگ معاویه عراق محل برخورد و نزاع گروههایی بود که بر علیه خلافت قد بر افراشته بودند و حضور گسترده موالی در این اعتراضات تقریبا تا پایان دوران امویان به طور مستمر وجود داشت ، از طرفی مالیاتهایی که در عصر خلفای راشدین بر ذمیان و غیر مسلمانان وضع شده بود در زمان امویان همچنان از کسانی که
هم مسلمانان شده بودند ، اخذ می شد و میزان آن هم روز به روز افزایش می یافت بطور مثا

ل حجاج عامل خلیفه عبدالملک در عراق مردم نو مسلمان را مجبور کرد که جزیه نامسلمانان را هم بدهند و بدین گونه روند افزایش مالیاتها بخصوص ظلمی که عاملین خلفا در اخذ مالیاتها از مردم به آنها روا می داشتند بر نارضایی های موجود در جامعه دامن می زد و روز به روز نفرت و انزجار ساکنین سرزمینهای مفتوحه را نسبت به اعراب بیشتر می کرد .
دکتر صدیقی در کتاب جنبشهای دینی ایرانی رفتار اعراب بخصوص امویان را با ایرانیان چنین شرح می دهد : ( با گسترش اسلام در ایران بسیاری از ایرانیان بخصوص در عراق به دین اسلام در آمدند و امید داشتند که با قبول این آیین احوال اجتماعی ایشان اصلاح گردد خاصه که به سبب وجود طبقات و مراتب در ایران پیش از اسلام جمعی بسیار از رسیدن به مقامات بلند و مشاغل مهم محروم بودند یکی از اسباب پذیرش اسلام در میان ایرانیان از میان بردن فکر طبقات و مراتب بود و مهم آنکه عملکرد خلفای نخست در این میانه آنان را در پذیرش آئین اسلام بیشتر راغب کرد اما بزودی اوضاع دگرگون شد و عادات و عقاید و افکاری که پیش از ظهور اسلام در میان قبایل عرب جاری و موجود بود دوباره ظهور نمود و فاصله میان ایران تازه مسلمان و عرب روز به روز زیادتر می شد و چون نفع مادی و ملاحظات مالی اقتضا نمی کرد که از نو مسلمانان جزیه بر دارند و با پذیرفتن اسلام مراعات اصل برابر حقوق اجتماعی نمی شد واز این پس هر چه زمان بر دین اسلام می گذشت خلوص نیت و شور و شوق دینی و سادگی عرب نقصان می یافت وعجب نخوت و جاه طلبی و طمع و شهوات دیگر غلبه می نمود البته فتح ممالک و تحصیل ثروتهای هنگفت و ظهور نس

ل جدید در این امر بی اثر نبود بار تسلط عرب کم کم بر ایرانیان سنگین تر می شد و منظور دینی عرب با اغراض شخصی و حکومت قوم غالب بر مغلوب و تحقیر مردم غیر عرب و استفاده از نتیجهً زحمت تابعان تبدیل می گشت .
در حقیقت رفتاری که اعراب اموی با ملل مغلوب در پیش گرفتند باعث شد تا زمان سرنگونی آنان به دست ایرانیان پیوسته شورش و درگیریهای مختلف میانشان برقرار باشد . در شورشهایی که پس از قتل حسین بن علی در عراق بوقوع پیوست اگر چه ایرانیان رهبری آنها را عهده دار نَبودند ولی محرک اصلی بودند و آتش انقلاب را دامن می زدند و در اغلب آنها شرکت موثری داشتند و ایران از همین وقت پناهگاه مخالفان حکومت شده بود . خوارج که در این زمان یکی از اصلیترین گروههای

مخالف و مبارز با خلافت امویان بودند توانستند با شعار برتری فضیلت و تقوی بجای عصبیت و نژاد

عربی گروههای مختلفی از موالی بخصوص ایرانیان را به خود جذب کرده و آنان را بر ضد امویان با خود همراه کنند ، بخصوص که خوارج در موضوع انتخاب خلیفه مخالف نظری بودند که از سوی امویان تقویت می شد و این کاملا مورد نظر موالی بود همچنین با نظراتی که آنها در باره عدالت و تمایلی که در تساوی طلبی داشتند سبب گردید که موالی با حسن نظر در این فرقه بنگرند موالی بارها در شورشهایی که خوارج بر پا می داشتند به صفوف آنها پیوستند چنانکه در سراسر ایام خلافت اموی نه تنها نواحی دوردست ایران صحنه شورشهای خوارج علیه دستگاه خلافت بود بلکه موالی نیز در این طغیانها دوشادوش خوارج با تازیان نبرد می کردند ، این روش موالی در پناه جستن از ستم عرب به اردوگاههای خوارج و پیوستن به صفوف آنها تا پایان دوره خلافت اموی ادامه داشته است .
همچنین حمایت موالی از طغیان حجر بن عدی و حضور گسترده شان در سپاه مختار که بر ضد

خلیفه عبد الملک و زبیر و با عنوان خونخواهی حسین قیام کرده بود نشان از تحقیری بود که اعراب اموی نسبت به اینان روا می داشتند بخصوص کشتاری که مصعب برادر زبیر پس از هزیمت مختار از سپاه او که بیشتر موالی بودند انجام داد نشان از گستردگی حضور این گروه مخالف در عراق بود شیعیان نیز در دوران یکی از عمده ترین گروههایی بودند که بر علیه سیادت اعراب و با عنوان غصب خلافت توسط امویان با آنان به مبارزه بر خاستند . شورش زیدبن علی و پسرش یحیی که از نوادگان حسین بن علی بودند سخت مورد حمایت گروههای مختلف مخالف با خلافت امویان

بخصوص موالی قرار گرفت و مرگ این پدر و پسر یکی از زمینه های اصلی بود که موجب تسهیل شدن دعوت عباسیان برای قیام علیه امویان گردید .
اما گسترده ترین حضور موالی در صف گروههای مخالف در عصر امویان در شورش عبدالرحمن بن الاشعث بود که از خویشان حجاج عامل خلیفه در عراق بود که مدتی برای وی در سیستان می جنگید و بواسطه اختلافی که با حجاج پیدا کرد با لشکریان خود که عده بسیار زیادی از آنان از موالیی بودند که حجاج برای جلوگیری از حضورشان در عراق و اتحاد با گروههای مخالف امویان آنان را برای جنگ به مناطق دوردست می فرستاد ، به سمت عراق حرکت کرد در نبردهائیکه بین آنان در گرفت موالی حضوری موثر داشتند و اشعث را در این جنگها یاری می کردند.هزیمت اشعث وجِد و جَهدی که حجاج پس از دفع این غائله در از میان بردن و پراکنده کردن سپاهیان اشعث از عراق کرد نشان از خطری بود که حجاج بواسطه حضور موالی در عراق بدان پی برده بود .

اما آنچه که در این میانه از تیغ شمشیر برنده تر که بود نهضت ادبی بود که ایرانیان در مقابل و برتری اعراب در پیش گرفتند .اهل تسویه و بعدها شعوبیان نهضتی بودند که در مقابل ظلم و بیداد امویان و برتری آنان نسبت به نژادشان پدیدار شد . دکتر حسینعلی ممتحن در کتاب نهضت شعوبیه تاریخ تطور و تحمل آنان را چنین بیان می کند :« پس از رحلت حضرت رسول و سپری شدن روزگار خلفای راشدین نوبت حکومت به خلفای بنی امیه و آل مروان رسید از این پس ظلم و جوری که

خلفای اموی در حق موالی بخصوص ایرانیان روا داشتند آنان را به مقابله واداشت از اواخر عهد اموی نهضتهای ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر می شد مقصود اصلی این جنبشها بر انداختن دولت و سیادت عرب بود نه دین اسلام . حزب شعوبی یا فرقه ایی که مرامشان تحقیر

عرب بود و تفضیل عجم به وسایل گوناگون در بر انداختن سیادت عرب می کوشیدند تبلیغ عقاید و افکار این فرقه در شکستن قدرت عرب از هر شمشیر کارگرتر و از هر انقلاب موثرتر بود اساس حکومت عربی را قیام ابومُسلم بر نکند بلکه دعوت شعوبیه پیشتر این مهم را به انجام رسانده بود ).
در حقیقت آنچه که اساس کار ابومسلم قرار گرفت یکی نارضایتی خراسانیان از رفتار ظالمانه عاملان خلیفه بخصوص پس از مرگ یحیی بن زید بود و دیگری فعالیتهایی بود که شعوبیه در

خراسان بر ضد اعراب و سیادت آنان انجام داد . نهضت شعوبیه پاسخی بود بر عربیت خلافت اموی که بدان مباهات می کردند اما بزودی در مقابل افراط گرایی هایی که اعراب در زمینه برتری خود انجام می دادند این نهضت هم به تفریط کشیده شد بجای باطل کردن ادعای اعراب با دلایل منطقی مقابله بمثل می کرد و فقط بر برتری ایرانیان تاکید می کرد بخصوص در عصر عباسیان که خلافت را از
ایرانیان گرفته بودند این امر شدت بیشتری می یافت ، گسترش شعوبیه در میان ایرانیان بیشتر بر اساس دشمنی و مخالفت با عرب آنچه که او از جاهلیت خویش با خود بهمراه داشت ، شکل گرفت ، دعوت شعوبیه سه مرحله پیمود که نخستین آن مساوات میان عرب و غیر عرب بود که ب

ا دلائل و تعلیمات اسلامی همراه بود و چون مطابق ذوق و افکار غیر عرب بود و با اصول و موازین شرعی نیز توافق داشت پیشرفت زیادی حاصل کرد مرحله دوم دشمنی با جنس عرب بود که با روی کار آمدن عباسیان و نفوذ وزیران ایرانی در دستگاه آنان امکان فعالیت و تبلیغ و پیشرفت برای

طرفدارن این نهضت به طوری فراهم آمد که از این مرحله هم قدم فراتر گذاشتند مرحله سوم دشمنی با جنس عرب و هر چه منسوب به جنس عرب بود ، در این مرحله برخی از شعوبیه حتی با دین اسلام که منتسب به عرب است مخالفت کردند و از دائره تعلیمات دین و شرع خارج شدند . در واقع دشمنی و جدال شعوبیه با حس برتری جویی اعراب باعث شد تا آنان حتی شک وتردید

 کرده و هم باعث شوند تا شک وتردید در عقاید نو مسلمانان پدید آید از این رو جاحظ بصری در الخطط المقریزی در باره شعوبیان چنین می گوید « شاید دشمنی آنها ناشی از تعصب باشد
زیرا تمام کسانی که در اسلام شک برده اند از روی عقاید شعوبیه با اسلام دشمن
شده اند ، چه هر که از هر کس متنفر باشد آنچه که بدان کس انتساب دارد مورد تنفر او نیز واقع می شود . از عرب متنفر هستند از جزیره العرب نیز بیزارند و با این تنفر که روزبه روز شدت می یابد از اسلام خارج می شوند زیرا دین اسلام به عرب منتسب است . آنها در نشر این دین مقدم بودند

» بدین ترتیب شعوبیان نه تنها با عرب بلکه با دین اسلام نیز به مقابله برخاستند کاری که مانویان و فرق مختلف آنان چون مهریه و دنیاوریه بین مسلمانان انجام می دادند یعنی نتیجه تبلیغات مانویان منحصر به مانوی شدن جمعی از معاصران آنان نبود بلکه این امر در تولید شکست و ست کردن عقیده مردم بخصوص مسلمانان دخیل بوده که اثر این عمل مردم بی آنکه دین مانوی را بپذیرند نسبت به صحت آرا دینی خود مظنون و مشکوک می شدند بهمین جهت برخی از خلفا نظیر مهدی پسر منصور با تاسیس اداره ای به نام الزنادقه به دفع و قلع و قمع مانویان با عنوان زنادیق همت گماشتند .
بهر حال اگر چه آئین اسلام برابری همه آدمیان را از هر نژادی در اصول عقاید خود قرار داده بود اما رفتاری که اعراب بعنوان میراث داران این آئیین در برخورد با ملل دیگر در پیش گرفتند جز آن بود . بهمین جهت طی یک قرنی که از فتح ممالک
مختلف به دست اعراب گذشت. امویان حکومت اسلامی را به چیزی که تنها می توان حکومت عربش خواند تبدیل کرده بودند و شور و گرمی و آرمانگرایی اسلام چنان سستی گرفته بود که

کافی بود شورش دسته ای از ناراضیان به نام پشتیبانی از ایمان و اهل بیت حکومت عرب را سرنگون کند در این میان طغیان مکرر عربها بر ضد حاکم خود و یا سرکشی حاکمی بر ضد خلیفه برای ایرانیان که خود فکر آزادی را در سر می پروریدند سر مشق و دستوری بود
امپراتوری که امویان آن را ساخته و بدان تکیه زده بودند بیشتر بر پایه تعصب نژادی . ظلم وجور بر غیر مسلمانان و دو دستگی های قبیله ای و عدم مشارکت غیر عرب در بدنه حکومت بنا شد

ه بود از این جهت دوام آن برای مدتی طولانی امری مهتمل بود و چنانکه دیدیم همین عوامل موجبات سقوط آنان را در سال 130 هجری قمری فراهم ساخت در حقیقت مهمترین عواملی که موجبات سقوط این سلسله عربی را بوجود آورد مواردی چون :

1- شکاف میان اعراب مسلمان و مسلمانان غیر عرب
2- شیوه خلافت امویان در مقایسه میان آنان و خلفای راشدین در نظر مردم بسیار متفاوت بود
3- زورگویی و ظلم و جور عاملین خلفا در مناطق مفتوحه نسبت به مردم و تعدی بیشمار در اخذ مالیات های مختلف
4- عدم توجه به عهدنامه هایی که با مردم سرزمینهای مغلوب بسته بودند به جهت احترام به رسومات مذهبی و عقاید دینی .
5- خشونت در مناطقی که به دست اعراب در بخشهای شرقی وشمالی ایران اعمال می شد .
6- نفاق و دودستگی میان قبایل عرب با مرکز خلافت بدون توجه به عواقب وخیم آن
قیامهای متعددی که در طول حکومت امویان بر پاشد و برخورد قهر آمیز خلفای اموی با آنان همچنین نهضت ادبی و فرهنگی که شعوبیان بر علیه سیادت عرب براه انداخته بودند زمینه ای مساعد شد برای شکل گیری یک قیام بزرگ و فراگیر بر علیه امویان . ناگفته نماند اگر چه سلسله اموی سخت بر باورهای عربی خود در اداره امور تکیه داست اما با گسترده شدن مرزهای امپراتوری آنان نمی توانستند با تکیه کردن بر همین باورها بر گوناگونی فرهنگهاو تمدنهایی که حال بر آنان چیره شده بودند . آن را اداره کنند . به سخن بهتر امپراتوری اموی اگر چه نمایی عربی داشت اما ساخت و بافت اصلی آن کاملا تحت تاثیر شیوه های فرهنگی و مُلکداری ایرانیان و بیزانس قرار گرفته بود تشکیلات اداری اسلامی در عصر خلفای اموی تشریفات درباری و ادبیات نثر عربی همگی میراثی بود که اعراب از ایرانیان به ارث برده بودند . همچنین امویان شیوه های اخذ مالیاتی خود را بر پایه آنچه که ساسانیان از خود بجای گذاشته بودند بنا نهادند و در این راه از دهقانان و کدخدایان ایرانی

بهره جستند . وجود دفاتر مالیاتی که تا مدتها در عصر خلفای اموی به فارسی ثبت و ضبط می شد شاهدی بر این مدعاست . اما امویان به این توجه نکردند که آنچه باعث شکاف میان جامعه و دولت در عصر ساسانی شد وجود مالیاتهای مختلفی بود که به شیوه ای ظالمانه از مردم اخذ می شد و امویان آن را عیناً در تشکیلات مالی خود جای دادند و بدین ترتیب امیدهایی را که ایرانیان پس از رهایی از حکومت ساسانیان با طلوع اسلام در سرزمین خویش یافته بودند را به یأس و نفرت تبدیل

کردند. در حقیقت امویان در شیوه های اخذ مالیات با حفظ جنبه های ظالمانه آن از دوره ساسانی آن نفرت و ناخرسندی موالی را در عراق و خراسان نا خواسته و نادانسته به زیان دولت عربی خویش پرورش دادند و آن را چون میراث شومی به عباسیان منتقل کردند . اما مهمترین بخشی که اعراب خصوصا امویان از ایرانیان اخذ کردند شیوه ملکداری یا آئین حکومتداری بود بواقع امپراتوری امویان گونه ایی دیگراز امپراتوری ساسانیان بود که در ایران و سایر نقاط دیگر رواج یافت .اعراب در برخورد با ایرانیان با فرّه ایزدی یا حق الهی شاهان ایرانی در شیوه مُلک داری آشنا شدند و بعدها

اعراب اموی با کاربرد این واژه تحت عنوان خلیفه اللهی و برای خود حق جانشینی از طرف خداوند را قائل شدند. درحقیقت آنچه که به عنوان خلیفه الرسول الله در زمان خلفای راشدین رایج بود در عصر امویان و با تاسی از حق الهی شاهان ساسانی عنوانی جدید به خود گرفت. برگزیدن واژه خلیفه الهی نشان از مشروعیتی بود که خلفای اموی برای حکومت خویش در نظر عامه مردم بدان محتاج بودند. از طرفی کاربرد این واژه از سوی امویان تمهیدی بود که آنان به منظور حفظ قدرت و منزلت خود در رقابت با گروههای مدعی و رقیب خویش به کار می بردند.

اما در مجموع کاری که می توان گفت امویان در امر خلافت انجام دادند نهادینه کردن آن در جامعه بود . به عنوان یک منبع مشروعیت دهنده و الهی که وجودش برای تداوم حیات جامعه ضروری است و جامعه بدون آن دارای هویت روشنی نیست. خلافت در حقیقت جانشینی صاحب شریعت است به منظور نگهبانی از دین و سیاست دنیا به وسیله دین در نظرعامه مردم و این تصویری بود که امویان از مفهوم خلافت در اذهان مردم ایجاد کردند که حتی با رفتنشان هم مفهوم خلافت در نظر مردم تغییری نکرد.امویان با کاربرد واژه خلیفه الله میان حکمان و حکومت شوندگان فاصله ایی

همیشگی تعیین کرده بودند و عباسیان نیز که پس از امویان بر سر کار آمدند همواره با حفظ این واژه این فاصله را رعایت می کردند.
بهر روی پایه های انقلابی که با عنوان عباسیان طومار خلافت عربی امویان را در نوردید ، در بیست سال قبل پی ریزی شده بود. این انقلاب که با عنوانی کلی مبنی بر بازگشت خلافت غصب شده آل محمدبه رهبری یکی از موالی و با شرکت گروههای مختلف عرب و موالی شکل گرفت به

سرعت میان مردم گسترش یافت و امویان که سخت در اثر نزاعهای داخلی بهم پیچیده بودند فرصت آن را نیافتند تا بتوانند با آنان به مقابله بر خیزند. اکنون می توان ملاحظه کرد که انقلاب عباسیان بجای آنکه حاصل صرفا تنشی نژادی میان عرب ها و ایرانیان در خراسان بوده باشد نتیجه نارضایی عمومی هم در میان باشندگان بومی آن استان و هم سکنی گزیدگان عرب آن دیار بوده است که در آن تاریخ ایرانی مآب شده و بخشی از موقعیت ممتاز پیشین خود را به عنوان مردان

جنگی از دست داده و اکنون از لحاظ مالی زیر دست دیوان سالاران مالیات گیر ایرانی بودند و فراخوان انقلابی ریشه در ادعای شیعی درباره جانشینی پیامبر داشت و از علاقه مسلمانان نسبت به فرزندان او از یک سو و نگرانی و شکوه علیه سوء استفاده امویان از قدرت و وارد کردن اتهام بی تفاوتی بد خواهانه آنان نسبت به روح یا نص مذهب از سوی دیگر سو می جست همچنین می توان دریافت که رفتار با گروندگان غیر عرب به ویژه روستائیان و تنگدستان شهری به عنوان مومنان محروم آنان را نسبت به انگیزشهای فریبنده مستعد کرده بود . آنان دشواری اقتصادی

که ایرانی ها و عرب ها تحت حاکمیت امویان به طور یکسان ازآن رنج می بردند به هر دو گروه کمک کرده بود که در جنبش علیه سلسله حاکم به یکدیگر بپیوندند . و نارضایی گسترده در خراسان رنگی مذهبی به خود گرفته و گریز راه را در حمایت از فراخوانی بر بازگشت به اسلام اولیه زمان پیامبر و باز شناسی کاملی از اصول و سنت های اسلامی یافت.
چنین درمی یابیم که تبلیغات با دور اندیشی و شکیبایی بسیار آغاز شد چون در این ایام کارهای دُعات دیگر به واسطه بی احتیاطیها و همچنین قدرت امویان در عراق به بد فرجامی کشیده شد

ه بود. ازاین رو امام عباسی دعات و نقیبان خود را با احتیاط کامل وپنهان کاری به خراسان که دور از دسترس امویان بود و همچنین بسان عراق که دسته ای طرفدار خوارج گروهی هوا خواه عثمانیه و عده ای کثیر نیز حامی مروانیان بودند ، خراسانیان را مردمی شناخت که اذهانشان هنوز آزادانه مقاصد آینده بود و نقیبان توانسته بودند بسرعت دست به نشر افکار و عقاید امام عباسی در آن

ناحیه بزنند. هویت امام عباسی نیزکه در حمیمر سوریه اقامت داشت را جز بالاترین رهبران عباسی کسی نمی دانست. همچنین در می یابیم که عباسیان با چه زیرکی رهبران علوی دعوه را ازجایگاهایشان بیرون کشیدند جای آنان را غصب کردند و با اتخاذ سیاستهای دقیقاً برنامه ریزی شده بر پایه مشروعیت خود خوانده جای آنها را گرفتند در حالی
که در همین زمان ادعاهای علوی را انکار و مواضع آنها را تضعیف می کردند. اکنون آشکار است که ابومسلم رهبر محبوبی که در حدود سه دهه فعالیت پنهانی را به ثمر رساند از نارضایی های نژادی و گروهی فراتر رفت او بر وحدت منطقه ایی و جغرافیایی طرفداران انقلاب به عنوان خراسانی ها تاکید می کرد و به این منظور غرور محلی آنان را پرورانید و آنان را در ارتشی متحد با هدف جنگیدن با امویان و پدید آوردن دگرگونی بنیادی گرد آورد. چیزی که کار ابومسلم را آسان کرد این بود که بیشتر سکنی گزینان عرب در خراسان اکنون به مردمان بومی شباهت یافته و بسیاری از آنان در فرایند انطباق خود با شرایط اجتماعی و اقتصادی و کشاورزی آن استان زبان فارسی را فرا گرفته بودند . بدین ترتیب سپاهی که از خراسان روانه شد از احساس همبستگی بسیار قوی برخوردار بود که تا مدتها پس از شکست امویان و بیرون راندن آنان نیز ادامه داشت . همچنین شیوه ای که عباسیان درنشر دعوت برای به دست آوردن خلافت به کار بردند. بعدها سرمشق و الگوی دقیقی بود برای گروهها و نیروهایی که به خلافت عباسیان را به رسمیت نمی شناختند.

بهر روی پس از فروپاشی خلافت امویان زمینه برای مشارکت فعال ایرانیان در همه زمینه ها در دولت اسلامی جدید گشوده شد . عباسیان پس از آنکه هم در راس ساختارهای دنیوی و هم در راس تشکیلات مذهبی مستقر شدند مفهوم وسیع تری از اسلام را پذیرفتند که به غیر عربها فرصت می داد به نظام نوین خدمت کنند و ارزش خود را ثابت نمایند و ایرانیان بیشترین بهره را از این وضع بردند.

ایران در عصر عباسیان
1 وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی
2 نقش ایرانیان در وزارت
3 برآمدن خاندانهای حکومتگر ایرانی
4 بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری.

شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب کند و آنان را بر علیه دشمن مشترکشان یعنی امویان متحد کند. نزاعهای داخلی و درگیریهایی که پس از به خلافت رسیدن عباسیان میان آنان و گروههای رقیبشان رخ داد، نشان از آن داشت که عباسیان تنها نبودند که توانستند این انقلاب را به ثمر برسانند بلکه مشارکت گسترده گروههای مختلف که

تحت عنوان شعار کلی مبنی بر بازگشت به سنتهای پیش از امویان که آنان را به دور هم جمع کرده بود توانست خلافت امویان را از بین ببرد. خطبه ای را که ابوالعباس سفاح در روز نخست خلافت ایراد کرد و عمش آن را ادامه داد حاکی از آن بود که نخست عباسیان مدعی بودند که شناختن حق آنها به خلافت الزامی است و آنان به تفضیل الهی خلافت را بدست گرفته اند با موافقت خلق همچنین برای گروههای رقیب خود نیز این مسئله را مسجل کردند که امر خلافت از آغاز بر آنها راست شده و آنان نباید در این مهم با عباسیان درگیر شوند.

اما اکنون زمان آن فرارسیده بود تا شعارهایی که در هاله ای از ابهام پیچیده شده بود و عباسیان به کمک آن توانستند سایر گروههای مخالف خلافت امویان از جمله علویان را با خود متحد کنند صورت مشخص تر و دقیقتری به خود بگیرد. این مشخص بود که از آغاز عباسیان خلافت را تنها و بی رقیب می خواستند اما گروههای مختلفی که در سقوط امویان و همراهی عباسیان نقش داشتند حال هر کدام به تنهایی مدعی تخت خلافت بودند. مهمترین این گروهها علویان بودند که عباسیان با شعارهای آنان توانستند حامیان آنان را در حمایت از خود بسیج کنند اما حال که عباسیان خلافت را تصاحب کردند علویان ، آنان را غاصب می دانستند و خلافت آنان را فاقد مشروعیت لازم می دانسته به همین جهت عباسیان برای آنکه حقانیت خود را در امر خلافت نسبت به علویان برجسته نشان دهند شعارشان را که تا آن زمان انتقال خلافت از طریق وصایت و سفارش از ابوهاشم به جدشان محمد بن علی صورت گرفته بود ، تغییر دادند و در عوض مدعی

شدند که امامت از زمان وفات پیغمبر بدون فترت به آنها تعلق داشت و در تقویت دعوی عباسیان و رد ادعای برخی اعقاب علی که امامت را حق خود می دانستند مباحثات نسبی خاصی پیش کشانده شد . عباسیان می گفتند که از پشت جدشان عباس بودن ، اهمیتی بیشتر از نسل فاطمه دختر کوچک پیامبر و زوجه علی دارد. از آن جهت که فاطمه زن بود و یا ابوطالب پدر علی و عم پیامبر که هرگز آشکارا قبول اسلام نکرده بود در صورتی که عباس عم پیغمبر اسلام پذیرفته بود. بهمین جهت عباسیان در امر خلافت خود را محق تر از علویان نشان دادند اما در آن سو عل

ویان ضمن رد کردن ادعای عباسیان در امر خلافت دست به قیامهایی گسترده بر علیه عباسیان زدند و بدین ترتیب مخالفت خود با آنان را عملا نشان دادند. قیام محمد و ابراهیم ملقب به النفس الزکیه در منطقه حجاز و تعرض سخت منصور خلیفه عباسی به آنان یادآور خاطره قیام زید و پسرش یحیی بر علیه امویان بود در نظر علویان همچنین بعدها قیام حسین بن علی بن حسن و یارانش د

ر زمان هادی که به شهدای فخ مشهور شدند، حکایت از آن داشت که علویان هرگز ادعای عباسیان را در امر خلافت به رسمیت نشناختند و آنان را بسان امویان غاصب تلقی می کردند. اما خطر دیگری که خلافت نو پای عباسیان را از هر سو تهدید می کرد ابومسلم خراسانی بود. عباسیان اگرچه با شعار « الرّضا من آل محمد » توانستند ناراضیان را در پشت سر خود جمع کنند

اما کسی که در نهایت بیرق خلافت را در دستان آنان نهاد ، ابومسلم بود به همین جهت عباسیان سخت در روزهای نخست خلافت خود به ابومسلم و سپاهیانش محتاج بودند. ابوالعباس سفاح خلیفه نخست عباسی فرصت آن را نیافت تا کار ابومسلم را یکسره کند و این مهم ، به عمش ابوجعفرالمنصور که پس از وی به خلافت رسید، سپرده شد. منصور نخست به وسیله ابومسلم دیگر مدعیان خلافت و کسانی راکه می توانستند حیات نوپای خلافت عباسی را بخطر اندازند را از میان برد. کسانی چون عبدالله بن علی عموی منصور یا بهافرید و یا لشگری از چینیان را که مرزهای شرقی جهان اسلام را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند و یا قیامی که به طرفداری از علویان در بخارا به پا شده بود.

در نهایت پس از آنکه منصور خلیفه عباسی توانست بوسیله ابومسلم آرامش و امنیت خلافت عباسی را تضمین کند اقدام به حذف او کرد. البته از میان بردن ابومسلم چندان به آسانی صورت نگرفت چرا که اهمیت ابومسلم به عنوان حلقه اتصال زنده میان حکومت مرکزی ای که در شرف پیدایی بود و ولایتی که قدرت مرکزی نفرات نظامی و پر شورترین طرفدارانش را از آنجا گرد آورده

بود، هنگامی آشکار گردید که خراسان بدنبال قتل وی دستخوش شورشهای پی در پی شد. نخستین این شورشها، خروج سنباد بود که قیام وی هفتاد روز بطول انجامید. همچنین جنبش سنباد به تشکیل یک سازمان مخفی به نام بومسلمیه منجر شد که سالها به پرورش احساسات ضد عباسیان می پرداخت.
خروج استاذسیس و المقنع در نواحی کش و نسف پس از سنباد سخت از حمایت محلی برخوردار بود همچنین بعدها خروج اسحق ترک که همگی نشان از محبوبیت بالایی بود که ابومسلم در میان ایرانیان داشت. بهر ترتیب عباسیان توانستند از میان این انقلابها و بحرانهایی که دهه های

نخستین خلافت آنان را فراگرفته بود، جان به در برند و پایه های خلافت خود را پس از آن محکم کنند، اما آنچه که در این میان مهم بود میراثی بود که عباسیان در جهت تثبیت و استمرار خلافت خویش از اسلاف خود به ارث بردند. این میراث که ارزش آن به مراتب بالاتر از بهایی بود که عباسیان در جهت تثبیت خلافت خویش پرداختند، توانست حیات خلافت خاندان عباسی را برای قرنهای پس از آن تضمین کند. نیک می دانیم معاویه نخستین کسی بود که پس از تثبیت خلافت سفیانیان تمام سعی خود را به کار برد تا یزید پسرش را ولیعهد خود قرار دهد.برغم مخالفتهای پراکنده ای که

توسط کسانی چون حسین بن علی ، عبدالله بن عمر و ; صورت گرفت ، یزید بن معاویه خلیفه شد و این نخستین بدعتی بود که پس از وفات پیغمبر در امر خلافت صورت گرفت و در حقیقت عمل وی مستلزم الغای نظام انتخابی شد که پیش از آن برقرار بود و به جای آن نظام جانشینی میراثی برقرار شد. همه خلفایی که پس از معاویه بر سر کار آمدند از بدعت وی پیروی کردند و همین مهم به عنوان میراثی اصیل از امویان به عباسیان رسید که باعث شد بتوانند پنج قرن قدرت را در دست

داشته باشند. البته گفتنی است که امویان به ابتکار خود این عمل را انجام ندادند بلکه در برخورد با تمدنهایی چون ایران و بیزانس آنان نیز با شیوه وراثتی سلطنت آشنا شدند و بعدها مستقیما آن را به کار گرفتند.

همچنین در آن هنگام که حضرت محمد به عنوان فرستاده خدا کلام او را به مردمان ابلاغ می کرد یک نظام خداسالاری استقرار یافت و آن حضرت در واقع همچون نایب خدا بر روی زمین قرار داشت. پس از رحلت پیغمبر گونه ای از خداسالاری دوم روی کار آمد چه خلفای راشدین خود را ناگزیر از آن می دانستند که دستورهای قرآن را ملاک اعمال خود قرار دهند و در کارهای خود پا بر جای پای

پیغمبر نهند. از بیم اشتباه هرجا که در گرفتن تصمیم دچار شک می شدند از هرکس که سخنان پیغمبر را شنیده و با او نزدیکتر زیسته بود می پرسیدند تا چنان نباشد که عملشان مخالف عمل پیغمبر نشود اگر می خواستند به ابتکار خود عمل کنند عامه مسلمانان هرچه زودتر وظایف ایشان را گوشزد می کردند. هنگامیکه پس از مرگ علی و بسیاری از اصحاب دیگر آن دسته از مردم از بین رفتند که می توانستند بخاطر نزدیکی خود با پیغمبر به اعمال خلفا اعتراض کنند دیگر خلیفه مانعی

برای انجام دادن هر چه خود می خواسته در برابر نداشت. بهمین جهت امویان با به کار بردن واژه خلیفه اللهی به جای فره ایزدی یا حق اصلی سلطنت ایرانیان برای خود مشروعیتی فوق مردمی قائل شدند عباسیان نیز که پس از امویان بر سر کار آمدند از همین روش برای خلافت کردن سود جستند و مستقیماً مشروعیت خلافت خود را بعدها از جانب خداوند دانستند. به کار بردن وازه

خلیفه اللهی در زمان عباسیان آن هنگام که سستی و فتور راه یافته در ارکان و عناصر قدرتشان باعث پیدایش قدرتهای سیاسی مستقل و نیمه مستقل یا خاندانهای خود مختار شد تمهیدی شد تا عباسیان با کار برد این واژه در برتری خود نسبت به گروههای رقیب به عنوان یک مرکز مشروعیت دهند عمل کنند. همچنین خلفا در رقابت با علمایی که دعوی آشنایی با دین خداوند و احکام حلال و حرام را داشتند باید بر منصب الهی خود تاکید می ورزیدند تا جا مبادا کشاکشهای منزلت جویی به موضعی فروتر در غلتند.

از دیگر مواردی که امویان برای اخلاف خود باقی گذاشتند نظام دیوانسالاریی بود که بعدها عباسیان برای اداره قلمرو پهناور خویش آن را بسط و گسترش دادند. نظام دیوان سالاری که امویان بنا نهادند چندان گسترده نبود اما توان یاری رساندن به آنان را جهت اداره قلمرو خویش داشت عباسیان با به کارگیری عناصر غیر عرب در ساختار امپراتوری خویش بوروکراسی گسترده ای را ایجاد کردند که به آنان امکان می داد تا با آرامش و امنیت بیشتری به اداره سرزمین پهناور خویش بپردازند. کاری که

امویان از آن غافل شدند یا حداقل مجال آن را نیافتند تا به بسط و گسترش آن دست بزنند. از مهمترین ممیزه های خلافت عباسیان نسبت به امویان مشارکت گسترده غیر اعراب بخصوص ایرانیان در ارکان مختلف حکومت نو پای عباسیان بود. در نتیجه استیلای عباسیان که تحت حمایت خراسانیان برقرار گردید اوضاع ایران نیز رنگ تازه ای بخود گرفت و این بدان علت بود که ایرانیت در

پیروزی این سلسه جدید و در پیگیری نظم تازه ایی که جانشین سازمان عربی اموی شده بود سهم قاطعی داشت.با چنین اوضاع و احوالی دیگر جای هیچگونه تردیدی نبود که از این پس باید ایرانیان به عنوان شرکای متساوی الحقوق دولت جدید شناخته شوند. حضور ایرانیان در صحنه های مختلف خلافت عباسیان این نکته را به آنان خاطر نشان ساخت که به تنهایی و بدون حضور ایرانیان قادر نخواهند بود که خلافت خویش را تثبیت و آن را به سرزمین پهناور اسلامی ادامه دهند. انتقال

مرکز ثقل خلافت به سوی شرق پس از انقلاب عباسی فزونی وزیران، ندیمان، دبیران و کارشناسان مالی ایرانی در اوائل حکومت عباسیان و فراوانی نویسندگان، شاعران و نوازندگان ایرانی در زندگی فرهنگی روزمره قابل انکار نیست. نخستین تاثیر حضور ایرانیان در خلافت عباسیان پیاده کردن آیین و راه و روشی بود که در ایران عصر ساسانی در زمینه ملکداری و طرز اداره سرزمین وجود داشت بوسیله ترجمه هایی از آثار آن دوره و بدست برخی از اندیشمندان ایرانی. نفوذ آثار تمدنی

ساسانیان در زمینه های حکومت و اداره امور که در حوالی پایان دوره اموی آشکار شده بود بواسطه انتقال این آثار و ترجمه آنها به زبان عربی قوی تر گشت و اندیشه هزاره ای امپراتوری جهانی در میان مسلمانان پدیدار شد.
بعلاوه بسیاری از ادبیات حکیمانه ایران میانه که بر پایه مجموعه های مواعظ و یا اندرزهای اخلاقی استوار بود جذب ادبیات اسلامی شد. در رساله سیاسی « عهد اردشیر» و « نامه تنسر» با ترجمه عربی ابن مقفع در دنیای اسلامی شناخته شد. همچنین با ترجمه خداینامه، عباسیان بیش از پیش با فنون کشور داری در ایران باستان آشنا شدند و آن را مستقیم در خلافت خویش به کار گرفتند.

در حقیقت ترجمه آثار یاد شده، جدایی ناپذیری پادشاهی و مذهب را رسم می کند و این گفته را به اردشیر پادشاه ساسانی نسبت می دهد که : مذهب و پادشاهی دوبرادرند که ( هیچکدام نمی توانند بی نیاز از هم باشند; ) و بعدها این مسأله به صورت رکن اساسی تئوری سیاسی اسلام در آمد. به واقع تاکید عباسیان بعدها بر ماهیت الهی خلافتشان در مقابل مدعیان این امر ریشه در آشنایی آنان با سنتهای عصر ساسانی داشت.

حضور ایرانیان در ساختار خلافت عباسیان و تبدیل کردن آن به یک مرکز توانمند و مشروعیت بخش در جهان اسلام، سرزمین پهناوری را که در انتهای عصر امویان می رفت تا تجزیه شده و به بخشهای مستقلی تبدیل شود را دوباره تحت لوای خلافتی جدید متحد کرد. در این دولت مرکز توجه تنها به نقش عنصر عرب در ساختار و تشکیلات دربار خلافت نبود بلکه به حضور موالی بخصوص ایرانیان در شکل دهی صورتبندی اجتماعی جدید توجهی خاص شده بود. خلفای نخست عباسی تحت تاثیر آثار ترجمه شده عصر ساسانی در زمینه سیاسی و تشکیلات دیوانی و اداری بر تمرکز

و اداره دقیق دولت پرداختند. منصور حکومت را از قضاوت جدا کرد و کارکنان و وظایف آنها را مجزا نمود همچنین با تاسیس دیوان زمام نظارت خود را بر کارکنان دستگاههای اجرائیش بیشتر کرد اما مهمترین تحولی که در تشکیلات اداری عباسیان پدیدار شد به کارگیری نهاد وزارت بعنوان مسئول دستگاههای دیوانی، مالی و اداری بود. در حقیقت ایجاد نهاد وزارت در عصر عباسیان که تحت نفوذ سیستم اداری ساسانی بود، هم وسیله ای برای رواج الگوهای ایرانی و هم ابزاری برای تحکیم نفوذ به شمار می رفت.

پیشتر عنوان شد که دیوان سالاری در دوران امویان دارای کارکرد محدودی بود و این به دلیل ماهیت قدرت مطلق خلفا در این دوره و عدم پذیرش عنصر غیر عرب در ساختار و تشکیلات دیوانی بود که باعث شد دیوانهای عصر اموی نتوانند به طور مشخص به ایفای نقش بپردازند. کسانی هم که در رأس امور دیوانی قرار می گرفتند بیشتر عنوان کاتب و منشی داشتند و نقشی در اداره امور نداشتند.

دیوانهایی که در عصر امویان وجود داشت، مثل دیوان خاتم یا دیوان برید ;. بدان علت که اولا: تعدادشان اندک بود . ثانیا : بعلت عدم آشنایی کافی خلفای اموی با سیستم اداری و تشکیلاتی امپراتوریهای ایران و بیزانس که معمولا یا از راه ترجمه آثار و یا به کارگیری عناصر دیوان سالار موجود در امپراتوریهای پیشین صورت می گرفت نمی توانستند خلفا را در اداره قلمروشان یاری دهند. از اینرو تشکیلات دیوانی امویان فاقد کارآیی لازم بود.

اما در عصر عباسیان با ایجاد شبکه های پیچیده اداری و مالی که معمولاً توسط موالی و به طور دقیقتر ایرانیان اداره می شد. خلفای عباسی برای خود جایگاهی رفیعتر نسبت به رقبای پیشین قایل شدند همچنین با به کارگیری عناصر غیر عرب در ساختار دولت خویش ه

م به جلب گروههای رقیب پرداختند و هم دوام و بقای خلافتشان را بدین وسیله تضمین کردند.
نظریه های موجود درباره وزیر و نقش آن در تشکیلات اداری بر دو گونه است که هر یک کاملاً متفاوت از دیگری است. دسته ای از محققین و پژوهشگرانی چون: و.و. بارتولد. ام اسپرنگلینگ. اس. دی. گوتیاین و دی. سوردل معتقدند که وزارت تحول سنت اداری عرب است در طول تاریخ خلافت و واژه وزیر که به معنای یار و دستیار می باشد در قرآن نیز به کار رفته. این محققین با استناد به رفتار و سلوک پیامبر در آگاه شدن از رأی اصحابش در تصمیم گیریهای مهم دوران

زندگیش و خلیفه بعد از او ابوبکر که در تنظیم امور مهم خود را از مشورت با صحابه محروم نمی کرد.
چنین استنباط می کنند که وزیر و نهاد وزارت در حقیقت در بطن سنتهای عرب به صورت ابتدایی وجود داشته و پس از گسترش قلمرو اسلام این مقام نیز مفهوم دقیقتری به خود گرفته. درست در نقطه مقابل این نظریه برخی دیگر از محققین قرار دارند که واژه وزیر و تحول آن را کاملا مرتبط با سنتهای ایران بخصوص ایران پیش از اسلام می دادند. کریستین سن محقق ایران شناس پیشینه وزیر را در وجود صدر اعظم ساسانیان یعنی بزرگ فرما تار ( فرمانده / حاکم/ امر) می جوید همچنین دار مستتر معتقد است واژه وزیر از لغت پهلوی و ویچرا مشتق است که به صورت وچیر استعمال می شده و به معنای تصمیم گرفتن بوده. ابن طقطقی صاحب کتاب الفخری می نویسد: لغویون

چنین گویند که لفظ وًزًر به معنای ملجاء و پناهگاه است و وِزْر به معنای بار است. پس وزیر یا از وِزر اشتقاق یافته است که در آن صورت مفهوم آن کسی است که تحمل بار گران کند و یا از وزر که در آن صورت وزیر شخصی است که خلیفه به اندیشه و رأی او پناه برد و به تدبیر او توسل جوید:
با توجه به نظرات یاد شده حتی اگر واژه وزیر و نقش آن راهم جدای از سنتهای ایران پیش از اسلام بدانیم در عصر عباسیان نهاد وزارت و عملکرد آن تا حد زیادی به الگوی قدیمی تر آن در عصر

ساسانیان شباهت داشت بخصوص که حضور ایرانیان در رأس این نهاد و تداوم آن تا چند نسل پی در پی میان آنان و اخذ بسیاری از شیوه های اداری تشریفات درباری، لباس ها و سردستارها کاملا تحت تاثیر این سنتها قرار داشت نظر بارتولد درباره وزاری عباسی نیز به همین نکته اشاره دارد: سامانه اداری کاملا متعادل ساسانی که عربها آن را بالاترین نمونه حکمرانی خردمندانه می دانستند سرمشق آنان قرار گرفت وزاری آنها که ( این مقام نیز با درک دیوانسالارانه اش اندامش

به وسیله عباسیان به وجود آمد ) که از زمان منصور به خاندان سرشناس ایرانی برمکیان تعلق داشتند خود را جانشینان مستقیم بزرگمهر و دولتمردان نیمه اسطوره ای دوران ساسانی تلقی می کردند. )
عباسیان با علم به اینکه تصرف تخت خلافت یک مطلب است و تداوم آن بصورت آرام و بی دردسر مطلبی دیگر. با سپردن نهاد وزارت به مردان اهل قلم یعنی ایرانیان دیوان سالار هم برای خود حامیانی نیرومند ایجاد کردند و هم بدین وسیله تداوم خلافتشات را برای مدتی طولانی فراهم کردند. البته ناگفته نماند به دلیل ماهیت

قدرت در تاریخ میانه ایران عنصر و ماهیت خدمت شخصی منصب وزارت باعث شد که این منصب با صراحت و روشنی تمام تعریف نشود و طبق سلایق شخصیتهای درگیر آن و نیز مقتضیات موجود گسترش یافته و یا محدود گردد. در حقیقت وزیر پیش از آنکه به تنظیم امور دیوانی و نظارت بر کار آنان بپردازد، در مقام خدمتگزار شخصی خلیفه روابط بین او و سایر حکام و سلاطین را هدایت می کرد.

وزیر عباسیان ابوسلمه خلال بود وزیر سفاح که وزیر آل محمد لقب داشت و از موالی ایرانی بود. نیز ابوایوب موریانی وزیر منصور عباسی ایرانی و از مردم موریان از قرای اهواز بود یعقوب بن داوود وزیر مهدی و یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون نیز ایرانی بودند. مأمون نیز خاندان سهل را به وزارت منصوب کرد که دست پرورده خاندان برمکی بودند


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo
  • ۰
  • ۰

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود مقاله نظریه جدید چگونگی زندگی اخروی با word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود مقاله نظریه جدید چگونگی زندگی اخروی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود مقاله نظریه جدید چگونگی زندگی اخروی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن دانلود مقاله نظریه جدید چگونگی زندگی اخروی با word :

تمهید:

این مقاله برخلاف برخی مقالات رایج که نظریات خود را مستند به نظریات قبلی می سازند، تلاش می کند تا صدق مدعای خود را با کمک براهین و ساختار منسجم خود اثبات نماید. (کواین، صص 11 تا (32

همچنین این مقاله تلاش می کند بر اساس سبک و الگوی مبتنی بر ساختار مقالات مروریٌ یعنی بررسی، تحلیل محتوی و نقد برخی نوشتارهای حول و حوش موضوع مقاله، بتدریج نظریه و نظام فکری مورد نظر را ارائه دهد. این کار اولاً موجب می شود این نوع مقالات مروری – که بیان اندیشه های امروزی هستند، -بیشتر مورد توجه و تأکید قرار گیرد، ثانیاً سیر فلسفی شکل گیری اندیشه مورد نظر بدرستی طی شود، و ثالثاً تمایزات و اشتراکات نظریه جدید با

دیدگاه های قبلی به خوبی آشکار شود. چنین رویکرد و مسیری در بخش دوم (مقاله دومٍ) دنبال شده و دلایل یا براهین ادعاهای مطرح شده در طی این مقاله همزمان با نقد مقالات مربوطه ارائه خواهد شد.

به هرحال تلاش این مقاله در جهت دسته بندی مجدد مفاهیم فلسفی مرتبط با نظریه و نظام فلسفی جدید ارائه شده، خواهد بود. مهم این است نظام جایگزینی که پیشنهاد می شود دارای ویژگی های عمومیت، سادگی، تواضع،

محافظه کاری و قابل انطباق بر واقعیت های شهودی باشد.

(92

الف) مقدمه :(1)

2

به دلالیل بسیار زیادی موضوع زندگی پس از مرگ از مهمترین مسائل حیات بشری است، و این موضوع ارتباطی به دین دار بودن یا نبودن ندارد؛ گرچه ادیان الهی به نحو شاخص تری به این موضوع پرداخته اند.َ

جست و جوی آب حیات و اکسیر جوانی در گذشته، و در دوران کنونی تلاش برای شبیه سازی انسان، روشن ترین این کوشش ها برای بقا و ادامه حیات است.

امّا مرگ حقیقتی وجودی و غیر قابل انکار است، که علی رغم وجود بسیار اسرار آمیز آن، غیر قابل شناخت نیست. تلاش بشر برای شناخت این راز بزرگ و تلاش او برای بقا، از همان آغازین دوران های خلقت و زمانی که انسان توانست خود و جهان پیرامون خود را بشناسد، وجود داشته است. افسانه ها، داستانهای اسرار آمیز، آیین های مذهبی و یا مراسمات آیینی، اعتقادات خرافی و غیر خرافی در خصوص دنیای پس از مرگ که از عهد باستان باقی مانده است، همه و همه گزارشاتی است از آن تلاش عظیم؛ گرچه این سؤال جدّی وجود

دارد که آیا این باورها مبتنی بر حقیقتی بنام زندگی اخروی و حیات پس از مرگ می باشد، و یا صرفاً آرزوی بشر، سازنده این باورها شده است؟

با توجه به عدم دسترسی دانش بشر به زندگی پس از مرگ، از همان ابتدا این موضوع در حوزه نظریه پردازی های متافیزیکی قرار گرفت؛ به نحوی که نظریه های متعدد متافیزیکی و یا خیالپردازانهُ در این خصوص ظهور پیدا کرد. برخی از این نظریات موجب تقویت جنبه های اخلاقی و یا روی آوردن افراد به دین شده در حالیکه برخی دیگر از این نظریات موجب دوری افراد از دین، خدا، و اخلاق می شد.

3

از حیث سازواریِ نیز برخی از این نظریات بسیار جامع و پیچیده بوده و برخی دیگر باورهایی بسیار ابتدایی بوده که امروزهعضاًب نامعقول به حساب می آید. (شفائی، صص 345 تا (351

اهمیت باور به زندگی پس از مرگ و چگونگی آن امروزه اگر بیش از گذشته نباشد، کمتر از آن نیست، و هر انسانی ناچار است تکلیف خود را با این موضوع روشن سازد. کورنو می گوید: “سرنوشت من که در انتظار من است، مرا تکان می دهد، نگران می کند، تسلی می بخشد، و مرا قادر به از خود گذشتگی و فداکاری می سازد. حال منشاء اثر آن هرچه می خواهد باشد”. (اونا مونو، (284 از سوی دیگر شناخت زندگی پس از مرگ بدون شناخت ارکان و موجودات آن چون روح، نفس، بدن و ; ناممکن است. سودنبرگ می گوید:”هرکس بدون شناخت روح و بدن و نحوه اتصال آنها به بحث در باره حیات پس از مرگ می پردازد، در واقع دل خود را خوش می کند”. (اونامونو، ص(283

امروزه ادیانی که علی رغم قبول خداوند به عنوان فاعل و خالق هستی، ضرورتی بر عبادت و رعایت احکام شریعت ندارند، به سرعت در حال گسترش هستند؛ شاید به همین دلیل، یکی از سه رکن اصلی دین اسلام نیز باور به زندگی پس از مرگ و جهان غیب (در حالت کلی)، ذکر شده است. به هرحال اعتقاد به زندگی پس از مرگ که تحت عناوینی چون معاد، قیامت، بعث و برانگیخته شدن، برزخ و ; در ادیان توحیدی مطرح شده است، یک باور بنیادین بوده و نیاز به تعمق و تحلیل جدا از بحث خداباوری آن ادیان، دارد.

پنج عنوان کلی که در بررسی موضوع زندگی اخروی یا زندگی پس از مرگ، می باید مورد کنکاش قرار گیرد عبارت است از: -1 اثبات امکان پذیر بودن زندگی پس از مرگ. – -2 اثبات و تبیین مطلوب بودن آن نوع زندگی.–3 اثبات ضرورت متافیزیکی آن. – -4 یافتن شواهدی که بر حقیقت داشتن

4

وجود چنان نوع زندگی، دلالت کند. – -5 ارائه تصویری روشن از کیفیت و چگونگی آن نوع زندگی.

به زعم این نوشتار مهمترین و منسجم ترین نظریه ای که تا کنون در خصوص زندگی پس از مرگ ارائه شده است نظریه “جسمانیهالحدوث بودن نفس” صدرا مبتنی بر فلسفه اسلامی، می باشد؛ که به شکل مفصل تری مورد تحقیق این مقاله قرار خواهد گرفت.

ب) تبیین مختصر نظریه جدید:

ب–1 واژه شناسی مفهوم زندگی پس از مرگ

به زعم این نوشتار، صورت یک نظام فکری عبارت است از واژگان سازنده آن نظام فکری و رابطه آنها با یکدیگر. پس اگر واژگان یک نظام فکری بدرستی معنا شود، فهم نسبتاً کاملی از آن نظام بدست آمده است. در نظام فکری مرتبط با زندگی اخروی، واژگان متعددی بکار می رود که از جمله: تولد، زندگی دنیایی، مرگ، قبر، برزخ، صراط، قیامت، معاد، حیات اخروی، بهشت، جهنم، عذاب، ثواب، عقاب، حساب و کتاب، روح، نفس، بدن، هویت و اینهمانی، تقوّم بدن یا

نفس، خیال، بی مرگی، جاودانگی، رستاخیز و;

همچنین این کلمات را در ادبیات قرآنی در خصوص زندگی اخروی می توان دید، که البته اغلب با واژه یوم آغاز شده است: یوم النشور، البعث، القیامه، التغابن، تبلی السرائر، الخلود، الموعود، التلاق، الاخره، الفصل، الحق، الجمع، الواقعه، الحشر، النشر، لقاء االله، لقاء الجنه، الساعه،

در زبان انگلیسی نیز این مفهوم، اغلب با این واژگان شناخته می شود:

life afterdeath – afterlife – resurrection – survival – immortality

5

باید توجه داشت هرکدام از این واژگان بار معنایی خاصّ خود را داشته و نمی تواند جایگزین دیگری شود؛ اما عمدتاً در نظریه های مبتنی بر زندگی اخروی، واژه “معاد” برای زندگی پس از مرگ بکار می رود، در حالیکه معاد به معنی زمان یا مکان بازگشت، فقط نشان دهنده مرحله و یا بخش خاصی از زندگی پس از مرگ است. لذا این نوشتار مفهوم زندگی پس از مرگ یا زندگی اخروی شامل همه مراحل و مراتب وجودی آن را مورد بررسی قرار خواهد داد.

ب–2 انواع کلی نظریات مرتبط با موضوع زندگی پس از مرگ

نظام های فلسفی موجود در خصوص زندگی پس از مرگ با توجه به مبانی آن نظام ها دیدگاه های متنوعی در خصوص زندگی پس از مرگ مطرح ساخته اند. آنها با این سؤالات کار خود را شروع کرده اند که حقیقت انسان چیست؟ و اگر قرار باشد پس از مرگ نیز حیات آگاهانهّ وی ادامه داشته باشد، این حیات چگونه خواهد بود؟

گروه اول یعنی طبیعیون یا فیزیکالیستها که همه چیز را در فعل و انفعالات شیمیایی و یا کنش و واکنشهای فیزیکی می بینند، طبیعتاً حقیقت انسان را در بدن او قرار خواهند داد. لذا بدیهی است که با مرگ بدن ظاهری ویا لااقل تا زمانی که این بدن بر اثر معجزه ای بزرگ برانگیخته نشود، صحبت از حیات پس از مرگ

بی معنی خواهد بود.

امّا امروزه چالشهای جدّی در خصوص تفکر فیزیکالیستی ایجاد شده وفاصله عمیق مابین آگاهی با رفتارهای صرفاً الکتروشیمیایی موجب تقویت نظریات رقیب و تمایل فلاسفه دین به سوی آن، گشته است. همچنین توجه فلاسفه تحلیلی به مسئله شعور و نحوه پیدایش آن، نشان از فاصله غیر قابل اجتناب آن با بدن مادّی دارد. (اکبری، ص (315 گرچه همچنان برخی نظریات و

6

از جمله نظریه تولید آگاهی ناشی از ماشین مغزی وجود دارد.ْ (سنایی، صص 115 و 122البته) حتی همین نظریات مادّی گرایانه نیز لزوماً منکر امکان پذیر بودن قیامت نمی شود، چرا که نظریه قیامت، محالیّت عقلی ندارد.َ لذا چنین نظریات فیزیکالیستی اگر بخواهد معاد را بپذیرد آن را بصورت یک اتفاق خاصّ و در شرایط ویژه که موجب تشکیل مجدد وجود انسانی از روی نقشه بسیار پیچیده ژنتیکی آن می شود، خواهد دانست؛ و این نظریه نه تنها امکان پذیر بودن معاد را

ادعا می کند، که حتی می تواند چگونگی آن را توضیح دهد.ُ گروه دوم، حقیقت انسان را در نفس وی می دانند


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
  • ali mo